۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
|data-type='authorTeachers'|[[عراقی، ضیاءالدین|آقا ضياء عراقى]]، آیتالله | |data-type='authorTeachers'|[[عراقی، ضیاءالدین|آقا ضياء عراقى]]، آیتالله [[اصفهانی، ابوالحسن|سيد ابوالحسن اصفهانى]]، آيه العظمى شيخ عبدالكريم حائرى يزدى | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
|data-type='authorWritings'|[[القصاص علی ضوء القرآن و السنه]] / نوع اثر: کتاب | |data-type='authorWritings'|[[القصاص علی ضوء القرآن و السنه]] / نوع اثر: کتاب / نقش: مقرر | ||
[[منهاج المومنین]] / نوع اثر: کتاب | [[منهاج المومنین]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده | ||
[[طرایف المقال فی معرفة طبقات الرجال]] / نوع اثر: کتاب | [[طرایف المقال فی معرفة طبقات الرجال]] / نوع اثر: کتاب / نقش: مقدمه نويس | ||
|-class='articleCode' | |-class='articleCode' | ||
|کد مولف | |کد مولف | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
* [[عراقی، ضیاءالدین|آيتالله آقا ضياء عراقى]](متوفاى 1361ق)؛ | * [[عراقی، ضیاءالدین|آيتالله آقا ضياء عراقى]](متوفاى 1361ق)؛ | ||
* [[اصفهانی، ابوالحسن|آيتالله سيد ابوالحسن اصفهانى]](متوفاى 1365ق)؛ | * [[اصفهانی، ابوالحسن|آيتالله سيد ابوالحسن اصفهانى]](متوفاى 1365ق)؛ | ||
* [[حائری، عبدالکریم|آيتالله | * [[حائری، عبدالکریم|آيتالله شيخ عبدالكريم حائرى يزدى]] (متوفاى 1355ق). | ||
آيتالله مرعشى، در سال 1342ق، براى زيارت مرقد مطهر امام رضا(ع) به ايران آمد. پس از زيارت مرقد آن حضرت به تهران رفت و در حوزه علميه تهران، نزد آيتالله شيخ عبدالنبى نورى (متوفاى 1344ق)، آيتالله آقا حسين نجمآبادى (متوفاى 1347ق)، آيتالله ميرزا طاهر تنكابنى (متوفاى 1360ق)، آيتالله ميرزا مهدى آشتيانى (متوفاى 1372ق) و... به فراگيرى فقه، اصول، فلسفه و كلام پرداخت. | آيتالله مرعشى، در سال 1342ق، براى زيارت مرقد مطهر امام رضا(ع) به ايران آمد. پس از زيارت مرقد آن حضرت به تهران رفت و در حوزه علميه تهران، نزد آيتالله شيخ عبدالنبى نورى (متوفاى 1344ق)، آيتالله آقا حسين نجمآبادى (متوفاى 1347ق)، آيتالله ميرزا طاهر تنكابنى (متوفاى 1360ق)، آيتالله ميرزا مهدى آشتيانى (متوفاى 1372ق) و... به فراگيرى فقه، اصول، فلسفه و كلام پرداخت. | ||
سال بعد، براى زيارت مرقد حضرت معصومه(ع) به قم رفت. به دستور [[حائری، عبدالکریم|آيتالله | سال بعد، براى زيارت مرقد حضرت معصومه(ع) به قم رفت. به دستور [[حائری، عبدالکریم|آيتالله شيخ عبدالكريم حائرى يزدى]] در اين شهر ماندگار شد. ايشان مدتى در درس آيتالله حائرى و شمارى از استادان حوزه علميه قم شركت جست و از دانش آنان بهره برد. | ||
== بر مسند تدريس == | == بر مسند تدريس == | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
مرجع نستوه شيعه در طول ساليان دراز كه مرجعيت تقليد شيعيان را برعهده داشت، خدمات شايانى به جهان اسلام نمود. نماز جماعت باشكوه ايشان در صحن حضرت معصومه(ع) را همه زائران به ياد دارند. خوشرويى و اخلاق نيك ايشان را همگان به خاطر سپردهاند. ايشان بسيار شوخطبع بودند. به مستضعفان عنايت ويژهاى داشت. به مشكلات آنان رسيدگى مىكرد. | مرجع نستوه شيعه در طول ساليان دراز كه مرجعيت تقليد شيعيان را برعهده داشت، خدمات شايانى به جهان اسلام نمود. نماز جماعت باشكوه ايشان در صحن حضرت معصومه(ع) را همه زائران به ياد دارند. خوشرويى و اخلاق نيك ايشان را همگان به خاطر سپردهاند. ايشان بسيار شوخطبع بودند. به مستضعفان عنايت ويژهاى داشت. به مشكلات آنان رسيدگى مىكرد. | ||
آيتالله | آيتالله مرعشى نجفى علاقه خاصى به اهلبيت(ع) و حضرت معصومه(س) داشت. هر روز پيش از اذان صبح به حرم مشرف مىشد. هماره مدتى پيش از باز شدن درهاى حرم، پشت در مىماند و سپس داخل حرم مىشد و پس از زيارت، نماز جماعت را اقامه مىكرد. | ||
در يكى از يادداشتهايش آمده است: | در يكى از يادداشتهايش آمده است: | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
[[مرعشی، شهابالدین|آيتالله مرعشى نجفى]] در طول ساليان دراز، خدمتهاى شايانى به جهان اسلام نمود. تأسيس مدارس علميه يكى از فعاليتهاى درخشان وى مىباشد. مدرسه مهديه در سال 1376ق، در قم، توسط مرحوم حاج مهدى ايرانى بنا گردید و اداره آن برعهده آيتالله مرعشى گذاشته شد. فقيه نستوه در جهت تكميل مدرسه سعى فراوان نمود و كتابخانه مدرسه را كه دربرگيرنده دو هزار جلد كتاب است، بنیان نهاد. مدرسه مؤمنيه در سال 1389ق، در دو طبقه و كتابخانه مدرسه با حدود 3500 جلد كتاب نيز بهوسيله ايشان تأسيس شد. مدرسه شهابيه در سال 1400ق، در سه طبقه و مدرسه مرعشيه نيز از مدارس علميهاى است كه در سه طبقه، در سال 1383ق، به همت ايشان تأسيس شد و اداره آن برعهده ايشان واگذار گردید. | [[مرعشی، شهابالدین|آيتالله مرعشى نجفى]] در طول ساليان دراز، خدمتهاى شايانى به جهان اسلام نمود. تأسيس مدارس علميه يكى از فعاليتهاى درخشان وى مىباشد. مدرسه مهديه در سال 1376ق، در قم، توسط مرحوم حاج مهدى ايرانى بنا گردید و اداره آن برعهده آيتالله مرعشى گذاشته شد. فقيه نستوه در جهت تكميل مدرسه سعى فراوان نمود و كتابخانه مدرسه را كه دربرگيرنده دو هزار جلد كتاب است، بنیان نهاد. مدرسه مؤمنيه در سال 1389ق، در دو طبقه و كتابخانه مدرسه با حدود 3500 جلد كتاب نيز بهوسيله ايشان تأسيس شد. مدرسه شهابيه در سال 1400ق، در سه طبقه و مدرسه مرعشيه نيز از مدارس علميهاى است كه در سه طبقه، در سال 1383ق، به همت ايشان تأسيس شد و اداره آن برعهده ايشان واگذار گردید. | ||
كتابخانه آيتالله | كتابخانه آيتالله مرعشى نجفى از بزرگترين كتابخانههاى كشور و در رديف كتابخانه مجلس شوراى اسلامى و كتابخانه آستان قدس رضوى است. اين كتابخانه بسيارى از كتب خطى اسلامى جهان را داراست. بسيارى از اين كتب جزو نفيسترين و باارزشترين متون تاريخى است كه قرنها از عمر آنها مىگذرد. | ||
آيتالله مرعشى در دوران جوانى كه در حوزه علميه نجف مشغول تحصيل بود، به گردآورى كتب خطى پرداخت. وى كه شاهد به غارت رفتن منابع اسلامى و نسخ خطى بود، تاب نياورد و با شهريه ناچيز طلبگى به خريد كتب خطى پرداخت، تا اين ميراث فرهنگى را از دستبرد بيگانگان حفظ نمايد. گاه شبها در يك كارگاه برنجكوبى كار مىكرد، روزها روزه استيجارى مىگرفت و نماز استيجارى مىخواند، تا هزينه خريد كتب را تهيه نمايد. ايشان در خاطرهاى مىفرمايد: | آيتالله مرعشى در دوران جوانى كه در حوزه علميه نجف مشغول تحصيل بود، به گردآورى كتب خطى پرداخت. وى كه شاهد به غارت رفتن منابع اسلامى و نسخ خطى بود، تاب نياورد و با شهريه ناچيز طلبگى به خريد كتب خطى پرداخت، تا اين ميراث فرهنگى را از دستبرد بيگانگان حفظ نمايد. گاه شبها در يك كارگاه برنجكوبى كار مىكرد، روزها روزه استيجارى مىگرفت و نماز استيجارى مىخواند، تا هزينه خريد كتب را تهيه نمايد. ايشان در خاطرهاى مىفرمايد: | ||
«يك روز از مدرسه، به قصد بازار - كه جنب صحن علوى بود - حركت كردم. در ابتداى بازار ناگهان چشمم به زنى تخممرغفروش افتاد كه در كنار ديوار نسشته بود و از زير چادر وى گوشه كتاب پيدا بود. حس كنجكاوى من تحريك شد، بهطورىكه مدتى خيره به كتاب نگاه كردم. طاقت نياوردم، پرسيدم اين چيست؟ گفت: كتاب و فروشى است. كتاب را گرفتم و با حيرت متوجه شدم كه نسخهاى ناياب از كتاب «[[رياض العلماء و حياض الفضلاء|رياض العلماء]]» علامه عبدالله افندى است كه احدى آن را در اختيار ندارد. مثل يعقوبى كه يوسف خود را پيدا كرده باشد، با شور و شعفى وصفناشدنى به زن گفتم: اين را چند مىفروشى؟ گفت: پنج روپيه. من كه از شوق سر از پا نمىشناختم، گفتم: دارايى من صد روپيه است و حاضرم همه آن را بدهم و كتاب را از شما بگيرم. آن زن با خوشحالى پذيرفت. در اين هنگام سر و كله كاظم دجيلى، كه دلال خريد كتاب براى انگليسيها بود، پيدا شد. او نسخههاى كمياب، نادر و كتابهاى قديمى را به هر طريقى به چنگ مىآورد و توسط حاكم انگليسى نجف اشرف كه گويا اسمش و يا عنوانش «ميجر سرگرد» بود، به كتابخانه لندن مىفرستاد. كاظم دلال كتاب را به زور از دست من گرفت و به آن زن گفت: من آن را بيشتر مىخرم و مبلغى بالاتر از آنچه من به آن زن گفته بودم، پيشنهاد كرد. در آن هنگام من اندوهگين رو به سمت حرم شريف اميرالمؤ منين(ع) كردم و آهسته گفتم: آقا جان من مىخواهم با خريد اين كتاب به شما خدمت كنم، پس راضى نباشيد اين كتاب از دست من خارج شود. هنوز كلامم تمام نشده بود كه زن تخممرغفروش رو كرد به دلال و گفت: اين كتاب را به ايشان فروختهام و به شما نمىفروشم. كاظم دجيلى شكست خورد و عصبانى از آنجا دور شد... بيشتر از بيست روپيه نداشتم؛ ازاينرو تمام لباسهاى كهنه و قديمى را با ساعتى كه داشتم به فروش رساندم تا پول كتاب فراهم شد... طولى نكشيد كه كاظم دلال همراه چند شرطه (پليس) به مدرسه حمله كردند. مرا دستگير نموده و پيش حاكم انگليسى (ميجر) بردند. او نخست مرا به سرقت كتاب متهم كرد و بسيار عربده كشيد... دستور داد مرا زندانى كردند. آن شب در زندان مدام با خدا راز و نياز مىكردم كه كتاب در مخفیگاهش محفوظ بماند. روز بعد مرجع بزرگ آن وقت، آيتالله ميرزا فتحالله نمازى اصفهانى معروف به شيخالشريعه، فرزند مرحوم [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آخوند خراسانى]] | «يك روز از مدرسه، به قصد بازار - كه جنب صحن علوى بود - حركت كردم. در ابتداى بازار ناگهان چشمم به زنى تخممرغفروش افتاد كه در كنار ديوار نسشته بود و از زير چادر وى گوشه كتاب پيدا بود. حس كنجكاوى من تحريك شد، بهطورىكه مدتى خيره به كتاب نگاه كردم. طاقت نياوردم، پرسيدم اين چيست؟ گفت: كتاب و فروشى است. كتاب را گرفتم و با حيرت متوجه شدم كه نسخهاى ناياب از كتاب «[[رياض العلماء و حياض الفضلاء|رياض العلماء]]» علامه عبدالله افندى است كه احدى آن را در اختيار ندارد. مثل يعقوبى كه يوسف خود را پيدا كرده باشد، با شور و شعفى وصفناشدنى به زن گفتم: اين را چند مىفروشى؟ گفت: پنج روپيه. من كه از شوق سر از پا نمىشناختم، گفتم: دارايى من صد روپيه است و حاضرم همه آن را بدهم و كتاب را از شما بگيرم. آن زن با خوشحالى پذيرفت. در اين هنگام سر و كله كاظم دجيلى، كه دلال خريد كتاب براى انگليسيها بود، پيدا شد. او نسخههاى كمياب، نادر و كتابهاى قديمى را به هر طريقى به چنگ مىآورد و توسط حاكم انگليسى نجف اشرف كه گويا اسمش و يا عنوانش «ميجر سرگرد» بود، به كتابخانه لندن مىفرستاد. كاظم دلال كتاب را به زور از دست من گرفت و به آن زن گفت: من آن را بيشتر مىخرم و مبلغى بالاتر از آنچه من به آن زن گفته بودم، پيشنهاد كرد. در آن هنگام من اندوهگين رو به سمت حرم شريف اميرالمؤ منين(ع) كردم و آهسته گفتم: آقا جان من مىخواهم با خريد اين كتاب به شما خدمت كنم، پس راضى نباشيد اين كتاب از دست من خارج شود. هنوز كلامم تمام نشده بود كه زن تخممرغفروش رو كرد به دلال و گفت: اين كتاب را به ايشان فروختهام و به شما نمىفروشم. كاظم دجيلى شكست خورد و عصبانى از آنجا دور شد... بيشتر از بيست روپيه نداشتم؛ ازاينرو تمام لباسهاى كهنه و قديمى را با ساعتى كه داشتم به فروش رساندم تا پول كتاب فراهم شد... طولى نكشيد كه كاظم دلال همراه چند شرطه (پليس) به مدرسه حمله كردند. مرا دستگير نموده و پيش حاكم انگليسى (ميجر) بردند. او نخست مرا به سرقت كتاب متهم كرد و بسيار عربده كشيد... دستور داد مرا زندانى كردند. آن شب در زندان مدام با خدا راز و نياز مىكردم كه كتاب در مخفیگاهش محفوظ بماند. روز بعد مرجع بزرگ آن وقت، آيتالله ميرزا فتحالله نمازى اصفهانى معروف به شيخالشريعه، فرزند مرحوم [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آخوند خراسانى]] را به نام ميرزا مهدى، با جماعتى براى آزادى من به نزد حاكم شهر فرستاد. بالاخره نتيجه اين شد كه من از زندان آزاد شوم با اين شرط كه مدت يك ماه كتاب را به حاكم انگليسى تسليم كنم. | ||
پس از آزادى بهسرعت به مدرسه رفتم و همه دوستان طلبهام را جمع كردم و گفتم: بايد كار مهمى انجام بدهيم كه خدمت به اسلام و شريعت است! طلاب گفتند: چه كارى؟ و من گفتم: نسخهبردارى و استنساخ از روى اين كتاب. فورا دست به كار شديم و قبل از مهلت مقرر چند نسخه از روى آن استنساخ گرديد...». | پس از آزادى بهسرعت به مدرسه رفتم و همه دوستان طلبهام را جمع كردم و گفتم: بايد كار مهمى انجام بدهيم كه خدمت به اسلام و شريعت است! طلاب گفتند: چه كارى؟ و من گفتم: نسخهبردارى و استنساخ از روى اين كتاب. فورا دست به كار شديم و قبل از مهلت مقرر چند نسخه از روى آن استنساخ گرديد...». | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
كتابخانه [[مرعشی، شهابالدین|آيتالله مرعشى نجفى]] اكنون با دارا بودن بيش از 250000 جلد كتاب چاپى و 25000 جلد كتب خطى به مسئوليت حجتالاسلام دكتر محمود مرعشى نجفى - فرزند ايشان - در خدمت طلاب، فضلا، دانشجويان، دانشآموزان، محققان و نويسندگان مىباشد. | كتابخانه [[مرعشی، شهابالدین|آيتالله مرعشى نجفى]] اكنون با دارا بودن بيش از 250000 جلد كتاب چاپى و 25000 جلد كتب خطى به مسئوليت حجتالاسلام دكتر محمود مرعشى نجفى - فرزند ايشان - در خدمت طلاب، فضلا، دانشجويان، دانشآموزان، محققان و نويسندگان مىباشد. | ||
كتابخانه آيتالله | كتابخانه آيتالله مرعشى بهخاطر نسخههاى خطى نفيس و ارزشمند و گاه منحصربهفرد و كتب قديمى مهم و كمياب مورد توجه وافر نويسندگان، دانشمندان، مراكز علمى و تحقيقاتى سراسر جهان است. اكنون اين كتابخانه شهرت جهانى دارد و با چهارصد مؤسسه، مركز علمى و كتابخانه در سراسر جهان ارتباط دارد. | ||
== احيا و ترويج فرهنگ == | == احيا و ترويج فرهنگ == | ||
بازسازى مرقد [[علامه مجلسى]] در اصفهان، به امر آيتالله | بازسازى مرقد [[علامه مجلسى]] در اصفهان، به امر آيتالله مرعشى نجفى صورت پذيرفت. اهدای كتابهاى فقهاى شيعه براى دانشمندان شيعه، سنى، مسيحى و دانشگاههاى جهان نيز از فعاليتهاى فرهنگى ايشان است. | ||
ايشان براى نوشتن كتابها به بسيارى از كشورهاى اسلامى مسافرت نمود و با دانشمندان شيعه، سنى و مسيحى به گفتگو نشست. وى با علامه [[آلوسی، محمود بن عبدالله|سيد محمود شكرى آلوسى]] | ايشان براى نوشتن كتابها به بسيارى از كشورهاى اسلامى مسافرت نمود و با دانشمندان شيعه، سنى و مسيحى به گفتگو نشست. وى با علامه [[آلوسی، محمود بن عبدالله|سيد محمود شكرى آلوسى]] بغدادى، شيخ طنطاوى جوهرى مصرى، انستانس كرملى بغدادى، شيخ عبدالسلام شافعى كردستانى، سيد ناصر حسين هندى فرزند علامه مير حامد حسين هندى، تاگور (نويسنده و فيلسوف شهير هند)، ميرزا احمد تبريزى (پيشواى فرقه ذهبيه)، ميرزا عنايتالله اخبارى، پروفسور [[کربن، هانری|هانرى كربن]]، دكتر فواد سرگين آلمانى، سيد ابراهيم رفاعى راوى بغدادى، رشيد بيضوى لبنان، سيد محمد رشيد رضا (نويسنده تفسير المنار) و بسيارى از انديشمندان ديگر ديدار نمود. | ||
وى براى تأليف زندگينامههاى علما، سادات و امامزادهها گاه به قبرستانهاى كهن مىرفت و با خواندن نوشتههاى قبرهاى علما، ادبا، شعرا، سادات و امامزادهها مىپرداخت. ايشان در سالهاى 1350-1351ق، به اصفهان رفت و يك هفته در گورستان تخت فولاد به ثبت تاريخ ولادت و فوت علماى بهخاكسپردهشده در آن قبرستان پرداخت. بسيارى از گورستانهاى ديگر اصفهان را نيز مورد تحقيق قرار داد و اطلاعات سودمندى به دست آورد. | وى براى تأليف زندگينامههاى علما، سادات و امامزادهها گاه به قبرستانهاى كهن مىرفت و با خواندن نوشتههاى قبرهاى علما، ادبا، شعرا، سادات و امامزادهها مىپرداخت. ايشان در سالهاى 1350-1351ق، به اصفهان رفت و يك هفته در گورستان تخت فولاد به ثبت تاريخ ولادت و فوت علماى بهخاكسپردهشده در آن قبرستان پرداخت. بسيارى از گورستانهاى ديگر اصفهان را نيز مورد تحقيق قرار داد و اطلاعات سودمندى به دست آورد. | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۳: | ||
ايشان همراه مراجع تقليد و علماى طراز اول كشور براى آزادى [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] به تهران سفر نمود و در اين راه زحمت فراوانى متحمل شد. ايشان در سال 1342، در پاسخ نامه جمعى از طلاب مىفرمايد: | ايشان همراه مراجع تقليد و علماى طراز اول كشور براى آزادى [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] به تهران سفر نمود و در اين راه زحمت فراوانى متحمل شد. ايشان در سال 1342، در پاسخ نامه جمعى از طلاب مىفرمايد: | ||
چنانچه [چنانکه] كرارا اينجانب عقيده خود را اظهار كردهام، باز هم به موجب اين سؤال عرض مىكنم كه حضرت [[خمینی، سید روحالله|آيتالله خمينى]] | چنانچه [چنانکه] كرارا اينجانب عقيده خود را اظهار كردهام، باز هم به موجب اين سؤال عرض مىكنم كه حضرت [[خمینی، سید روحالله|آيتالله خمينى]] دامت بركاته، يكى از مراجع تقليد عالم تشيع هستند و از اساطين روحانيت اسلام و از مفاخر عالم تشيع. | ||
آيتالله | آيتالله مرعشى نامهها و تلگرافهاى فراوانى در جهت حمايت از [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] براى مراجع تقليد شيعه مقيم ايران و عراق مىفرستاد. | ||
ايشان پس از تبعيد [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] به تركيه، در سخنرانيها و اعلاميهها اين عمل رژيم پهلوى را محكوم مىنمود و براى شهداى 15 خرداد، مجلس يادبود برپا مىسازد. آيتالله مرعشى هماره از انقلاب اسلامى پشتيبانى مىنمايد و جنايتهاى رژيم پهلوى را افشا مىكند. ايشان پس از شهادت آيتالله حاج آقا مصطفى خمينى در سال 1356، براى وى مجلس ترحيمى در حسينيه خويش برپا مىكند، كه پايان اين مجلس به سردادن شعارهاى كوبنده عليه رژيم پهلوى و دستگيرى شمارى از مردم پيوند مىخورد. | ايشان پس از تبعيد [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] به تركيه، در سخنرانيها و اعلاميهها اين عمل رژيم پهلوى را محكوم مىنمود و براى شهداى 15 خرداد، مجلس يادبود برپا مىسازد. آيتالله مرعشى هماره از انقلاب اسلامى پشتيبانى مىنمايد و جنايتهاى رژيم پهلوى را افشا مىكند. ايشان پس از شهادت آيتالله حاج آقا مصطفى خمينى در سال 1356، براى وى مجلس ترحيمى در حسينيه خويش برپا مىكند، كه پايان اين مجلس به سردادن شعارهاى كوبنده عليه رژيم پهلوى و دستگيرى شمارى از مردم پيوند مىخورد. | ||
خط ۲۶۴: | خط ۲۶۴: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
# رفیعی(علامرودشتی)، علی، «شهاب شريعت: درنگى در زندگى حضرت آيتالله | # رفیعی(علامرودشتی)، علی، «شهاب شريعت: درنگى در زندگى حضرت آيتالله مرعشى نجفى»، قم، 1373ش. | ||
# عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم، «فقهاى نامدار شيعه»، قم، دفتر نشر نوید اسلام، 1376ش، ص544. | # عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم، «فقهاى نامدار شيعه»، قم، دفتر نشر نوید اسلام، 1376ش، ص544. | ||
# سماك امانى، محمدرضا، «گلشن ابرار»، جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، زیر نظر پژوهشکده باقرالعلوم(ع)، قم، نشر معروف، 1379ش، ج2، ص938. | # سماك امانى، محمدرضا، «گلشن ابرار»، جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، زیر نظر پژوهشکده باقرالعلوم(ع)، قم، نشر معروف، 1379ش، ج2، ص938. |
ویرایش