۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' (علیه السلام)' به '(علیه السلام)') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
مولف ابتدا با اشاره به اساس و بنيان اسلام كه بر كلمه توحيد و توحيد كلمه گذارده شده، به بيان اين نكته مىپردازد كه توحيد و يكپارچگى امت اسلامى كه مورد تاكيد پيامبر(ص) بود، طى قرون متمادى سبب پيشرفتهاى چشمگير مسلمانان در همه زمينهها گشته بود تا اين كه فردى به نام [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] | مولف ابتدا با اشاره به اساس و بنيان اسلام كه بر كلمه توحيد و توحيد كلمه گذارده شده، به بيان اين نكته مىپردازد كه توحيد و يكپارچگى امت اسلامى كه مورد تاكيد پيامبر(ص) بود، طى قرون متمادى سبب پيشرفتهاى چشمگير مسلمانان در همه زمينهها گشته بود تا اين كه فردى به نام [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] حرانى، در ميان امت اسلامى ظهور كرد و با انتشار عقائد انحرافى و سخيف خود اين رشته به هم پيوسته را از هم گسست و باعث ايجاد تفرقه و چند دستگى ميان امت اسلامى شد. اما عالمان بيدار مسلمان به مبارزه با اين عقائد انحرافى قيام كردند و براى مدت چهار قرن آتش اين فتنه را خاموش كردند. مع الاسف پس از گذشت چهار قرن،بار ديگر فردى به نام محمد بن عبدالوهاب نجدى در حجاز به پاخاست و به نشر عقائد انحرافى [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] و ديدگاههاى انحرافى خويش پرداخت و «وهابيت» را پايهگذارى كرد. وى به همراه طرفدارانش به تكفير و متهم ساختن مخالفين به شرك پرداختند و ديگر بار ميان جامعه اسلامى نهال تفرقه و جدايى را بارور نمودند. حكومت خاندان سعود نيز به جهت منافعى كه از همراهى با عقائد اين گروه منحرف نصيبش مىگشت به حمايت از آنها پرداخت و روز بروز بر گسترش عقائد وهابيان و ايجاد تفرقه ميان مسلمانان مساعدت نمود. | ||
مولف پس از بيان اين تاريخچه كوتاه از نحوه ظهور و بروز عقائد وهابيت به معرفى [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]]، از ديدگاه عالمان عصر وى و ديگران مىپردازد كه هر كدام به نحوى زبان به نكوهش وى گشودهاند و او را مورد مذمت قرار دادهاند. | مولف پس از بيان اين تاريخچه كوتاه از نحوه ظهور و بروز عقائد وهابيت به معرفى [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]]، از ديدگاه عالمان عصر وى و ديگران مىپردازد كه هر كدام به نحوى زبان به نكوهش وى گشودهاند و او را مورد مذمت قرار دادهاند. | ||
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
فصل هفتم | فصل هفتم | ||
فصل هفتم به موضوع توسل به اولياء الهى اختصاص يافته است. توسل به اولياء الهى در تمام اقطار عالم و در بين تمام مسلمانان امرى رايج و پذيرفته شده است و احاديث زيادى بر جواز، بلكه استحباب آن دلالت دارند؛ اما [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] | فصل هفتم به موضوع توسل به اولياء الهى اختصاص يافته است. توسل به اولياء الهى در تمام اقطار عالم و در بين تمام مسلمانان امرى رايج و پذيرفته شده است و احاديث زيادى بر جواز، بلكه استحباب آن دلالت دارند؛ اما [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] و به تبع او محمد بن عبدالوهاب اين كار را زمانى بدعت و زمانى ديگر پرستش اولياء الهى توصيف كردند. مولف در اين فصل به رد و ابطال اين ديدگاه با توجه به روايات وارده و نيز سيره رايج ميان مسلمانان مىپردازد. وى همچنين از برخى آثارى كه علماى اهل سنت درباره جواز توسل نگاشتهاند، نام مىبرد و در پايان اين نكته را يادآور مىشود كه خود قرآن كريم در آيه: يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و ابتغوا اليه الوسيله و...[1] به جواز توسل به اولياء الهى نه تنها تصريح، بلكه دعوت كرده است. | ||
فصل هشتم | فصل هشتم | ||
فصل هشتم كتاب به موضوع جواز نذورات براى اهل قبور اختصاص يافته است. مولف در اين فصل، پس از تعريف اصطلاحى «نذر» و بيان اقسام ثواب نذر اين نكته را يادآور مىشود كه نذر و اهداء ثواب آن به يكى از اولياء يا بندگان صالح خداوند امرى متعارف و مرسوم ميان مسلمانان بوده است؛ اما [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] | فصل هشتم كتاب به موضوع جواز نذورات براى اهل قبور اختصاص يافته است. مولف در اين فصل، پس از تعريف اصطلاحى «نذر» و بيان اقسام ثواب نذر اين نكته را يادآور مىشود كه نذر و اهداء ثواب آن به يكى از اولياء يا بندگان صالح خداوند امرى متعارف و مرسوم ميان مسلمانان بوده است؛ اما [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] و ابن عبدالوهاب با اين توجيه كه چون اين نذر به نيت تقرب به آن ولى يا بنده شايسته خداوند انجام مىگيرد آن را تحريم كردند. مولف به رد و ابطال اين ديدگاه پرداخته و معتقد است، نيت شخص ناذر در نذر تنها تقرب به خداوند است و فقط ثواب نذر به ولى صالح خداوند هديه مىگردد. سپس به ذكر شواهدى از سيره پيامبر اكرم(ص) در اين باره مىپردازد. | ||
فصل نهم | فصل نهم |
ویرایش