پرش به محتوا

ترجمه روان نهج‌البلاغه (ارفع): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '( ' به '('
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)')
جز (جایگزینی متن - '( ' به '(')
خط ۶۹: خط ۶۹:
همان طور كه مى‌دانيم خطبه شقشقيه در اوج فصاحت و بلاغت است و از لحاظ فنون ادبى سرآمد خطبه‌ها محسوب مى‌گردد؛ ولى نكات بلاغى خطبه در ترجمه كمتر منعكس شده است. صرف نظر ار اين ضعف، ترجمه داراى اشكالاتى است كه به طور اختصار بيان مى‌گردد:
همان طور كه مى‌دانيم خطبه شقشقيه در اوج فصاحت و بلاغت است و از لحاظ فنون ادبى سرآمد خطبه‌ها محسوب مى‌گردد؛ ولى نكات بلاغى خطبه در ترجمه كمتر منعكس شده است. صرف نظر ار اين ضعف، ترجمه داراى اشكالاتى است كه به طور اختصار بيان مى‌گردد:


1- عدم انتقال صحيح معنا از متن اصلى به زبان مقصد: گرچه در زبان عربى فعل «تقمصها» به معناى برتن كردن مى‌باشد؛ ولى اين عبارات در فرهنگ زبان فارسى بيگانه است. اين عبارت را يا بايد مقيد به متن اصلى بود و به «جامه خلافت را برتن كرد» ترجمه كرد و يا با توجه به فرهنگ شفاهى فارسى بايستى به «برمسند خلافت نشست» ترجمه كرد. هر دو ترجمه صحيح است؛ ولى در ترجمه اول در بند فرهنگ شفاهى زبان اصلى هستيم و در ترجمه دوم در قيد فرهنگ شفاهى زبان مقصد. اشكال ترجمه عبارت مذكور در جمله تابعه بيشتر ظاهر مى‌شود، در جايى كه مترجم مى‌گويد: «خلافت جز بر قامت من سزاوار نبود». مترجم اين عبارت را از معنا و فحواى ضمير «ها» استخراج كرده است و چون عبارت تقمص‌ها دقيق ترجمه نشده است، مترجم مجبور شده است با جملات ديگر آن ضعف را جبران كند. اگر مترجم عبارت را چنين ارائه مى‌كرد، قرين به صحت بود: بله! به خدا سوگند! پسر ابى‌قحافه در حالى جامه خلافت را بر تن كرد( و يا بر مسند خلافت نشست) كه به خوبى مى‌دانست جايگاه من نسبت به خلافت؛ همچون جايگاه استوانه و محور سنگ آسياب است.
1- عدم انتقال صحيح معنا از متن اصلى به زبان مقصد: گرچه در زبان عربى فعل «تقمصها» به معناى برتن كردن مى‌باشد؛ ولى اين عبارات در فرهنگ زبان فارسى بيگانه است. اين عبارت را يا بايد مقيد به متن اصلى بود و به «جامه خلافت را برتن كرد» ترجمه كرد و يا با توجه به فرهنگ شفاهى فارسى بايستى به «برمسند خلافت نشست» ترجمه كرد. هر دو ترجمه صحيح است؛ ولى در ترجمه اول در بند فرهنگ شفاهى زبان اصلى هستيم و در ترجمه دوم در قيد فرهنگ شفاهى زبان مقصد. اشكال ترجمه عبارت مذكور در جمله تابعه بيشتر ظاهر مى‌شود، در جايى كه مترجم مى‌گويد: «خلافت جز بر قامت من سزاوار نبود». مترجم اين عبارت را از معنا و فحواى ضمير «ها» استخراج كرده است و چون عبارت تقمص‌ها دقيق ترجمه نشده است، مترجم مجبور شده است با جملات ديگر آن ضعف را جبران كند. اگر مترجم عبارت را چنين ارائه مى‌كرد، قرين به صحت بود: بله! به خدا سوگند! پسر ابى‌قحافه در حالى جامه خلافت را بر تن كرد(و يا بر مسند خلافت نشست) كه به خوبى مى‌دانست جايگاه من نسبت به خلافت؛ همچون جايگاه استوانه و محور سنگ آسياب است.


2- در عبارت بعدى؛ يعنى «خلافت جز بر قامت من سزاوار نبود» جمله‌اى است كه مترجم علاوه كرده است و بايد در بين كروشه و يا پرانتز مى‌آورد.
2- در عبارت بعدى؛ يعنى «خلافت جز بر قامت من سزاوار نبود» جمله‌اى است كه مترجم علاوه كرده است و بايد در بين كروشه و يا پرانتز مى‌آورد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش