۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ؛' به '؛') |
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
در ابتدا، شرح حالى از مؤلف کتاب، [[غزالی، محمد بن محمد|ابوحامد غزالى]]، ذکر شده است و در آن به معرفى آثار، اساتيد و شاگردان وى پرداخته شده است . در ادامه، مقدمه اى از محقق کتاب، آقاى عبدالمجيد طعمه حلبى آورده شده است که حاکى از اين است که کتاب «مکاشفة القلوب المقرب الى علام الغيوب» اثر غزالى را مختصر نموده و نام آن را «مکاشفة القلوب» نهاده است . سپس اصل کتاب با باب اول به نام »فى بيان الخوف «آغاز مى گردد و با باب 111 به نام «فى وفات النبى (ص)» خاتمه مى يابد. | در ابتدا، شرح حالى از مؤلف کتاب، [[غزالی، محمد بن محمد|ابوحامد غزالى]]، ذکر شده است و در آن به معرفى آثار، اساتيد و شاگردان وى پرداخته شده است . در ادامه، مقدمه اى از محقق کتاب، آقاى عبدالمجيد طعمه حلبى آورده شده است که حاکى از اين است که کتاب «مکاشفة القلوب المقرب الى علام الغيوب» اثر غزالى را مختصر نموده و نام آن را «مکاشفة القلوب» نهاده است . سپس اصل کتاب با باب اول به نام »فى بيان الخوف «آغاز مى گردد و با باب 111 به نام «فى وفات النبى (ص)» خاتمه مى يابد. | ||
مؤلف، پس از نام حضرت على (ع)، عبارت «کرم الله وجهه» و بعد از اسم خلفا عبارت «رضى الله عنه» را ذکر نموده است . | مؤلف، پس از نام حضرت على(ع)، عبارت «کرم الله وجهه» و بعد از اسم خلفا عبارت «رضى الله عنه» را ذکر نموده است . | ||
#: ابواب کتاب را مى توان به چند دسته زير تقسيم نمود: | #: ابواب کتاب را مى توان به چند دسته زير تقسيم نمود: | ||
# ابوابى که اشاره به مراتب عرفانى دارند، مانند: خوف، صبر، توبه، محبت، عشق و... | # ابوابى که اشاره به مراتب عرفانى دارند، مانند: خوف، صبر، توبه، محبت، عشق و... | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
مؤلف سپس ادامه مى دهد که مؤمن کسى است که با تمام جوارحش از خدا بترسد؛ چنان که ابوليث فقيه مى گويد:»علامت خوف الهى در هفت چيز ظاهر مى شود: اول، در زبان که آن را از کذب و غيبت و نميمه و تهمت و کلام نامربوط، بازمى دارد و آن را مشغول ذکر الهى، تلاوت قرآن و مذاکره علم قرار مى دهد. | مؤلف سپس ادامه مى دهد که مؤمن کسى است که با تمام جوارحش از خدا بترسد؛ چنان که ابوليث فقيه مى گويد:»علامت خوف الهى در هفت چيز ظاهر مى شود: اول، در زبان که آن را از کذب و غيبت و نميمه و تهمت و کلام نامربوط، بازمى دارد و آن را مشغول ذکر الهى، تلاوت قرآن و مذاکره علم قرار مى دهد. | ||
دوم، قلبش که دشمنى، تهمت و حسادت نسبت به برادران را از آن خارج مى کند، زيرا حسد، حسنات را محو مى کند؛ چنان که پيامبر فرمودند: «حسد، حسنات را مى خورد، همان طور که آتش، هيزم را». حسد از امراض بزرگ در قلوب است و امراض قلوب جز با علم و عمل مداوا نمى شود. | دوم، قلبش که دشمنى، تهمت و حسادت نسبت به برادران را از آن خارج مى کند، زيرا حسد، حسنات را محو مى کند؛ چنان که پيامبر فرمودند: «حسد، حسنات را مى خورد، همان طور که آتش، هيزم را». حسد از امراض بزرگ در قلوب است و امراض قلوب جز با علم و عمل مداوا نمى شود. | ||
سوم، نگاهش که آن را به هيچ حرامى از مشروبات و مأکولات و ملبوسات و غير آن نمى افکند و نيز راغبانه به دنيا نمى نگرد، بلکه عبرت گيرانه به آن نگاه مى کند و به آنچه براى او حلال نيست نظر نمى نمايد؛ چنان که رسول (ص) مى فرمايد: کسى که دو چشم خود را از حرام پر کند خدا در روز قيامت دو ديده او را از آتش آکنده مى سازد». مؤلف، سخن ابوليث را در مورد علامت خوف در ساير اعضا پيگيرى مى کند و اين بحث را با ذکر حکاياتى در مورد خوف حضرت داود و حضرت ابراهيم (ع) به پايان مى برد. | سوم، نگاهش که آن را به هيچ حرامى از مشروبات و مأکولات و ملبوسات و غير آن نمى افکند و نيز راغبانه به دنيا نمى نگرد، بلکه عبرت گيرانه به آن نگاه مى کند و به آنچه براى او حلال نيست نظر نمى نمايد؛ چنان که رسول (ص) مى فرمايد: کسى که دو چشم خود را از حرام پر کند خدا در روز قيامت دو ديده او را از آتش آکنده مى سازد». مؤلف، سخن ابوليث را در مورد علامت خوف در ساير اعضا پيگيرى مى کند و اين بحث را با ذکر حکاياتى در مورد خوف حضرت داود و حضرت ابراهيم(ع) به پايان مى برد. | ||
از جمله مباحث کتاب، مطلبى است که در باب 19 تحت عنوان «عقوبت شارب الخمر» آمده . مؤلف پس از ذکر آيه {{متن قرآن|يسئلونک عن الخمر|سوره=بقره|آیه=۹۱۲}}، مطلبى را ذکر مى کند که نشان از صداقت و عدم کتمان بعضى از واقعيات توسط وى، حتى بر ضد خلفا دارد؛ مثلا در اين باب، پس از ذکر اين نکته که با وجود تحريم شراب خوارى و ابلاغ آن توسط رسول اکرم (ص)، افرادى با حالت مستى به نماز مى ايستادند و خداوند با فرستادن فرمان ديگر آنان را از اين عمل زشت نهى فرمود، مى نويسد: عمر بن خطاب شراب خورد و در حالت مستى با استخوان شتر فرق سر عبدالرحمن بن عوف را شکافت، سپس نشست و بر کشته هاى بدر نوحه سرايى نمود. خبر به رسول خدا(ص) رسيد، حضرت خشمگين شدند و درحالى که عبايشان روى زمين کشيده مى شد، نزد عمر آمدند و با وسيله اى که در دست مبارکشان بود بر سر عمر کوبيدند. عمر فرياد زد از خشم خدا و رسول، به خدا پناه مى برم ... | از جمله مباحث کتاب، مطلبى است که در باب 19 تحت عنوان «عقوبت شارب الخمر» آمده . مؤلف پس از ذکر آيه {{متن قرآن|يسئلونک عن الخمر|سوره=بقره|آیه=۹۱۲}}، مطلبى را ذکر مى کند که نشان از صداقت و عدم کتمان بعضى از واقعيات توسط وى، حتى بر ضد خلفا دارد؛ مثلا در اين باب، پس از ذکر اين نکته که با وجود تحريم شراب خوارى و ابلاغ آن توسط رسول اکرم (ص)، افرادى با حالت مستى به نماز مى ايستادند و خداوند با فرستادن فرمان ديگر آنان را از اين عمل زشت نهى فرمود، مى نويسد: عمر بن خطاب شراب خورد و در حالت مستى با استخوان شتر فرق سر عبدالرحمن بن عوف را شکافت، سپس نشست و بر کشته هاى بدر نوحه سرايى نمود. خبر به رسول خدا(ص) رسيد، حضرت خشمگين شدند و درحالى که عبايشان روى زمين کشيده مى شد، نزد عمر آمدند و با وسيله اى که در دست مبارکشان بود بر سر عمر کوبيدند. عمر فرياد زد از خشم خدا و رسول، به خدا پناه مى برم ... | ||
ویرایش