۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' عبد ' به ' عبد') |
جز (جایگزینی متن - ' .' به '. ') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
خليل بن احمد بن عمر بن تميم، ابوعبد الرحمن، ابوالصفاى فراهيدى يحمدى عتكى أزدى باهلى بصرى نحوى عروضى، در سال 100 هجرى در شهر بصره به دنيا آمد . | خليل بن احمد بن عمر بن تميم، ابوعبد الرحمن، ابوالصفاى فراهيدى يحمدى عتكى أزدى باهلى بصرى نحوى عروضى، در سال 100 هجرى در شهر بصره به دنيا آمد. | ||
پدرش بنا بر نقل «شذرات» اولين كسى است كه بعد از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نام او را احمد گذاردهاند . | پدرش بنا بر نقل «شذرات» اولين كسى است كه بعد از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نام او را احمد گذاردهاند. | ||
او از كودكى به علم و دانش علاقه داشت و پدرش نيز، كه خود از اهل علم بود، نخستين معلم او بود . | او از كودكى به علم و دانش علاقه داشت و پدرش نيز، كه خود از اهل علم بود، نخستين معلم او بود. | ||
==شخصيت علمى و اجتماعى== | ==شخصيت علمى و اجتماعى== | ||
خليل يكى از چهرههاى درخشان علم لغت است، ولى متاسفانه بسيارى از دانش پژوهان با گسترۀ شخصيت علمى او آشنا نيستند و او را فقط به عنوان يكى از علماى بزرگ علم نحو مىشناسند . | خليل يكى از چهرههاى درخشان علم لغت است، ولى متاسفانه بسيارى از دانش پژوهان با گسترۀ شخصيت علمى او آشنا نيستند و او را فقط به عنوان يكى از علماى بزرگ علم نحو مىشناسند. | ||
برخى نيز او را فقط استاد سيبويه مىدانند كه جايگاه مهمى را در «الكتاب» سيبوبه به خود اختصاص داده است و شگفت انگيز اين كه شخصيت علمى خليل با وجود آنكه بسيارى از معاصران و علماى متاخر از علم و دانش او بهرههاى فراوان بردهاند، هنوز ناشناخته است . | برخى نيز او را فقط استاد سيبويه مىدانند كه جايگاه مهمى را در «الكتاب» سيبوبه به خود اختصاص داده است و شگفت انگيز اين كه شخصيت علمى خليل با وجود آنكه بسيارى از معاصران و علماى متاخر از علم و دانش او بهرههاى فراوان بردهاند، هنوز ناشناخته است. | ||
او علاوه بر تخصص در علومى مانند عَروض و ادبيات و شعر و موسيقى، در علم لغت نيز استاد فن بوده است . | او علاوه بر تخصص در علومى مانند عَروض و ادبيات و شعر و موسيقى، در علم لغت نيز استاد فن بوده است. | ||
او اولين معجم عربى را نگاشته و بنابر اعتراف بسيارى از علما، مبتكر اين علم بوده است . | او اولين معجم عربى را نگاشته و بنابر اعتراف بسيارى از علما، مبتكر اين علم بوده است. | ||
خليل بن احمد فراهيدى از علماى بزرگ شهر بصره و مورد احترام مردم و علما بود . | خليل بن احمد فراهيدى از علماى بزرگ شهر بصره و مورد احترام مردم و علما بود. | ||
او ظاهرى ساده داشت و مانند مردم زندگى مىكرد . شاگردان فراوانى نزد او درس خوانده و به مقامات دنيوى رسيده بودند، اما او زندگى ساده خود را حفظ كرده بود . | او ظاهرى ساده داشت و مانند مردم زندگى مىكرد. شاگردان فراوانى نزد او درس خوانده و به مقامات دنيوى رسيده بودند، اما او زندگى ساده خود را حفظ كرده بود. | ||
حكام و پادشاهان از او دعوت به عمل مىآوردند، اما او نمىپذيرفت و با نشان دادن قطعه نانى خشك به آنان، بىنيازى خود را اعلام مىكرد . | حكام و پادشاهان از او دعوت به عمل مىآوردند، اما او نمىپذيرفت و با نشان دادن قطعه نانى خشك به آنان، بىنيازى خود را اعلام مىكرد. | ||
روزى او قصد سفر به خراسان كرد . بيش از سه هزار نفر از مردم بصره به مشايعت او رفتند كه در ميان آنان علماى فراوانى نيز حاضر بودند . | روزى او قصد سفر به خراسان كرد. بيش از سه هزار نفر از مردم بصره به مشايعت او رفتند كه در ميان آنان علماى فراوانى نيز حاضر بودند. | ||
==مذهب== | ==مذهب== | ||
بسيارى از علما مذهب او را شيعه دانستهاند مانند:علامۀ حلى، ابن ادريس، [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]]، علامۀ مجلسى و علامه ميرزا عبدالله افندى صاحب رياض العلما . | بسيارى از علما مذهب او را شيعه دانستهاند مانند:علامۀ حلى، ابن ادريس، [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]]، علامۀ مجلسى و علامه ميرزا عبدالله افندى صاحب رياض العلما. | ||
در كتابهاى روايى شيعه نيز از او روايت نقل مىشود . [[شيخ صدوق]] در كتاب «الأمالي» و «علل الشرايع» روايتى از او آورده است . او مىگويد: روزى سعيد بن اوس انصارى از خليل بن احمد عروضى مىپرسد: چرا مردم از دور حضرت على عليه السلام پراكنده شدند، با وجود آنكه همه مقام و منزلت آن حضرت را در اسلام و نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله مىدانستند؟ | در كتابهاى روايى شيعه نيز از او روايت نقل مىشود. [[شيخ صدوق]] در كتاب «الأمالي» و «علل الشرايع» روايتى از او آورده است. او مىگويد: روزى سعيد بن اوس انصارى از خليل بن احمد عروضى مىپرسد: چرا مردم از دور حضرت على عليه السلام پراكنده شدند، با وجود آنكه همه مقام و منزلت آن حضرت را در اسلام و نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله مىدانستند؟ | ||
خليل پاسخ مىدهد: به خدا سوگند نورانيت حضرت على عليه السلام همه را مبهوت ساخته بود و آن حضرت از همه برگزيدگان مردم بالاتر بود، ولى مردم به كسانى مايلترند كه به آنها شبيهتر باشد . | خليل پاسخ مىدهد: به خدا سوگند نورانيت حضرت على عليه السلام همه را مبهوت ساخته بود و آن حضرت از همه برگزيدگان مردم بالاتر بود، ولى مردم به كسانى مايلترند كه به آنها شبيهتر باشد. | ||
==روايات== | ==روايات== | ||
در كتابهاى روايى روايات فراوانى از او نقل شده كه عموما روايات اخلاقى است . | در كتابهاى روايى روايات فراوانى از او نقل شده كه عموما روايات اخلاقى است. | ||
از جمله او مىگويد: زيباترين كلام در فراگيرى علم و دانش سخن حضرت على عليه السلام است كه مىفرمايد: «قيمة كل امرىء ما يحسن»، يعنى ارزش هر انسان به اندازۀ چيزهايى است كه به او زيبايى و نيكويى بخشيده است (از صفات و گفتار و كردار). | از جمله او مىگويد: زيباترين كلام در فراگيرى علم و دانش سخن حضرت على عليه السلام است كه مىفرمايد: «قيمة كل امرىء ما يحسن»، يعنى ارزش هر انسان به اندازۀ چيزهايى است كه به او زيبايى و نيكويى بخشيده است (از صفات و گفتار و كردار). | ||
و در روايتى از حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله مىگويد: «أفضل العبادة الفقه و أفضل الدين الورع»، يعنى بهترين عبادت انديشيدن پيرامون دين و فهم و فراگيرى دين و بهترين ديانت و ديندارى پرهيزگارى و خويشتن دارى است . | و در روايتى از حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله مىگويد: «أفضل العبادة الفقه و أفضل الدين الورع»، يعنى بهترين عبادت انديشيدن پيرامون دين و فهم و فراگيرى دين و بهترين ديانت و ديندارى پرهيزگارى و خويشتن دارى است. | ||
==سخنان حكيمانه== | ==سخنان حكيمانه== | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
سخنان حكمت آميزى از خليل نقل شده است كه اينك به برخى از آنها اشاره مىشود: | سخنان حكمت آميزى از خليل نقل شده است كه اينك به برخى از آنها اشاره مىشود: | ||
1 - او در شأن حضرت على عليه السلام گفته است: «استغناؤه عن الكل و احتياج الكل إليه دليل أنه إمام الكل» . يعنى بىنيازى او از همه و نياز همه به او، دليل بر اين است كه او امام همه است . | 1 - او در شأن حضرت على عليه السلام گفته است: «استغناؤه عن الكل و احتياج الكل إليه دليل أنه إمام الكل». يعنى بىنيازى او از همه و نياز همه به او، دليل بر اين است كه او امام همه است. | ||
2 - با كسى كه با تو مساوى نيست، راه نرو و با كسى كه او را دوست ندارى، همنشين نشو و درباره چيزى كه فايدهاى براى تو ندارد، سخن نگو . | 2 - با كسى كه با تو مساوى نيست، راه نرو و با كسى كه او را دوست ندارى، همنشين نشو و درباره چيزى كه فايدهاى براى تو ندارد، سخن نگو. | ||
3 - علم، بخشى از خود را به تو نخواهد داد، مگر آنكه تو تمام وجودت را به او بدهى . | 3 - علم، بخشى از خود را به تو نخواهد داد، مگر آنكه تو تمام وجودت را به او بدهى. | ||
4 - باصفاترين لحظۀ ذهن انسان، وقت سحر است . | 4 - باصفاترين لحظۀ ذهن انسان، وقت سحر است. | ||
5 - كاملترين لحظه عمر انسان از نظر عقل و ذهن، چهل سالگى است و اين سنى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله در آن به پيامبرى رسيد . | 5 - كاملترين لحظه عمر انسان از نظر عقل و ذهن، چهل سالگى است و اين سنى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله در آن به پيامبرى رسيد. | ||
6 - انسان مال را براى سه نفر دشمن جمع مىكند، شوهر آينده همسر، شوهر دختر و زنِ فرزند و انسان عاقل، زادى براى آخرت خود جمع مىكند نه براى اينها . | 6 - انسان مال را براى سه نفر دشمن جمع مىكند، شوهر آينده همسر، شوهر دختر و زنِ فرزند و انسان عاقل، زادى براى آخرت خود جمع مىكند نه براى اينها. | ||
7 - پاسخ گو، قبل از پاسخ فكر مىكند، نه بعد از آن . | 7 - پاسخ گو، قبل از پاسخ فكر مىكند، نه بعد از آن. | ||
==مناظره== | ==مناظره== | ||
خليل مناظراتى نيز با علما داشته است . آوردهاند روزى خليل و عبدالله بن مقفع با هم گفتگو مىكردند . پس از آن ديدار، از خليل پرسيدند [[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] را چگونه يافتى ؟ او پاسخ داد علم او را بيش از عقلش يافتم . از [[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] پرسيدند تو خليل را چگونه يافتى ؟ او پاسخ داد عقلش را بيش از علمش يافتم . | خليل مناظراتى نيز با علما داشته است. آوردهاند روزى خليل و عبدالله بن مقفع با هم گفتگو مىكردند. پس از آن ديدار، از خليل پرسيدند [[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] را چگونه يافتى ؟ او پاسخ داد علم او را بيش از عقلش يافتم. از [[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] پرسيدند تو خليل را چگونه يافتى ؟ او پاسخ داد عقلش را بيش از علمش يافتم. | ||
==علوم ابتكارى== | ==علوم ابتكارى== | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۳: | ||
1 - علم لغت | 1 - علم لغت | ||
وى با نگارش كتاب «[[العين]]» در علم لغت، اولين كتاب را در اين علم نگاشته است . وى با جمع آورى حدود دو هزار ريشه لغت، يكى از ارزشمندترين و معتبرترين كتابهاى لغت را نگاشته است كه پيوسته مورد استفاده و استناد علماى اسلام قرار داشته و دارد . | وى با نگارش كتاب «[[العين]]» در علم لغت، اولين كتاب را در اين علم نگاشته است. وى با جمع آورى حدود دو هزار ريشه لغت، يكى از ارزشمندترين و معتبرترين كتابهاى لغت را نگاشته است كه پيوسته مورد استفاده و استناد علماى اسلام قرار داشته و دارد. | ||
2 - علم عروض | 2 - علم عروض | ||
اولين كسى كه اين علم را به صورت منظم مطرح نموده و قواعدى براى آن تنظيم كرده، خليل بن احمد است . گفته شده، او مقدمات اين علم را از يكى از ياران امام محمد باقر عليه السلام فرا گرفته است . | اولين كسى كه اين علم را به صورت منظم مطرح نموده و قواعدى براى آن تنظيم كرده، خليل بن احمد است. گفته شده، او مقدمات اين علم را از يكى از ياران امام محمد باقر عليه السلام فرا گرفته است. | ||
وى علم عروض را به پنج دائره كه از آنها پانزده بحر به دست مىآيد تقسيم كرده است . | وى علم عروض را به پنج دائره كه از آنها پانزده بحر به دست مىآيد تقسيم كرده است. | ||
اخفش از شاگردان او در اين علم به شمار مىآيد . | اخفش از شاگردان او در اين علم به شمار مىآيد. | ||
3 - موسيقى | 3 - موسيقى | ||
از ديگر ابتكارات خليل، وضع قوانينى براى علم موسيقى است . | از ديگر ابتكارات خليل، وضع قوانينى براى علم موسيقى است. | ||
وى اگر چه شخصيتى زاهد، عابد و پرهيزگار بود و اهل لهو و لعب و خوشگذرانى نبود، ولى كتابى در اين علم نگاشته است كه در آن به دستهبندى صداها و اقسام آن پرداخته است . | وى اگر چه شخصيتى زاهد، عابد و پرهيزگار بود و اهل لهو و لعب و خوشگذرانى نبود، ولى كتابى در اين علم نگاشته است كه در آن به دستهبندى صداها و اقسام آن پرداخته است. | ||
اسحاق بن ابراهيم موصلى كه از اساتيد اين فن است بسيارى از دانستههاى خود را همانگونه كه خود گفته از ايشان گرفته است . | اسحاق بن ابراهيم موصلى كه از اساتيد اين فن است بسيارى از دانستههاى خود را همانگونه كه خود گفته از ايشان گرفته است. | ||
علاوه بر آن، تخصص ايشان در علم موسيقى عامل مهمى در موفقيت ايشان در علم عروض و لغت نيز بوده است . | علاوه بر آن، تخصص ايشان در علم موسيقى عامل مهمى در موفقيت ايشان در علم عروض و لغت نيز بوده است. | ||
4 - علائم حروف | 4 - علائم حروف | ||
از ديگر ابتكارات او اختراع حركاتى است كه ما هم اكنون براى خواندن قرآن از آنها استفاده مىكنيم مانند فتحه، ضمه، كسره، تنوين، تشديد و ديگر حركات . | از ديگر ابتكارات او اختراع حركاتى است كه ما هم اكنون براى خواندن قرآن از آنها استفاده مىكنيم مانند فتحه، ضمه، كسره، تنوين، تشديد و ديگر حركات. | ||
قبل از زمان خليل، حركات حروف توسط نقطهها مشخص مىشد كه ابتكار ابوالاسود دوئلى (در گذشت 69 هجرى)، از ياران حضرت على عليه السلام بوده است . | قبل از زمان خليل، حركات حروف توسط نقطهها مشخص مىشد كه ابتكار ابوالاسود دوئلى (در گذشت 69 هجرى)، از ياران حضرت على عليه السلام بوده است. | ||
زمانى كه نصر بن عاصم و يحيى بن يعمر به دستور حجاج، حروف را نقطهگذارى كردند، تشخيص حركات حروف مشكل شد و خليل در اينجا حركات جديد حروف را مطرح ساخت . اين حركات با دقت و هماهنگى خاص انتخاب شده بود و به همين جهت مورد پذيرش همگان قرار گرفت . | زمانى كه نصر بن عاصم و يحيى بن يعمر به دستور حجاج، حروف را نقطهگذارى كردند، تشخيص حركات حروف مشكل شد و خليل در اينجا حركات جديد حروف را مطرح ساخت. اين حركات با دقت و هماهنگى خاص انتخاب شده بود و به همين جهت مورد پذيرش همگان قرار گرفت. | ||
5 - قواعد رياضى | 5 - قواعد رياضى | ||
خليل بن احمد فراهيدى در علم رياضيات نيز صاحب نظر بود و از اين علم بهرههاى فراوان برده بود . | خليل بن احمد فراهيدى در علم رياضيات نيز صاحب نظر بود و از اين علم بهرههاى فراوان برده بود. | ||
برخى از قواعد رياضى نيز از ابتكارات اوست . | برخى از قواعد رياضى نيز از ابتكارات اوست. | ||
6 - قواعد صرف و نحو | 6 - قواعد صرف و نحو | ||
خليل از اساتيد بزرگ علم ادبيات به شمار مىآيد . او در قواعد صرف و نحو استادى چيره دست و صاحب نظر است . | خليل از اساتيد بزرگ علم ادبيات به شمار مىآيد. او در قواعد صرف و نحو استادى چيره دست و صاحب نظر است. | ||
شاگردان بزرگى نزد او به درس مشغول بودند كه هر يك از چهرههاى درخشان اين علم مىباشند مانند سيبويه، [[مبرد، محمد بن یزید|مبرد]]، يونس و [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] . | شاگردان بزرگى نزد او به درس مشغول بودند كه هر يك از چهرههاى درخشان اين علم مىباشند مانند سيبويه، [[مبرد، محمد بن یزید|مبرد]]، يونس و [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]]. | ||
راوى روايت مشهور امير مؤمنان حضرت على عليه السلام نيز خليل بن احمد فراهيدى است . همان روايتى كه مىفرمايد: «الكلام ثلاثة أشياء، اسم و فعل و حرف جاء لمعنى، فالاسم ما أنبأ عن المسمى و الفعل ما أنبأ عن حركة المسمى و الحرف ما أوجد معنى في غيره»، يعنى كلام سه بخش است، اسم و فعل و حرف كه براى معنايى آمده باشد . اسم از چيزى خبر مىدهد كه نام اوست و فعل از حركت آن چيز خبر مىدهد و حرف معنايى در غير خود ايجاد مىكند . | راوى روايت مشهور امير مؤمنان حضرت على عليه السلام نيز خليل بن احمد فراهيدى است. همان روايتى كه مىفرمايد: «الكلام ثلاثة أشياء، اسم و فعل و حرف جاء لمعنى، فالاسم ما أنبأ عن المسمى و الفعل ما أنبأ عن حركة المسمى و الحرف ما أوجد معنى في غيره»، يعنى كلام سه بخش است، اسم و فعل و حرف كه براى معنايى آمده باشد. اسم از چيزى خبر مىدهد كه نام اوست و فعل از حركت آن چيز خبر مىدهد و حرف معنايى در غير خود ايجاد مىكند. | ||
==فرزند== | ==فرزند== | ||
خليل داراى فرزندى بود به نام ابراهيم كه در كتاب «لسان الميزان» به نقل از ابوالحسن بن بابويه قمى پدر [[شيخ صدوق]]، او را شيعه دانسته است . | خليل داراى فرزندى بود به نام ابراهيم كه در كتاب «لسان الميزان» به نقل از ابوالحسن بن بابويه قمى پدر [[شيخ صدوق]]، او را شيعه دانسته است. | ||
همچنين در كتاب رياض العلما آمده كه از ذريۀ او آقا اشرف حكيم مجد السلطان اصفهانى است . | همچنين در كتاب رياض العلما آمده كه از ذريۀ او آقا اشرف حكيم مجد السلطان اصفهانى است. | ||
==اساتيد== | ==اساتيد== | ||
خط ۲۷۸: | خط ۲۷۸: | ||
خليل بن احمد فراهيدى، آن دانشمند بزرگ، سرانجام پس از عمرى خدمت به جهان علم و دانش در سال 175 هجرى در سن 75 سالگى ديده از جهان فرو بست و به ديار دوست شتافت . | خليل بن احمد فراهيدى، آن دانشمند بزرگ، سرانجام پس از عمرى خدمت به جهان علم و دانش در سال 175 هجرى در سن 75 سالگى ديده از جهان فرو بست و به ديار دوست شتافت. | ||
ویرایش