۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | {{جعبه اطلاعات کتاب | ||
| عنوان | | عنوان = الحکمة المتعالیة في الأسفار العقلیة الأربعة | ||
| عنوانهای دیگر = الاسفار الاربعه | | عنوانهای دیگر = الاسفار الاربعه | ||
| تصویر | | تصویر = NUR01856J1.jpg | ||
| پدیدآوران | | پدیدآوران = [[نوری، علی بن جمشید]] (حاشيه نويس) | ||
[[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم]] (نويسنده) | [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم]] (نويسنده) | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
[[طباطبایی، محمدحسین]] (حاشيه نويس) | [[طباطبایی، محمدحسین]] (حاشيه نويس) | ||
| ناشر | | ناشر = مکتبة المصطفوي ج: 1, 2, 4, 5, 6, 7, 9 | ||
شرکة دار المعارف الاسلامیة ج: 3, 8 | شرکة دار المعارف الاسلامیة ج: 3, 8 | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
[بی جا] - ج: 3, 8 | [بی جا] - ج: 3, 8 | ||
| سال نشر | | سال نشر = 1368 هـ.ش | ||
| چاپ | | چاپ = 2 | ||
| شابک | | شابک = | ||
| موضوع | | موضوع = حکمت متعالیه | ||
فلسفه اسلامی - متون قدیمی تا قرن 14 | فلسفه اسلامی - متون قدیمی تا قرن 14 | ||
| زبان | | زبان = عربی | ||
| تعداد جلد | | تعداد جلد = 9 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور | | کتابخانۀ دیجیتال نور = 2905 | ||
| کد کنگره | | کد کنگره = BBR 1081 1368 | ||
| کد اتوماسیون | | کد اتوماسیون = BOK01856 | ||
| پس از | | پس از = | ||
| پیش از | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
علامه مظفر در مقدمهاش بر كتاب ابتدا به توصيف جايگاه علمى نويسنده پرداخته است. وى [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] را از بزرگترين فلاسفه الهى دانسته كه قرنها بايد بگذرد تا فرزانهاى مانند او ظهور يابد. او مدرّس درجه اول مكتب فلسفى الهى در سه قرن اخير در بلاد شيعه است <ref>ر.ك: مقدمه مظفر، صفحه ب</ref>. وى سپس كتاب اسفار را در رأس تمامى كتب فلسفه قديم و جديد و مادر تمامى تأليفات او دانسته است؛ چراكه هر كتابى يا رسالهاى كه پس از آن تأليف كرده، برگرفته از عبارات آن كتاب است <ref>همان، صفحه «ب» و «ز»</ref>. در ادامه به ذكر شرح حال صدرا پرداخته و زندگىاش را در سه مرحله توضيح داده است <ref>همان، صفحه د - ز</ref>. | علامه مظفر در مقدمهاش بر كتاب ابتدا به توصيف جايگاه علمى نويسنده پرداخته است. وى [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] را از بزرگترين فلاسفه الهى دانسته كه قرنها بايد بگذرد تا فرزانهاى مانند او ظهور يابد. او مدرّس درجه اول مكتب فلسفى الهى در سه قرن اخير در بلاد شيعه است <ref>ر.ك: مقدمه مظفر، صفحه ب</ref>. وى سپس كتاب اسفار را در رأس تمامى كتب فلسفه قديم و جديد و مادر تمامى تأليفات او دانسته است؛ چراكه هر كتابى يا رسالهاى كه پس از آن تأليف كرده، برگرفته از عبارات آن كتاب است <ref>همان، صفحه «ب» و «ز»</ref>. در ادامه به ذكر شرح حال صدرا پرداخته و زندگىاش را در سه مرحله توضيح داده است <ref>همان، صفحه د - ز</ref>. | ||
«حكمت متعاليه»، عنوان نظام فلسفى صدرالدين محمد شيرازى، مشهور به [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهين]] | «حكمت متعاليه»، عنوان نظام فلسفى صدرالدين محمد شيرازى، مشهور به [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهين]] است. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]در هيچيك از آثارش اين نام و همچنين نام ديگرى را براى اشاره به نظام فلسفى خود به كار نبرده، بلكه آن را در نامگذارى مهمترين اثر مكتوب فلسفىاش، «الحكمة المتعالية في الأسفار العقلية الأربعة» به كار برده است. اما اين كتاب نيز، كه پس از او مشهورترين اثر او شناخته شده، به «اسفار اربعه» معروف است و كمتر كسى از آن با نام الحكمة المتعالية ياد مىكند. استفاده از اين تعبير بعد از او، صرفاً براى اشاره به نظام فلسفى وى، متداول شده است. گفتنى است كه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]در كتاب «الشواهد الربوبية»، علاوه بر «الأسفار الأربعة» از كتاب ديگر خود به نام «الحكمة المتعالية» نيز ياد كرده است. به نظر [[آشتیانی، جلالالدین|سيد جلالالدين آشتيانى]]، كتاب اخير همان كتاب ناتمام «المسائل القدسية» است <ref>ر.ك: فنا، فاطمه، ص774</ref>. | ||
با مطالعه و بررسى آثار [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]مىتوان دريافت كه او در تأسيس نظام فلسفى خود از دو گونه منبع بهره برده است: | با مطالعه و بررسى آثار [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]مىتوان دريافت كه او در تأسيس نظام فلسفى خود از دو گونه منبع بهره برده است: | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
#«ن»: آقا على بن جمشيد نورى اصفهانى (متوفى 1246ق). وى يكى از بزرگترين شارحان حكمت متعاليه. او حكمت و عرفان را از حكيم آقا محمد بيدآبادى (1192ق) فراگرفت و خود در طول پنجاه سال با همتى والا و تتبّعى ژرف به تدريس فلسفه و عرفان همت گماشت. او در احياى فلسفه و بهخصوص حكمت صدرايى سهمى بسزا دارد و از ميان معاصران او كسى به اهميت وى در اين زمينه سراغ نمىتوان گرفت <ref>ر.ك: ناجى اصفهانى، حامد، ص62</ref>. | #«ن»: آقا على بن جمشيد نورى اصفهانى (متوفى 1246ق). وى يكى از بزرگترين شارحان حكمت متعاليه. او حكمت و عرفان را از حكيم آقا محمد بيدآبادى (1192ق) فراگرفت و خود در طول پنجاه سال با همتى والا و تتبّعى ژرف به تدريس فلسفه و عرفان همت گماشت. او در احياى فلسفه و بهخصوص حكمت صدرايى سهمى بسزا دارد و از ميان معاصران او كسى به اهميت وى در اين زمينه سراغ نمىتوان گرفت <ref>ر.ك: ناجى اصفهانى، حامد، ص62</ref>. | ||
#«س»: ملا هادى بن مهدى سبزوارى (متوفى 1289ق). تعليقات و حواشى سبزوارى كه به زبان عربى نوشته از آثار پرارزش اوست. سبزوارى بهگونهاى منظم و مرتب تمام متن اسفار بهاستثناى بخش طبيعيات و مباحث جواهر و اعراض را طى تدريس متن، حلاجى كرده و بر آنها حاشيه نوشته است. اين حواشى پيش از اين به خط خود حكيم بهتمام و عيناً با متن اسفار به طبع سنگى رسيده است <ref>ر.ك: امين، سيد حسن، ج9، ص74</ref>. | #«س»: ملا هادى بن مهدى سبزوارى (متوفى 1289ق). تعليقات و حواشى سبزوارى كه به زبان عربى نوشته از آثار پرارزش اوست. سبزوارى بهگونهاى منظم و مرتب تمام متن اسفار بهاستثناى بخش طبيعيات و مباحث جواهر و اعراض را طى تدريس متن، حلاجى كرده و بر آنها حاشيه نوشته است. اين حواشى پيش از اين به خط خود حكيم بهتمام و عيناً با متن اسفار به طبع سنگى رسيده است <ref>ر.ك: امين، سيد حسن، ج9، ص74</ref>. | ||
#«م»: آقا على مدرس زنوزى (متوفى 1307/1310ق). وى فرزند فيلسوف بزرگ [[زنوزی، عبدالله بن بیرمقلی باباخان|ملا عبدالله زنوزى]] | #«م»: آقا على مدرس زنوزى (متوفى 1307/1310ق). وى فرزند فيلسوف بزرگ [[زنوزی، عبدالله بن بیرمقلی باباخان|ملا عبدالله زنوزى]] است. آقا على مدرس را آقا على حكيم و حكيم مؤسس هم خواندهاند. وى در فسلفه صرفاً به تقرير و تدريس آنچه گذشتگان گفته بودند نمىپرداخت؛ قريحهاى نقاد و ابتكارى و روشى تحقيقى و تأسيسى داشت و در جستجوى راهحلهاى تازه براى مشكلات فلسفه بود؛ كارى كه در حكماى متأخر كمتر به آن برمىخوريم <ref>دائرةالمعارف تشيع، ج1، ص128-127</ref>. | ||
#:اثبات معاد جسمانى با برهان عقلى و استدلال فلسفى در فرهنگ اسلامى از مسائل مهمى است كه تا زمان [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]كسى به آن دست نيافته است. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]بر اساس مبانى و اصولى كه تأسيس كرده، از طريق برهان عقلى به اثبات آن پرداخته است. پس از [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]تنها كسى كه در باب معاد جسمانى سخن تازه آورده و نظريه جديدى ابراز داشته، حكيم بزرگ آقا على مدرس زنوزى است. اين حكيم ضمن آگاهى كامل از نظريه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]و مبانى وى، بسيارى از مبانى او را پذيرفته، ولى نتيجه آن را نپذيرفته است، بلكه ديدگاه جديدى را از آن استخراج كرده است. | #:اثبات معاد جسمانى با برهان عقلى و استدلال فلسفى در فرهنگ اسلامى از مسائل مهمى است كه تا زمان [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]كسى به آن دست نيافته است. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]بر اساس مبانى و اصولى كه تأسيس كرده، از طريق برهان عقلى به اثبات آن پرداخته است. پس از [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]تنها كسى كه در باب معاد جسمانى سخن تازه آورده و نظريه جديدى ابراز داشته، حكيم بزرگ آقا على مدرس زنوزى است. اين حكيم ضمن آگاهى كامل از نظريه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]و مبانى وى، بسيارى از مبانى او را پذيرفته، ولى نتيجه آن را نپذيرفته است، بلكه ديدگاه جديدى را از آن استخراج كرده است. | ||
#:مدرس زنوزى درعينحال كه بسيارى از مبانى و تحليلهاى [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]را از قبيل حركت جوهرى، حدوث جسمانى نفس، تفاوت عالم دنيا و آخرت و مانند آنها مىپذيرد، ولى نظريه او را از يكسو و نظريه اشاعره را از سوى ديگر باطل اعلام مىكند. علت بطلان نظريه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]اين است كه وى بدن دنيوى را بهطور كلى از درجه اعتبار عود معاد ساقط كرده است؛ چراكه نزد او بدنهاى اخروى مجرد از ماده هستند و تنها داراى صورتهاى امتدادى هستند. اين نظريه با ظاهر شرع نمىسازد. همچنين بطلان نظريه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]بر اين امر استوار است كه طبق نظر وى «اين همانى» بدن اخروى با بدن دنيوى از هم گسسته شود و بدن اخروى غير بدن دنيوى بشمار نيايد؛ در اين صورت ممكن است گفته شود اين نظريه با آيات و روايات سازگار نيست؛ اما اگر نظريه وى بيانگر اين مطلب باشد كه بدن اخروى همان بدن دنيوى است و «اين همانى» بين آن دو محفوظ و تغيير و تفاوت تنها در مواد آنها پديد آمده است، مانند تغيير و تحول در بدن مادى دنيوى از اوان كودكى به نوجوانى و از آن به بزرگسالى و پيرى كه در اين ايام و مراحل، مواد بدن چندين بار كاملاً تحول يافته، ولى درعينحال «اين همانى» بدن در تمام اين ايام محفوظ مانده و هيچ مشكلى در آن پديد نيامده است، در اين فرض نظريه مزبور با آيات و روايات تنافى نداشته و اشكال يادشده بىاساس خواهد بود <ref>اكبريان، رضا و عارفى شيرازى، محمداسحاق، ص47-40</ref>. | #:مدرس زنوزى درعينحال كه بسيارى از مبانى و تحليلهاى [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]را از قبيل حركت جوهرى، حدوث جسمانى نفس، تفاوت عالم دنيا و آخرت و مانند آنها مىپذيرد، ولى نظريه او را از يكسو و نظريه اشاعره را از سوى ديگر باطل اعلام مىكند. علت بطلان نظريه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]اين است كه وى بدن دنيوى را بهطور كلى از درجه اعتبار عود معاد ساقط كرده است؛ چراكه نزد او بدنهاى اخروى مجرد از ماده هستند و تنها داراى صورتهاى امتدادى هستند. اين نظريه با ظاهر شرع نمىسازد. همچنين بطلان نظريه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]بر اين امر استوار است كه طبق نظر وى «اين همانى» بدن اخروى با بدن دنيوى از هم گسسته شود و بدن اخروى غير بدن دنيوى بشمار نيايد؛ در اين صورت ممكن است گفته شود اين نظريه با آيات و روايات سازگار نيست؛ اما اگر نظريه وى بيانگر اين مطلب باشد كه بدن اخروى همان بدن دنيوى است و «اين همانى» بين آن دو محفوظ و تغيير و تفاوت تنها در مواد آنها پديد آمده است، مانند تغيير و تحول در بدن مادى دنيوى از اوان كودكى به نوجوانى و از آن به بزرگسالى و پيرى كه در اين ايام و مراحل، مواد بدن چندين بار كاملاً تحول يافته، ولى درعينحال «اين همانى» بدن در تمام اين ايام محفوظ مانده و هيچ مشكلى در آن پديد نيامده است، در اين فرض نظريه مزبور با آيات و روايات تنافى نداشته و اشكال يادشده بىاساس خواهد بود <ref>اكبريان، رضا و عارفى شيرازى، محمداسحاق، ص47-40</ref>. | ||
#«ل»: علامه اسماعيل بن ملا سميع اصفهانى (متوفى 1277ق). وى از علما و مدرسان معروف فلسفه، معاصر آخوند [[نوری، علی بن جمشید|ملا على نورى]] | #«ل»: علامه اسماعيل بن ملا سميع اصفهانى (متوفى 1277ق). وى از علما و مدرسان معروف فلسفه، معاصر آخوند [[نوری، علی بن جمشید|ملا على نورى]] حكيم متوطن اصفهان (متوفى 1246ق) بود و على التحقيق پيش از [[نوری، علی بن جمشید|ملا على نورى]] فوت شده و تاريخ وفاتش ظاهراً حوالى 1243ق، سه سال قبل از نورى است. اينكه حاجى سبزوارى متوفى 1289ق در شرح حال خودش نوشته كه در ايام اقامت اصفهان چند سال نزد ملا اسماعيل اصفهانى درس حكمت و كلام مىخوانده و بعد از وفات او به خدمت استاد كل آخوند [[نوری، علی بن جمشید|ملا على نورى]] پيوسته و حدود سه سال هم نزد وى تلمذ كرده، ظاهراً مقصودش همين محمداسماعيل است <ref>همايى، جلال، ص127-126</ref>. البته بسيارى از تعليقات كتاب با نام «اسماعيل» آمده است <ref>ر.ك: جلدهاى چهارم و پنجم</ref>. | ||
#«ه»: محمد بن معصومعلى هيدجى زنجانى (متوفى 1349ق). وى اگرچه بر منظومه سبزوارى تعليقه زده است، اما در جايى به تعليقات او بر اسفار اشاره نشده و در كتاب هم تعليقات او مشاهده نشد. اما از سوى ديگر تعليقات اندك از [[جلوه، ابوالحسن|ميرزا ابوالحسن جلوه]] | #«ه»: محمد بن معصومعلى هيدجى زنجانى (متوفى 1349ق). وى اگرچه بر منظومه سبزوارى تعليقه زده است، اما در جايى به تعليقات او بر اسفار اشاره نشده و در كتاب هم تعليقات او مشاهده نشد. اما از سوى ديگر تعليقات اندك از [[جلوه، ابوالحسن|ميرزا ابوالحسن جلوه]] (متوفى 1314ق) يا تعليقههايى از فتحعلى خويى مشاهده گرديد <ref>جلد چهارم، صفحات 76، 24، 36 و 44</ref>. | ||
#«ط»: [[طباطبایی، محمدحسین|سيد محمدحسين طباطبايى]] (متوفى 1402ق). معرفتشناسى در فلسفه اسلامى تا زمان [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]يك مسئله فلسفى بشمار نمىرفت... تا اينكه وى در مبحث عقل و معقول «اسفار» (جلد سوم) بر مسئله فلسفى بودن علم و ادراك، برهان اقامه كرد و به توجيه فلسفى آن پرداخت. اين امر باعث شد كه فيلسوفان نوصدرايى و در صدر آنها [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] درصدد برآيند كه مجموعه مباحث مربوط به علم و ادراك را به شاخه مستقلى تبديل كنند. اختصاص چهار مقاله از مجموعه مقالات كتاب «اصول فلسفه و روش رئاليسم»، كه بسيارى از ابتكارات [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] هم در ضمن آنها بيان شده است، دلالت بر آنچه گفتيم دارد <ref>ر.ك: علىزاده، بيوك، ص30-29</ref>. علامه در تعليقات خود بر اسفار مىنويسد: اينكه در علوم برهانى فقط از اعراض ذاتى موضوع بحث مىكنند، صرفاً يك اصطلاح و يك قرارداد نيست، بلكه مطلبى است كه مقتضاى بحثهاى برهانى در علوم برهانى است؛ همانگونه كه در كتاب برهان از منطق تبيين شده است <ref>صفدرى نياك، مرتضى، ص51</ref>. | #«ط»: [[طباطبایی، محمدحسین|سيد محمدحسين طباطبايى]] (متوفى 1402ق). معرفتشناسى در فلسفه اسلامى تا زمان [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]يك مسئله فلسفى بشمار نمىرفت... تا اينكه وى در مبحث عقل و معقول «اسفار» (جلد سوم) بر مسئله فلسفى بودن علم و ادراك، برهان اقامه كرد و به توجيه فلسفى آن پرداخت. اين امر باعث شد كه فيلسوفان نوصدرايى و در صدر آنها [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] درصدد برآيند كه مجموعه مباحث مربوط به علم و ادراك را به شاخه مستقلى تبديل كنند. اختصاص چهار مقاله از مجموعه مقالات كتاب «اصول فلسفه و روش رئاليسم»، كه بسيارى از ابتكارات [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] هم در ضمن آنها بيان شده است، دلالت بر آنچه گفتيم دارد <ref>ر.ك: علىزاده، بيوك، ص30-29</ref>. علامه در تعليقات خود بر اسفار مىنويسد: اينكه در علوم برهانى فقط از اعراض ذاتى موضوع بحث مىكنند، صرفاً يك اصطلاح و يك قرارداد نيست، بلكه مطلبى است كه مقتضاى بحثهاى برهانى در علوم برهانى است؛ همانگونه كه در كتاب برهان از منطق تبيين شده است <ref>صفدرى نياك، مرتضى، ص51</ref>. | ||
ویرایش