۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ؛' به '؛') |
جز (جایگزینی متن - ' .' به '. ') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
«بيان الأديان» از كتابهاى قديمىِ درباره اديان و مذاهب است. به سبب شهرتِ اين كتاب، مؤلفِ آن را با عنوان صاحب بيان الاديان ياد كردهاند. اين كتاب كه به نثر فصيح فارسى تأليف شده،احتمالاً قديمترين كتابى است كه اكنون دربارۀ ملل و نحل به زبان فارسى در دست است،البته در بخشى از كتاب السوادالاعظم تأليف حكيم سمرقندى كه ترجمۀ فارسى آن مربوط به سدۀ 4ق است،سخن از 73فرقه به ميان آمده است.از اينرو متن مذكور را بايد مقدم بر بيانالاديان دانست،اما تمامى آن كتاب به ملل و نحل اختصاص ندارد. | «بيان الأديان» از كتابهاى قديمىِ درباره اديان و مذاهب است. به سبب شهرتِ اين كتاب، مؤلفِ آن را با عنوان صاحب بيان الاديان ياد كردهاند. اين كتاب كه به نثر فصيح فارسى تأليف شده،احتمالاً قديمترين كتابى است كه اكنون دربارۀ ملل و نحل به زبان فارسى در دست است،البته در بخشى از كتاب السوادالاعظم تأليف حكيم سمرقندى كه ترجمۀ فارسى آن مربوط به سدۀ 4ق است،سخن از 73فرقه به ميان آمده است.از اينرو متن مذكور را بايد مقدم بر بيانالاديان دانست،اما تمامى آن كتاب به ملل و نحل اختصاص ندارد. | ||
غالباً در كتابهاى ملل و نحل دو روش مشاهده مى شود: يكى طرح آراى مختلف و گاه مخالف و سپس ردّ آن؛ ديگرى گزارشى مختصر از آراى گوناگون . بيان الاديان در دستۀ دوم مى گنجد. ابوالمعالى، به تصريح خودش، در نقل مطالب به منابع مورد استفادۀ خود اشاره كرده است كه روش محققانۀ او را نشان مى دهد. | غالباً در كتابهاى ملل و نحل دو روش مشاهده مى شود: يكى طرح آراى مختلف و گاه مخالف و سپس ردّ آن؛ ديگرى گزارشى مختصر از آراى گوناگون. بيان الاديان در دستۀ دوم مى گنجد. ابوالمعالى، به تصريح خودش، در نقل مطالب به منابع مورد استفادۀ خود اشاره كرده است كه روش محققانۀ او را نشان مى دهد. | ||
==ساختار و گزارش محتوا:== | ==ساختار و گزارش محتوا:== | ||
اين كتاب به پنج باب تقسيم شده كه موضوعات آنها عبارت است از: اقرار به وجود صانع، مذاهب پيش از اسلام، حديث افتراق، مذاهب و فرقههاى اسلامى، و بيان حكايات مدعيان نبوت . | اين كتاب به پنج باب تقسيم شده كه موضوعات آنها عبارت است از: اقرار به وجود صانع، مذاهب پيش از اسلام، حديث افتراق، مذاهب و فرقههاى اسلامى، و بيان حكايات مدعيان نبوت. | ||
باب اول | باب اول | ||
در باب اول، اعتقاداتِ عربها، پارسيان، فلاسفه و جز آنها دربارۀ خداوند و اقرار به وجود صانع به اختصار بيان شده است . | در باب اول، اعتقاداتِ عربها، پارسيان، فلاسفه و جز آنها دربارۀ خداوند و اقرار به وجود صانع به اختصار بيان شده است. | ||
باب دوم | باب دوم | ||
ابوالمعالى در باب دوم، عقايد مختلفِ پيش از پيامبر صلّى اللّه عليه وآله وسلّم را كه در قرآن به آنها اشاره شده، توضيح داده است . او، به اغراق، برخى از اشخاص پيش از زمان پيامبر اكرم را مسلمان دانسته است . وى بنى غسّان و بنى تَغلِب را از ترسايان و بنى تميم و بنى عَبْس را از مُغان مى داند. همچنين، عقايد فلاسفه را در كنار ديگر اديان و مذاهب ذكر، و دربارۀ اصول اخلاقى ايشان بحث مى كند. بعلاوه، عقايد وآداب و سنن مغان، زردشت، مزدك، مانى، ثنويان، صابئين، سوفسطائيان و هندوان را به اختصار گزارش مى كند. او هندوان را در علم طب و نجوم و حساب سرآمد مى شمارد و، جالب توجه است كه مذهب قرامطه و خرم دينان را جزو مذاهب پيش از اسلام ذكر مى كند. | ابوالمعالى در باب دوم، عقايد مختلفِ پيش از پيامبر صلّى اللّه عليه وآله وسلّم را كه در قرآن به آنها اشاره شده، توضيح داده است. او، به اغراق، برخى از اشخاص پيش از زمان پيامبر اكرم را مسلمان دانسته است. وى بنى غسّان و بنى تَغلِب را از ترسايان و بنى تميم و بنى عَبْس را از مُغان مى داند. همچنين، عقايد فلاسفه را در كنار ديگر اديان و مذاهب ذكر، و دربارۀ اصول اخلاقى ايشان بحث مى كند. بعلاوه، عقايد وآداب و سنن مغان، زردشت، مزدك، مانى، ثنويان، صابئين، سوفسطائيان و هندوان را به اختصار گزارش مى كند. او هندوان را در علم طب و نجوم و حساب سرآمد مى شمارد و، جالب توجه است كه مذهب قرامطه و خرم دينان را جزو مذاهب پيش از اسلام ذكر مى كند. | ||
باب سوم | باب سوم | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
باب چهارم | باب چهارم | ||
ابوالمعالى در باب چهارم، فرقه ها را به هشت فرقۀ عمده تقسيم مى كند: اهل سنت و جماعت، معتزله، شيعه، خوارج، مجبّره، مشبهه، صوفيه و مرجئه. وى - برخلاف روش عبدالقاهر بغدادى (متوفى 429) در الفرق بين الفرق كه ميان مذاهب فقهى و فرقه هاى كلامى تمايز قائل شده است - مذاهب فقهى اهل سنت را به عنوان فرقه ذكر مى كند و اشاعره را نيز جزو اين مذاهب مى داند، و در معرفى آنها به همين قناعت مى كند كه ايشان پيرو ابوالحسن اشعرى اند اما در مورد معتزله شيوه اى ديگر در پيش مى گيرد و به طرح اهمّ عقايد آنان مى پردازد. احتمالاً تا آن زمان در اين ناحيه اصول و مبانى نظرى اشاعره به قدر كافى قوت و اقتدار نداشته است . او در معرفى شيعه مى نويسد كه ايشان در عبادت با مذهب شافعى، و در اصول با مذهب معتزله برابرند. در ميان فرقه هاى پنجگانۀ شيعه، به اماميۀ اثناعشرى بيشتر نظر دارد و آن را بزرگترين گروه شيعى باقى مانده در عراق و خراسان مى داند. در ميان فرقه هاى شيعه، ابوالمعالى به شفيعيه اشاره مى كند كه احتمالاً صورت تصحيف شدۀ سبعيه (قائلين به هفت امام يعنى اسماعيليه) است، و دو فرقۀ ناصريه و صبّاحيه را جزو آن ذكر مى كند. ابوالمعالى از معاصران ناصرخسرو بوده و بيان الاديان نزديكترين منبع از نظر زمانى در معرفى عقايد ناصرخسرو است . با توجه به مخالفت آشكار مؤلف در گزارش عقايد ناصرخسرو و از آنجا كه خاندان وى مقيم بلخ بوده اند، احتمالاً خود او يا كسانش در اخراج ناصرخسرو از آن شهر دخالت داشته اند.. وى فرقه هاى صوفيه را جزو فرقه هاى كلامى ذكر كرده و آنان را به دو فرقۀ نوريه و حلوليه تقسيم كرده است . او گروهى از صوفيه را اهل رياضت، برخى را اهل ملامت و گروهى ديگر را در سماع و حيرت دانسته، و بعضى را همچون ابوسعيد ابوالخير و حسين بن منصور حلاّ ج شوقى و كاهل پيشه خوانده است. | ابوالمعالى در باب چهارم، فرقه ها را به هشت فرقۀ عمده تقسيم مى كند: اهل سنت و جماعت، معتزله، شيعه، خوارج، مجبّره، مشبهه، صوفيه و مرجئه. وى - برخلاف روش عبدالقاهر بغدادى (متوفى 429) در الفرق بين الفرق كه ميان مذاهب فقهى و فرقه هاى كلامى تمايز قائل شده است - مذاهب فقهى اهل سنت را به عنوان فرقه ذكر مى كند و اشاعره را نيز جزو اين مذاهب مى داند، و در معرفى آنها به همين قناعت مى كند كه ايشان پيرو ابوالحسن اشعرى اند اما در مورد معتزله شيوه اى ديگر در پيش مى گيرد و به طرح اهمّ عقايد آنان مى پردازد. احتمالاً تا آن زمان در اين ناحيه اصول و مبانى نظرى اشاعره به قدر كافى قوت و اقتدار نداشته است. او در معرفى شيعه مى نويسد كه ايشان در عبادت با مذهب شافعى، و در اصول با مذهب معتزله برابرند. در ميان فرقه هاى پنجگانۀ شيعه، به اماميۀ اثناعشرى بيشتر نظر دارد و آن را بزرگترين گروه شيعى باقى مانده در عراق و خراسان مى داند. در ميان فرقه هاى شيعه، ابوالمعالى به شفيعيه اشاره مى كند كه احتمالاً صورت تصحيف شدۀ سبعيه (قائلين به هفت امام يعنى اسماعيليه) است، و دو فرقۀ ناصريه و صبّاحيه را جزو آن ذكر مى كند. ابوالمعالى از معاصران ناصرخسرو بوده و بيان الاديان نزديكترين منبع از نظر زمانى در معرفى عقايد ناصرخسرو است. با توجه به مخالفت آشكار مؤلف در گزارش عقايد ناصرخسرو و از آنجا كه خاندان وى مقيم بلخ بوده اند، احتمالاً خود او يا كسانش در اخراج ناصرخسرو از آن شهر دخالت داشته اند.. وى فرقه هاى صوفيه را جزو فرقه هاى كلامى ذكر كرده و آنان را به دو فرقۀ نوريه و حلوليه تقسيم كرده است. او گروهى از صوفيه را اهل رياضت، برخى را اهل ملامت و گروهى ديگر را در سماع و حيرت دانسته، و بعضى را همچون ابوسعيد ابوالخير و حسين بن منصور حلاّ ج شوقى و كاهل پيشه خوانده است. | ||
باب پنجم | باب پنجم | ||
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
از ويژگيهاى بيانالاديان اطلاعات و گزارشهايى است كه مؤلف از برخى وقايع زمان خود به دست داده است.ابوالمعالى كه معاصر ناصرخسرو بوده،از وى و فعاليتها و آثارش با دشمنى ياد مىكند.بيانالاديان اولين اثرى است كه در آن از ناصرخسرو و فرقۀ ناصريه سخن به ميان مىآيد و اطلاعاتى كه مؤلف در اين باره مىدهد،با گزارشهاى خود ناصرخسرو هماهنگى دارد .وى همچنين از حسن صباح و فرقۀ صباحيه سخن به ميان مىآورد،اما از قلعۀ الموت ذكرى نمىكند.تأثير گزارشهاى ابوالمعالى دربارۀ دو فرقۀ ناصريه و صباحيه را در منابع پس از او مىتوان مشاهده كرد. | از ويژگيهاى بيانالاديان اطلاعات و گزارشهايى است كه مؤلف از برخى وقايع زمان خود به دست داده است.ابوالمعالى كه معاصر ناصرخسرو بوده،از وى و فعاليتها و آثارش با دشمنى ياد مىكند.بيانالاديان اولين اثرى است كه در آن از ناصرخسرو و فرقۀ ناصريه سخن به ميان مىآيد و اطلاعاتى كه مؤلف در اين باره مىدهد،با گزارشهاى خود ناصرخسرو هماهنگى دارد. وى همچنين از حسن صباح و فرقۀ صباحيه سخن به ميان مىآورد،اما از قلعۀ الموت ذكرى نمىكند.تأثير گزارشهاى ابوالمعالى دربارۀ دو فرقۀ ناصريه و صباحيه را در منابع پس از او مىتوان مشاهده كرد. | ||
ابوالمعالى آشكارا به مخالفت با اسماعيليه مىپردازد و در معرفى آنان،در مواردى تحت تأثير منابع ضداسماعيلى است و در مواردى از كتب خود اسماعيليان بدون اينكه صريحاً متذكر شود،بهره مىگيرد.در اين باب وى به خصوص آثار ناصرخسرو را مورد توجه قرار داده است؛به عنوان مثال در مورد تفسير آيۀ شريفۀ'''«والتين والزيتون»'''، . | ابوالمعالى آشكارا به مخالفت با اسماعيليه مىپردازد و در معرفى آنان،در مواردى تحت تأثير منابع ضداسماعيلى است و در مواردى از كتب خود اسماعيليان بدون اينكه صريحاً متذكر شود،بهره مىگيرد.در اين باب وى به خصوص آثار ناصرخسرو را مورد توجه قرار داده است؛به عنوان مثال در مورد تفسير آيۀ شريفۀ'''«والتين والزيتون»'''،. | ||
== نسخه شناسى == | == نسخه شناسى == |
ویرایش