۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
«ابن وَرْدى، ابوحفص، زين الدين، عمر بن مظفر بن ابى الفوارس» (691 - 749ق / 1292 - 1348م)، فقيه، شاعر، اديب و مورخ صوفى بود. وى، در مَعَرَّة النُعمان به دنيا آمد و نسبش به ابوبكر، خليفه اول مىرسد. دوران جوانى را در تنگدستى و پريشانى گذراند؛ بااينحال، از تحصيل علم بازنماند و نزد عبس بن عيسى بن سرجاوى و سپس در خدمت شرف الدين بارزى در حماه به كسب دانش پرداخت. | «ابن وَرْدى، ابوحفص، زين الدين، عمر بن مظفر بن ابى الفوارس» (691 - 749ق / 1292 - 1348م)، فقيه، شاعر، اديب و مورخ صوفى بود. وى، در مَعَرَّة النُعمان به دنيا آمد و نسبش به ابوبكر، خليفه اول مىرسد. دوران جوانى را در تنگدستى و پريشانى گذراند؛ بااينحال، از تحصيل علم بازنماند و نزد عبس بن عيسى بن سرجاوى و سپس در خدمت شرف الدين بارزى در حماه به كسب دانش پرداخت. | ||
وى چنانكه خود تصريح مىكند، در 715ق، در دمشق نزد [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] | وى چنانكه خود تصريح مىكند، در 715ق، در دمشق نزد [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] بوده و در حضور او مباحثاتى در فقه و تفسير و نحو داشته كه موجب شگفتى وى شده است. گرچه لحن ابن وردى، گوياى كوتاه بودن مدت شاگردى او نزد [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] است، اما وى تأثيرى عميق بر افكار ابن وردى باقى گذاشت. | ||
از ديگر استادان او بايد به برهان الدين فزارى و ابن خطيب جبرين اشاره كرد. گرايشهاى صوفيانه برخى استادان او، از جمله شرف الدين بارزى و عبس سرجاوى، بىگمان يكى از زمينههاى پيدا شدن انديشه تصوف در ابن وردى بوده است. بااينهمه، بعيد نيست كه لااقل نيمه اول زندگى ابن وردى، با خوشگذرانى و لذتجويى همراه بوده باشد. | از ديگر استادان او بايد به برهان الدين فزارى و ابن خطيب جبرين اشاره كرد. گرايشهاى صوفيانه برخى استادان او، از جمله شرف الدين بارزى و عبس سرجاوى، بىگمان يكى از زمينههاى پيدا شدن انديشه تصوف در ابن وردى بوده است. بااينهمه، بعيد نيست كه لااقل نيمه اول زندگى ابن وردى، با خوشگذرانى و لذتجويى همراه بوده باشد. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
انزواطلبى ابن وردى ظاهراً اسباب تنگدستى او را نيز فراهم مىكرد و او در شعرش دانش را قسمت خود و مال و ثروت را قسمت جاهلان دانسته است؛ بههرتقدير، تمايز دوگانه دنياگرايى و دنياگريزى كه بين دو مرحله از شعر او به چشم مىخورد، نمودار دو مرحله از سير تحول فكرى او در دوران جوانى است. | انزواطلبى ابن وردى ظاهراً اسباب تنگدستى او را نيز فراهم مىكرد و او در شعرش دانش را قسمت خود و مال و ثروت را قسمت جاهلان دانسته است؛ بههرتقدير، تمايز دوگانه دنياگرايى و دنياگريزى كه بين دو مرحله از شعر او به چشم مىخورد، نمودار دو مرحله از سير تحول فكرى او در دوران جوانى است. | ||
از جمله كسانى كه بر انديشه صوفيانه ابن وردى تأثير داشتهاند، بهويژه، عبس سرجاوى و [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]]، قابل ذكرند. وى نسبت به [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] | از جمله كسانى كه بر انديشه صوفيانه ابن وردى تأثير داشتهاند، بهويژه، عبس سرجاوى و [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]]، قابل ذكرند. وى نسبت به [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] ارادتى خاص داشت و احتمالاً تحت تأثير همو بود كه به خصومت با [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] برخاست و چنانكه خود تصريح كرده است، در 744ق، يك بار در مدرسه عصرونى حلب، پس از درس و به نشانه تحريم انديشههاى [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، فصوص او را پاره كرده، به آب شست. وى فتوايى نيز در مخالفت با آيين فتوت خليفه الناصر لدين الله دارد. | ||
شعر ابن وردى مورد ستايش بسيار قرار گرفته؛ چنانكه سبكى، آن را شيرينتر از شكر و گرانبهاتر از گوهر دانسته است. ابن شاكر، ابن فضل الله عمرى و [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] نيز نظرى همانند دارند. بااينهمه، [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، معتقد است كه ابن وردى، بسيارى از معانى شعر او را اخذ كرده است و رساله «الكلام على مائة غلام» ابن وردى، جز تقليدى از منظومه «الحسن الصريح فى مائة مليح»، اثر خود وى نيست و او در قطعه شعرى، اين نكته را به ابن وردى گوشزد كرده، اما وى با ابياتى به اين مضمون كه: «درهم خود را از دينار ديگران بيشتر دوست مىدارد»، تلويحاً به رد ادعاى [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] پرداخته است. ابن حجر نيز ادعاى [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] را بىدليل و غير موجه دانسته و عكس آن را صحيحتر شمرده است. اشعار متعددى نيز بين [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] و ابن وردى مبادله شد كه در اثرى با نام «الحان السواجع» انعكاس يافته است. | شعر ابن وردى مورد ستايش بسيار قرار گرفته؛ چنانكه سبكى، آن را شيرينتر از شكر و گرانبهاتر از گوهر دانسته است. ابن شاكر، ابن فضل الله عمرى و [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] نيز نظرى همانند دارند. بااينهمه، [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، معتقد است كه ابن وردى، بسيارى از معانى شعر او را اخذ كرده است و رساله «الكلام على مائة غلام» ابن وردى، جز تقليدى از منظومه «الحسن الصريح فى مائة مليح»، اثر خود وى نيست و او در قطعه شعرى، اين نكته را به ابن وردى گوشزد كرده، اما وى با ابياتى به اين مضمون كه: «درهم خود را از دينار ديگران بيشتر دوست مىدارد»، تلويحاً به رد ادعاى [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] پرداخته است. ابن حجر نيز ادعاى [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] را بىدليل و غير موجه دانسته و عكس آن را صحيحتر شمرده است. اشعار متعددى نيز بين [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] و ابن وردى مبادله شد كه در اثرى با نام «الحان السواجع» انعكاس يافته است. |
ویرایش