۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' .' به '. ') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
«المعرب فى القرآن الكريم» تأليف محمد السّيد على بلاسى به زبان عربى پيرامون معرّب مىباشد. | «المعرب فى القرآن الكريم» تأليف محمد السّيد على بلاسى به زبان عربى پيرامون معرّب مىباشد. معرّب كلماتى هستند غير عربى كه براى معانى خاصى وضع و عرب آنها را استعمال كرده است. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
وى علت نزول قرآن بر لغت قريش را دارا بودن امتيازاتى از جهت زيبايى لهجه و فصاحت دانسته كه در زبانهاى ديگر وجود ندارد. سپس به اين مطلب اشاره مىكنند كه تبادل تأثير و تأثر بين لغات مختلف قانون اجتماعى گستردهاى است و وجود آن در لغت عربى به هيچ وجه امر عجيبى نمىباشد و نهايت استفادهى عرب از ساير لغات بعضى الفاظ اسماء مىباشد كه از صد كلمه تجاوز نكرده و اكثر آن اسماء جامدى مثل خز، ديباج و... مىباشد. مهمترين عامل دخول لغات در زبان عربى گستردگى ارتباطات مادى، فرهنگى، سياسى با ساير ملتها بوده است كه به ناچار نتيجه آن تبادل اصطلاحات علمى، بهره گرفتن از اسماء اشيائى كه در ملتى ديگر نبوده و... مىباشد و اغلب الفاظى كه از ساير لغاب داخل زبان عربى شدهاند مربوط به حسيّات است نه معنويات. امّا الفاظى كه از زبان عربى وارد ساير لغات شده بيشتر در معنويات مىباشد. | وى علت نزول قرآن بر لغت قريش را دارا بودن امتيازاتى از جهت زيبايى لهجه و فصاحت دانسته كه در زبانهاى ديگر وجود ندارد. سپس به اين مطلب اشاره مىكنند كه تبادل تأثير و تأثر بين لغات مختلف قانون اجتماعى گستردهاى است و وجود آن در لغت عربى به هيچ وجه امر عجيبى نمىباشد و نهايت استفادهى عرب از ساير لغات بعضى الفاظ اسماء مىباشد كه از صد كلمه تجاوز نكرده و اكثر آن اسماء جامدى مثل خز، ديباج و... مىباشد. مهمترين عامل دخول لغات در زبان عربى گستردگى ارتباطات مادى، فرهنگى، سياسى با ساير ملتها بوده است كه به ناچار نتيجه آن تبادل اصطلاحات علمى، بهره گرفتن از اسماء اشيائى كه در ملتى ديگر نبوده و... مىباشد و اغلب الفاظى كه از ساير لغاب داخل زبان عربى شدهاند مربوط به حسيّات است نه معنويات. امّا الفاظى كه از زبان عربى وارد ساير لغات شده بيشتر در معنويات مىباشد. | ||
نويسنده معتقد است ما كلمهاى را معرب نمىدانيم مگر بعد از تلاش در فهم معنا، اشتقاق، مجاز و صفت بودن آن و اگر راه حلّى پيدا نشد لفظ را معرب مىدانيم به گونهاى كه قواعد لغت عربى در آن لحاظ شود. تعريب خود سببى است براى گوناگونى دلالت الفاظ مثلاً كلمه زرگون وقتى وارد عربى شد، معناى عامى پيدا كرده است و بر چندين معنى دلالت مى كند. | نويسنده معتقد است ما كلمهاى را معرب نمىدانيم مگر بعد از تلاش در فهم معنا، اشتقاق، مجاز و صفت بودن آن و اگر راه حلّى پيدا نشد لفظ را معرب مىدانيم به گونهاى كه قواعد لغت عربى در آن لحاظ شود. تعريب خود سببى است براى گوناگونى دلالت الفاظ مثلاً كلمه زرگون وقتى وارد عربى شد، معناى عامى پيدا كرده است و بر چندين معنى دلالت مى كند. | ||
به نظر ايشان زبان عربى قبل و بعد از اسلام متأثر از زبانهاى زيادى شده است كه بعضى آنها در قرآن هم آمده است مثل عبرى، حبشى، بربرى، فارسى، هندى، لاتين، يونانى و... همانطور كه ساير زبانها از زبان عربى متأثر شدهاند. البته بسيارى ازلغات، خودشان وارد زبان عربى نشدهاند بلكه پلى براى عبور ساير لغات بودهاند، بيشترين لغاتى كه داخل زبان عربى شده از زبان فارسى است و اين به خاطر مجاورت و ارتباط تنگاتنگ اعراب و فارسها از زمانهاى پيشين بوده است تا جائيكه كلمه فارسى نزد برخى علماى عرب مترادف اعجمى قرار گرفته است. | به نظر ايشان زبان عربى قبل و بعد از اسلام متأثر از زبانهاى زيادى شده است كه بعضى آنها در قرآن هم آمده است مثل عبرى، حبشى، بربرى، فارسى، هندى، لاتين، يونانى و... همانطور كه ساير زبانها از زبان عربى متأثر شدهاند. البته بسيارى ازلغات، خودشان وارد زبان عربى نشدهاند بلكه پلى براى عبور ساير لغات بودهاند، بيشترين لغاتى كه داخل زبان عربى شده از زبان فارسى است و اين به خاطر مجاورت و ارتباط تنگاتنگ اعراب و فارسها از زمانهاى پيشين بوده است تا جائيكه كلمه فارسى نزد برخى علماى عرب مترادف اعجمى قرار گرفته است. لغت فارسىاى كه معاصر عصر جاهليت و صدر اسلام بوده، لغت پهلوى است نه فارسى جديد. از زبان هندى هم كلماتى به صورت غير مستقيم وارد عربى شده است. | ||
مؤلف ورود معرب در قرآن را امرى واضح و پس از مناقشه در موضوع با استمداد از لغت جديد، مطابق قوانين علمى لغت تاريخى مقارن و علم اصوات معتقدند اين مسئله موجب كاسته شدن چيزى از فصاحت قرآن نمىشود. آنچه در قرآن از لغات غير عربى استفاده شده در حاليكه مرادف عربى آن موجود مىباشد، به وضوح دلالت بر وجود تفاوتى در لفظ با مرادف عربى آن مىكند و بعلاوه وقوع بعضى الفاظ از ساير لغات در قرآن مشعر بر احاطه علمى قرآن و اسلام و دال بر نزول قرآن براى همه امّتها است. | مؤلف ورود معرب در قرآن را امرى واضح و پس از مناقشه در موضوع با استمداد از لغت جديد، مطابق قوانين علمى لغت تاريخى مقارن و علم اصوات معتقدند اين مسئله موجب كاسته شدن چيزى از فصاحت قرآن نمىشود. آنچه در قرآن از لغات غير عربى استفاده شده در حاليكه مرادف عربى آن موجود مىباشد، به وضوح دلالت بر وجود تفاوتى در لفظ با مرادف عربى آن مىكند و بعلاوه وقوع بعضى الفاظ از ساير لغات در قرآن مشعر بر احاطه علمى قرآن و اسلام و دال بر نزول قرآن براى همه امّتها است. |
ویرایش