پرش به محتوا

آل کاشف‌الغطاء، محمدحسین: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۹ دسامبر ۲۰۱۶
جز
جایگزینی متن - ' .' به '. '
جز (جایگزینی متن - 'صدرالمتألهين' به 'صدرالمتألهين ')
جز (جایگزینی متن - ' .' به '. ')
خط ۶۴: خط ۶۴:
روح ناآرامى داشت. ادبيات عرب و تاريخ نتوانست عطش ذهنش را فرو نشاند. به اميد اينكه گمشده‌اش را در اشعار شاعران و تاريخ خاندانش بيايد، سالها در وادى شعر و ادب و تاريخ گام نهاد. اما باز تشنه بود. شگفت كه خود نمى دانست تشنه چيست! به سراغ بركه حكمت و فلسفه رفت تا روح تشنه‌اش را سيراب نمايد. وى در اين باره مى گويد:  
روح ناآرامى داشت. ادبيات عرب و تاريخ نتوانست عطش ذهنش را فرو نشاند. به اميد اينكه گمشده‌اش را در اشعار شاعران و تاريخ خاندانش بيايد، سالها در وادى شعر و ادب و تاريخ گام نهاد. اما باز تشنه بود. شگفت كه خود نمى دانست تشنه چيست! به سراغ بركه حكمت و فلسفه رفت تا روح تشنه‌اش را سيراب نمايد. وى در اين باره مى گويد:  


«تمام کتابهاى [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهين]] ، ملا صدرا شيرازى از مشاعر، عرشيه و شرح هدايه گرفته تا اسفار و شرح اصول [[الکافی|كافى]] را نزد استادان برجسته آموختم ...»  
«تمام کتابهاى [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهين]] ، ملا صدرا شيرازى از مشاعر، عرشيه و شرح هدايه گرفته تا اسفار و شرح اصول [[الکافی|كافى]] را نزد استادان برجسته آموختم. ..»  


زمانى نيز به يادگيرى علم حديث، تفسير و عرفان پرداخت تا بتواند اندكى از عطش خود بكاهد. به کتابهاى فصوص، نصوص، فكوك و ديوان اشعار مولوى، [[جامی، عبدالرحمن|جامى]] و ... پناه برد.  
زمانى نيز به يادگيرى علم حديث، تفسير و عرفان پرداخت تا بتواند اندكى از عطش خود بكاهد. به کتابهاى فصوص، نصوص، فكوك و ديوان اشعار مولوى، [[جامی، عبدالرحمن|جامى]] و. .. پناه برد.  


سالها نزد استادان برجسته حوزه علميه نجف مانند آيات بزرگوار مصطفى تبريزى، ميرزا محمد باقر اصطهباناتى، احمد شيرازى، على محمد نجف آبادى، ملا على اصغر مازندرانى، حاج آقا رضا همدانى، ملا على اصغر مازندرانى، حاج آقا رضا همدانى، محمد تقى شيرازى و علامه حسين نورى (محدث نورى) به شاگردى پرداخت.  
سالها نزد استادان برجسته حوزه علميه نجف مانند آيات بزرگوار مصطفى تبريزى، ميرزا محمد باقر اصطهباناتى، احمد شيرازى، على محمد نجف آبادى، ملا على اصغر مازندرانى، حاج آقا رضا همدانى، ملا على اصغر مازندرانى، حاج آقا رضا همدانى، محمد تقى شيرازى و علامه حسين نورى (محدث نورى) به شاگردى پرداخت.  
خط ۷۸: خط ۷۸:
آيه الله كاشف الغطا پس از سالها تحصيل و رسيدن به مقام اجتهاد، به تدريس آموخته‌هايش براى طلاب جوان پرداخت. دهها طلبه در مسجد هندى و مقبره ميرزاى شيرازى در صحن حرم حضرت على عليه السلام گرد مى آمدند و در درس او شركت مى جستند.
آيه الله كاشف الغطا پس از سالها تحصيل و رسيدن به مقام اجتهاد، به تدريس آموخته‌هايش براى طلاب جوان پرداخت. دهها طلبه در مسجد هندى و مقبره ميرزاى شيرازى در صحن حرم حضرت على عليه السلام گرد مى آمدند و در درس او شركت مى جستند.


برخى از مقلدان آيه الله سيد محمد كاظم يزدى كه پس از فوت او، از كاشف الغطا تقليد مى كردند، نزدش آمدند و با اصرار از او خواستند كه رساله عمليه خود را چاپ كند. «شرح تبصره المتعلمين» و «وجيزه الاحكام» نوشته اوست كه در پى اصرار مقلدانش نوشته شده است. حاشيه بر «سفينه النجاه» نوشته برادرش، حاشيه بر «مجمع الرسائل» كه حاوى فتواهاى مراجع تقليد مشهور است، «مناسك حج» و ... از كتب فقهى وى و «سوال و جواب» و «زاد المقلدين» پاسخ استفتائات مقلدان اوست.  
برخى از مقلدان آيه الله سيد محمد كاظم يزدى كه پس از فوت او، از كاشف الغطا تقليد مى كردند، نزدش آمدند و با اصرار از او خواستند كه رساله عمليه خود را چاپ كند. «شرح تبصره المتعلمين» و «وجيزه الاحكام» نوشته اوست كه در پى اصرار مقلدانش نوشته شده است. حاشيه بر «سفينه النجاه» نوشته برادرش، حاشيه بر «مجمع الرسائل» كه حاوى فتواهاى مراجع تقليد مشهور است، «مناسك حج» و. .. از كتب فقهى وى و «سوال و جواب» و «زاد المقلدين» پاسخ استفتائات مقلدان اوست.  


توليت مدرسه علميه «معتمد» با پيشينه يك قرن بر عهده خاندان كاشف الغطا بود. اين مكان كه زمانى رونقى چشمگير داشت به مرور زمان رو به خرابى نهاد اما ايشان آن را بازسازى كرد و رونقى تازه بخشيد. کتابخانه مدرسه كاشف الغطا از کتابخانه هاى بزرگ نجف بود كه کتابهاى خطى كميابى در آن وجود داشت. كاشف الغطا هر روز به مدرسه مى آمد و بيشتر ديدارهاى سياسى او و گفتگوهاى علمى‌اش با نويسندگان و دانشمندان عراق در مدرسه صورت مى گرفت .
توليت مدرسه علميه «معتمد» با پيشينه يك قرن بر عهده خاندان كاشف الغطا بود. اين مكان كه زمانى رونقى چشمگير داشت به مرور زمان رو به خرابى نهاد اما ايشان آن را بازسازى كرد و رونقى تازه بخشيد. کتابخانه مدرسه كاشف الغطا از کتابخانه هاى بزرگ نجف بود كه کتابهاى خطى كميابى در آن وجود داشت. كاشف الغطا هر روز به مدرسه مى آمد و بيشتر ديدارهاى سياسى او و گفتگوهاى علمى‌اش با نويسندگان و دانشمندان عراق در مدرسه صورت مى گرفت.  


ايشان هماره در انديشه حل مشكلات طلاب بود و با زحمات فراوان توانست براى طلاب مدرسه، معافيت تحصيلى بگيرد.
ايشان هماره در انديشه حل مشكلات طلاب بود و با زحمات فراوان توانست براى طلاب مدرسه، معافيت تحصيلى بگيرد.
خط ۹۰: خط ۹۰:
استعمارگران براى چپاول كشورهاى اسلامى بهترين راه را در تفرقه انداختن بين مسلمانان ديده اند. برخى از دانشمندان اهل سنت نيز ناآگاهانه آب به آسياب دشمن مى ريخته‌اند. گروهى نيز آگاهانه به شيعه حمله‌ور شده و در سخنان و کتابهايشان عليه شيعه وارد ميدان شده‌اند. [[زیدان، جرجی|جرجى زيدان]] (متوفى 1914 م) نويسنده شهير اهل سنت درباره شيعه مى نويسد: «شيعه طايفه‌اى كوچك بود كه آثار قابل اعتنايى نداشت. اكنون شيعه‌اى در دنيا وجود ندارد.» از آن پس سه دانشمند شيعى با هم پيمان مى بندند كه به معرفى شيعه و آثار آن بپردازند. آيه الله [[صدر، حسن |سيد حسن صدر]](متوفى 1354 ق) و علامه شيخ [[آقا بزرگ تهرانى]] (متوفى 1389 ق) با كاشف الغطا عهد مى بندند كه به ياوه‌هاى [[زیدان، جرجی|جرجى زيدان]] پاسخ دهند. قرار شد كه آيه الله صدر درباره نقش شيعيان در تأسيس علوم اسلامى کتابى بنويسد. او پس از سالها تحقيق موفق شد کتاب «تأسيس الشيعه للعلوم الاسلاميه» را بنويسد.
استعمارگران براى چپاول كشورهاى اسلامى بهترين راه را در تفرقه انداختن بين مسلمانان ديده اند. برخى از دانشمندان اهل سنت نيز ناآگاهانه آب به آسياب دشمن مى ريخته‌اند. گروهى نيز آگاهانه به شيعه حمله‌ور شده و در سخنان و کتابهايشان عليه شيعه وارد ميدان شده‌اند. [[زیدان، جرجی|جرجى زيدان]] (متوفى 1914 م) نويسنده شهير اهل سنت درباره شيعه مى نويسد: «شيعه طايفه‌اى كوچك بود كه آثار قابل اعتنايى نداشت. اكنون شيعه‌اى در دنيا وجود ندارد.» از آن پس سه دانشمند شيعى با هم پيمان مى بندند كه به معرفى شيعه و آثار آن بپردازند. آيه الله [[صدر، حسن |سيد حسن صدر]](متوفى 1354 ق) و علامه شيخ [[آقا بزرگ تهرانى]] (متوفى 1389 ق) با كاشف الغطا عهد مى بندند كه به ياوه‌هاى [[زیدان، جرجی|جرجى زيدان]] پاسخ دهند. قرار شد كه آيه الله صدر درباره نقش شيعيان در تأسيس علوم اسلامى کتابى بنويسد. او پس از سالها تحقيق موفق شد کتاب «تأسيس الشيعه للعلوم الاسلاميه» را بنويسد.


علامه شيخ [[آقا بزرگ تهرانى]] متعهد شد كه فهرستى براى کتابهاى نوشته شده به دست شيعيان بنويسد. او ساليان دراز به كاوش و جستجو پرداخت. به كشورهاى اسلامى سفر كرد. با تلاشى جانفرسا، با مراجعه به کتابخانه‌هاى فراوان توانست فهرست آثار شيعيان در طول تاريخ، كه شامل بيش از پنجاه هزار کتاب در موضوعهاى مختلف را از فقه، اصول، فلسفه، تفسير، كلام، ادبيات، پزشكى، فيزيك، جبر، مثلثات، رياضيات، تاريخ، جغرافيا و ... بود، تهيه نمايد و به معرفى اجمالى آنها بپردازد. «الذريعه الى تصانيف الشيعه» اثر گرانسنگ او در 29 جلد به چاپ رسيد.
علامه شيخ [[آقا بزرگ تهرانى]] متعهد شد كه فهرستى براى کتابهاى نوشته شده به دست شيعيان بنويسد. او ساليان دراز به كاوش و جستجو پرداخت. به كشورهاى اسلامى سفر كرد. با تلاشى جانفرسا، با مراجعه به کتابخانه‌هاى فراوان توانست فهرست آثار شيعيان در طول تاريخ، كه شامل بيش از پنجاه هزار کتاب در موضوعهاى مختلف را از فقه، اصول، فلسفه، تفسير، كلام، ادبيات، پزشكى، فيزيك، جبر، مثلثات، رياضيات، تاريخ، جغرافيا و. .. بود، تهيه نمايد و به معرفى اجمالى آنها بپردازد. «الذريعه الى تصانيف الشيعه» اثر گرانسنگ او در 29 جلد به چاپ رسيد.


كاشف الغطا کتاب «تاريخ آداب اللغه» [[زیدان، جرجی|جرجى زيدان]] را نقد كرد. نقد كاشف الغطا بر کتاب [[زیدان، جرجی|جرجى زيدان]]، در بوينوس آيرس آرژانتين به چاپ دوم رسيد.
كاشف الغطا کتاب «تاريخ آداب اللغه» [[زیدان، جرجی|جرجى زيدان]] را نقد كرد. نقد كاشف الغطا بر کتاب [[زیدان، جرجی|جرجى زيدان]]، در بوينوس آيرس آرژانتين به چاپ دوم رسيد.
خط ۹۸: خط ۹۸:
===سفرهاى پربار: ===
===سفرهاى پربار: ===


كاشف الغطا در سفر حج با دانشمندان اهل سنت حجاز به گفتگو نشست و آنها را به وحدت فراخواند. «نزهه السمر و نهزه السفر» سفرنامه حج اوست. سپس به سوريه و لبنان رفت و مسلمانان را با ترفندهاى استعمارگران و راههاى مبارزه با آنها آشنا كرد. با علماى شيعه و سنى سخن گفت. پرهيز از اختلاف و همكارى دانشمندان شيعه و سنى از سخنان اوست كه با انديشمندان در ميان مى‌گذاشت. كاشف الغطا در لبنان ازدواج كرد. پس از ماهها اقامت در لبنان كه به گفتگو با دانشمندان برجسته شيعه، سنى و مسيحى، نقد مقاله‌ها و فعاليتهاى تبليغى و علمى گذشت، به مصر رفت و به تدريس در «الازهر»، بزرگترين حوزه علميه جهان اهل سنت پرداخت. او كه نفوذ مسيحيت در مصر را احساس مى كرد. با كشيشان درباره انجيل و مسيح عليه السلام سخن گفت و اسلام را به آنها معرفى كرد. «التوضيح فى بيان ما هو الانجيل و من هو المسيح» نوشته اوست كه جلد اول آن در سال 1331 ق . در صيدا چاپ شد.
كاشف الغطا در سفر حج با دانشمندان اهل سنت حجاز به گفتگو نشست و آنها را به وحدت فراخواند. «نزهه السمر و نهزه السفر» سفرنامه حج اوست. سپس به سوريه و لبنان رفت و مسلمانان را با ترفندهاى استعمارگران و راههاى مبارزه با آنها آشنا كرد. با علماى شيعه و سنى سخن گفت. پرهيز از اختلاف و همكارى دانشمندان شيعه و سنى از سخنان اوست كه با انديشمندان در ميان مى‌گذاشت. كاشف الغطا در لبنان ازدواج كرد. پس از ماهها اقامت در لبنان كه به گفتگو با دانشمندان برجسته شيعه، سنى و مسيحى، نقد مقاله‌ها و فعاليتهاى تبليغى و علمى گذشت، به مصر رفت و به تدريس در «الازهر»، بزرگترين حوزه علميه جهان اهل سنت پرداخت. او كه نفوذ مسيحيت در مصر را احساس مى كرد. با كشيشان درباره انجيل و مسيح عليه السلام سخن گفت و اسلام را به آنها معرفى كرد. «التوضيح فى بيان ما هو الانجيل و من هو المسيح» نوشته اوست كه جلد اول آن در سال 1331 ق. در صيدا چاپ شد.


مجتهد جوان با شور و شعف وصف ناپذيرى به تبليغ فرهنگ شيعه و دعوت تمام مسلمانان به يكپارچگى در راه مبارزه با استعمار پرداخت. هنوز به چهل سالگى نرسيده بود ولى انديشه پر بار و سخنان جذابش همه را شيفته ساخته بود. او فرصتها را از دست نمى داد. سه سال در مصر و لبنان اقامت كرد و به ارشاد مردم پرداخت. شروع جنگ جهانى اول و اشغال عراق به دست انگليس او را براى دفاع از وطن، به بازگشت به ميهن فراخواند.
مجتهد جوان با شور و شعف وصف ناپذيرى به تبليغ فرهنگ شيعه و دعوت تمام مسلمانان به يكپارچگى در راه مبارزه با استعمار پرداخت. هنوز به چهل سالگى نرسيده بود ولى انديشه پر بار و سخنان جذابش همه را شيفته ساخته بود. او فرصتها را از دست نمى داد. سه سال در مصر و لبنان اقامت كرد و به ارشاد مردم پرداخت. شروع جنگ جهانى اول و اشغال عراق به دست انگليس او را براى دفاع از وطن، به بازگشت به ميهن فراخواند.
خط ۱۱۶: خط ۱۱۶:
هر شب چند نفر از دانشمندان سخنرانى مى كردند تا اينكه نوبت به جناب كاشف الغطا رسيد. اينك چكيده‌اى از سخنان وى را مى آوريم:
هر شب چند نفر از دانشمندان سخنرانى مى كردند تا اينكه نوبت به جناب كاشف الغطا رسيد. اينك چكيده‌اى از سخنان وى را مى آوريم:


... از نخستين شبى كه با اين اجتماع بزرگ روبرو شدم پيوسته خود را در ميان ترس و اميد مى بينم. گاه نسبت به اين كنگره خوشبين هستم و گاه دلم شور مى زند ... ترس من به چند دليل است:  
... از نخستين شبى كه با اين اجتماع بزرگ روبرو شدم پيوسته خود را در ميان ترس و اميد مى بينم. گاه نسبت به اين كنگره خوشبين هستم و گاه دلم شور مى زند. .. ترس من به چند دليل است:  


1- شرقيها، به ويژه مسلمانان مراد من برادران حاضر در اين كنگره نيست از پايدارى در هدف برخوردار نيستند. چه بسا مسلمانانى كه حركتى آتشين آغاز كردند ولى پس از مدتى حركتشان به خاموشى گراييد.
1- شرقيها، به ويژه مسلمانان مراد من برادران حاضر در اين كنگره نيست از پايدارى در هدف برخوردار نيستند. چه بسا مسلمانانى كه حركتى آتشين آغاز كردند ولى پس از مدتى حركتشان به خاموشى گراييد.


2- اختلاف و جدايى از خصلتهايى است كه در درون ما ريشه دوانيده و ما را بيچاره ساخته است. اختلاف انديشه و آزادى فكر از ويژگيهاى انسان است ... اما مصيبت اين است كه اختلاف نظر به دشمنى بگرايد ... مسلمانان برادران يكديگرند. آيا برادر با برادر دشمنى مى ورزد؟!  
2- اختلاف و جدايى از خصلتهايى است كه در درون ما ريشه دوانيده و ما را بيچاره ساخته است. اختلاف انديشه و آزادى فكر از ويژگيهاى انسان است. .. اما مصيبت اين است كه اختلاف نظر به دشمنى بگرايد. .. مسلمانان برادران يكديگرند. آيا برادر با برادر دشمنى مى ورزد؟!  


اى يكتاپرستان! يكى شويد. من پيش از اين، دو كلمه گفتم كه اميدوارم از سخنان ماندنى باشد. گفتم:  
اى يكتاپرستان! يكى شويد. من پيش از اين، دو كلمه گفتم كه اميدوارم از سخنان ماندنى باشد. گفتم:  
خط ۱۲۶: خط ۱۲۶:
گنبد اسلام بر دو پايه استوار است:
گنبد اسلام بر دو پايه استوار است:


كلمه توحيد و توحيد كلمه. اى مسلمانان! اگر سخن ما يكى نشود، بايد با اسلام وداع كنيم ...  
كلمه توحيد و توحيد كلمه. اى مسلمانان! اگر سخن ما يكى نشود، بايد با اسلام وداع كنيم. ..  


3- سومين بيمارى ما اين است كه ما شرقيها عادت داريم به جاى عمل، حرف بزنيم و در جايى كه بايد انديشه خود را به كار بنديم، كارها را بدون فكر انجام مى دهيم.
3- سومين بيمارى ما اين است كه ما شرقيها عادت داريم به جاى عمل، حرف بزنيم و در جايى كه بايد انديشه خود را به كار بنديم، كارها را بدون فكر انجام مى دهيم.
خط ۱۵۰: خط ۱۵۰:
«اصل الشيعه و اصولها» از زيباترين نوشته‌هاى كاشف الغطاست. كاشف الغطا درباره انگيزه نگارش اين کتاب مى‌نويسد:
«اصل الشيعه و اصولها» از زيباترين نوشته‌هاى كاشف الغطاست. كاشف الغطا درباره انگيزه نگارش اين کتاب مى‌نويسد:


«دو سال پيش، يكى از جوانان پرشور كه با هيأتى علمى از سوى دولت عراق، براى تحصيل در «دارالعلوم العليا» به مصر رفته بود، در نامه‌اى طولانى به من نوشت: ... من با برخى از دانشمندان دانشگاه الازهر رفت و آمد دارم. گاه و بيگاه از نظام آموزشى و دانشمندان حوزه علميه نجف سخن به ميان مى آيد. استادان الازهر از انديشمندان حوزه علميه نجف به بزرگى ياد مى كنند، ولى مى‌گويند: متأسفانه شيعه هستند! من از اين سخنان آنها شگفت زده شدم. به آنها گفتم: مگر شيعه بودن گناه است؟! مگر شيعيان مسلمان نيستند؟! برخى از آنها در پاسخ گفتند: شيعيان مسلمان نيستند و ... من جوانى هستم كه از پيدايش شاخه‌هاى گوناگون مذهبها در اسلام آگاهى ندارم. اكنون از سخنان دانشمندان بزرگ اهل تسنن به ترديد افتاده‌ام كه آيا شيعه فرقه‌اى از اسلام است؟ اگر مرا از اين سرگردانى نجات ندهيد مسؤوليت لغزش و گمراهى من بر عهده شماست.  
«دو سال پيش، يكى از جوانان پرشور كه با هيأتى علمى از سوى دولت عراق، براى تحصيل در «دارالعلوم العليا» به مصر رفته بود، در نامه‌اى طولانى به من نوشت:. .. من با برخى از دانشمندان دانشگاه الازهر رفت و آمد دارم. گاه و بيگاه از نظام آموزشى و دانشمندان حوزه علميه نجف سخن به ميان مى آيد. استادان الازهر از انديشمندان حوزه علميه نجف به بزرگى ياد مى كنند، ولى مى‌گويند: متأسفانه شيعه هستند! من از اين سخنان آنها شگفت زده شدم. به آنها گفتم: مگر شيعه بودن گناه است؟! مگر شيعيان مسلمان نيستند؟! برخى از آنها در پاسخ گفتند: شيعيان مسلمان نيستند و. .. من جوانى هستم كه از پيدايش شاخه‌هاى گوناگون مذهبها در اسلام آگاهى ندارم. اكنون از سخنان دانشمندان بزرگ اهل تسنن به ترديد افتاده‌ام كه آيا شيعه فرقه‌اى از اسلام است؟ اگر مرا از اين سرگردانى نجات ندهيد مسؤوليت لغزش و گمراهى من بر عهده شماست.  


من به وسيله نامه درباره تاريخ شيعه و پاسخ به تهمتهاى آنان، او را راهنمايى كردم. ولى در شگفت بودم كه چگونه برخى از دانشمندان بزرگ اهل سنت، اين گونه سخن مى گويند! تا اينكه کتاب «فجر الاسلام» نوشته احمد امين، نويسنده بزرگ مصرى به دستم رسيد. مغزم از دروغهاى شاخدار اين کتاب سوت كشيد. احمد امين، سال پيش (1349 ق) همراه شمارى از استادان، دانشجويان و دانشمندان مصر، به نجف، شهر دانش آمد. او در نجف همراه دوستانش در يكى از شبهاى ماه مبارك رمضان به دين من آمد. من او را به نرمى سرزنش كردم كه چرا چنين دروغهايى را به شيعه نسبت داده است! آخرين عذر احمد امين اين بود كه آگاهى [[الکافی|كافى]] درباره شيعه نداشتم. من گفتم: اين بهانه پذيرفته نيست. نويسنده بايد در موضوعى كه مى خواهد بنويسد، خوب بررسى كند. چرا کتابخانه‌هاى نجف، از جمله کتابخانه خصوصى خودم كه 5000 جلد کتاب دارد كه بيشتر نويسندگان آنها از اهل سنت هستند، ولى در کتابخانه‌هاى قاهره کتابهايى كه نويسندگان آنها شيعه‌اند، بسيار كم پيدا مى شود؟!
من به وسيله نامه درباره تاريخ شيعه و پاسخ به تهمتهاى آنان، او را راهنمايى كردم. ولى در شگفت بودم كه چگونه برخى از دانشمندان بزرگ اهل سنت، اين گونه سخن مى گويند! تا اينكه کتاب «فجر الاسلام» نوشته احمد امين، نويسنده بزرگ مصرى به دستم رسيد. مغزم از دروغهاى شاخدار اين کتاب سوت كشيد. احمد امين، سال پيش (1349 ق) همراه شمارى از استادان، دانشجويان و دانشمندان مصر، به نجف، شهر دانش آمد. او در نجف همراه دوستانش در يكى از شبهاى ماه مبارك رمضان به دين من آمد. من او را به نرمى سرزنش كردم كه چرا چنين دروغهايى را به شيعه نسبت داده است! آخرين عذر احمد امين اين بود كه آگاهى [[الکافی|كافى]] درباره شيعه نداشتم. من گفتم: اين بهانه پذيرفته نيست. نويسنده بايد در موضوعى كه مى خواهد بنويسد، خوب بررسى كند. چرا کتابخانه‌هاى نجف، از جمله کتابخانه خصوصى خودم كه 5000 جلد کتاب دارد كه بيشتر نويسندگان آنها از اهل سنت هستند، ولى در کتابخانه‌هاى قاهره کتابهايى كه نويسندگان آنها شيعه‌اند، بسيار كم پيدا مى شود؟!
خط ۱۵۶: خط ۱۵۶:
چند ماه پيش، يكى از جوانان پاك شيعه بغداد، در نامه اى به من نوشت سفرى به استان «دليم»، همسايه استان بغداد داشتم، بيشتر مردم آنجا سنى هستند. من با مردم نشست و برخاست داشتم. آنها از سخنان و ادب من بسيار خوشحال بودند. اما هنگامى كه فهميدند من شيعه هستم، گفتند: ما گمان نمى كرديم شيعيان با ادب باشند، چه رسد به دانش و دين آنها! ما آنها را يك مشت وحشيان بيابان مى پنداشتيم! مدتى بعد به سوريه و مصر رفتم. شگفت آور بود. مسلمانان سنى مصر نيز همان سخنان مردم «دليم» را گفتند. آيا موقع آن نرسيده است كه به دفاع از شيعه بپردازيد؟
چند ماه پيش، يكى از جوانان پاك شيعه بغداد، در نامه اى به من نوشت سفرى به استان «دليم»، همسايه استان بغداد داشتم، بيشتر مردم آنجا سنى هستند. من با مردم نشست و برخاست داشتم. آنها از سخنان و ادب من بسيار خوشحال بودند. اما هنگامى كه فهميدند من شيعه هستم، گفتند: ما گمان نمى كرديم شيعيان با ادب باشند، چه رسد به دانش و دين آنها! ما آنها را يك مشت وحشيان بيابان مى پنداشتيم! مدتى بعد به سوريه و مصر رفتم. شگفت آور بود. مسلمانان سنى مصر نيز همان سخنان مردم «دليم» را گفتند. آيا موقع آن نرسيده است كه به دفاع از شيعه بپردازيد؟


روزنامه‌هاى مصر، سوريه و ... مقاله‌هاى مسمومى درباره شيعه مى نويسند. ديگر تاب نياوردم و سكوت نكردم. نه از اين نظر كه ستمى بر شيعه شده باشد و من بخواهم در برابر سيل تهمتها از آن دفاع كنم. بلكه از اين نظر كه پرده‌هاى نادانى را از برابر چشم مسلمانان كنار بزنم تا افراد با انصاف در داورى درباره شيعه راه عدالت پيش بگيرند و عذر و بهانه‌اى هم براى آن دسته از دانشمندان كه ياوه‌هايى بر زيان شيعه مى گويند و مى نويسند، باقى نماند كه بگويند دانشمندان شيعه، مذهب خود را معرفى نكردند. (اين جمله را احمد امين در ديدار با كاشف الغطا گفت) و از همه مهم‌تر اميد مى‌رود در سايه اين کتاب پيوندهاى دوستى در ميان مسلمانان استوار گردد و دشمنى از بين آنها برچيده شود. شايد پس از نوشتن اين کتاب، نويسنده کتاب «فجر الاسلام» دگر بار ننويسد «تشيع پناهگاه دشمنان اسلام بوده و هست. تشيع پناهگاه افرادى است كه مى خواهند انديشه‌هاى پدران يهودى، نصرانى و زردشتى خود را وارد اسلام كنند.»!»
روزنامه‌هاى مصر، سوريه و. .. مقاله‌هاى مسمومى درباره شيعه مى نويسند. ديگر تاب نياوردم و سكوت نكردم. نه از اين نظر كه ستمى بر شيعه شده باشد و من بخواهم در برابر سيل تهمتها از آن دفاع كنم. بلكه از اين نظر كه پرده‌هاى نادانى را از برابر چشم مسلمانان كنار بزنم تا افراد با انصاف در داورى درباره شيعه راه عدالت پيش بگيرند و عذر و بهانه‌اى هم براى آن دسته از دانشمندان كه ياوه‌هايى بر زيان شيعه مى گويند و مى نويسند، باقى نماند كه بگويند دانشمندان شيعه، مذهب خود را معرفى نكردند. (اين جمله را احمد امين در ديدار با كاشف الغطا گفت) و از همه مهم‌تر اميد مى‌رود در سايه اين کتاب پيوندهاى دوستى در ميان مسلمانان استوار گردد و دشمنى از بين آنها برچيده شود. شايد پس از نوشتن اين کتاب، نويسنده کتاب «فجر الاسلام» دگر بار ننويسد «تشيع پناهگاه دشمنان اسلام بوده و هست. تشيع پناهگاه افرادى است كه مى خواهند انديشه‌هاى پدران يهودى، نصرانى و زردشتى خود را وارد اسلام كنند.»!»


«اصل الشيعه و اصولها» در سال 1351 ق . چاپ شد و مورد استقبال خوانندگان قرار گرفت.  
«اصل الشيعه و اصولها» در سال 1351 ق. چاپ شد و مورد استقبال خوانندگان قرار گرفت.  


كاشف الغطا در اين کتاب مى‌نويسد:
كاشف الغطا در اين کتاب مى‌نويسد:


«نخستين فردى كه بذر تشيع را در سرزمين اسلام كاشت بنيانگذار اسلام، حضرت محمد صلى الله عليه و آله و سلم بود. دهها حديث در کتابهاى اهل سنت آمده است كه در آنها پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم، على عليه السلام و شيعيانش را رستگاران جهان آخرت ياد كرده است ... انديشه شيعى از زمان پيامبر آغاز شد ... شيعه در لغت به معناى «پيرو» است و به پيروان حضرت على عليه السلام در زمان پيامبر، شيعيان على عليه السلام مى‌گفتند ....
«نخستين فردى كه بذر تشيع را در سرزمين اسلام كاشت بنيانگذار اسلام، حضرت محمد صلى الله عليه و آله و سلم بود. دهها حديث در کتابهاى اهل سنت آمده است كه در آنها پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم، على عليه السلام و شيعيانش را رستگاران جهان آخرت ياد كرده است. .. انديشه شيعى از زمان پيامبر آغاز شد. .. شيعه در لغت به معناى «پيرو» است و به پيروان حضرت على عليه السلام در زمان پيامبر، شيعيان على عليه السلام مى‌گفتند. ...


سلمان فارسى كه پيامبر درباره‌اش فرمود: سلمان از ما اهل بيت است و ابوذر كه پيامبر درباره‌اش فرمود: آسمان سايه نيفكنده و زمين در برنگرفته كسى را كه راستگوتر از ابوذر باشد، هر دو از ياران حضرت على بودند.  
سلمان فارسى كه پيامبر درباره‌اش فرمود: سلمان از ما اهل بيت است و ابوذر كه پيامبر درباره‌اش فرمود: آسمان سايه نيفكنده و زمين در برنگرفته كسى را كه راستگوتر از ابوذر باشد، هر دو از ياران حضرت على بودند.  
خط ۱۶۸: خط ۱۶۸:
ابوالاسود دؤلى، بنيانگذار علم نحو از شيعيان حضرت على است. [[خلیل بن احمد|خليل بن احمد فراهيدى]]، بنيانگذار علم لغت و عروض نيز از ياران اوست. ابومسلم معاذ بن مسلم هراء، پايه گذار علم صرف و عبدالله مفسر بزرگ قرآن نيز شيعه بودند. محمد بن عمر واقدى نخستين فردى كه علوم قرآنى را گردآورى كرد، شيعه بود. ابورافع بنيانگذار علم حديث و پسرش على كه نخستين فردى است كه کتابى در علم فقه نوشت و پسر ديگرش عبدالله كه نخستين مسلمانى است كه کتابى در علم تاريخ نوشت، شيعه بود.
ابوالاسود دؤلى، بنيانگذار علم نحو از شيعيان حضرت على است. [[خلیل بن احمد|خليل بن احمد فراهيدى]]، بنيانگذار علم لغت و عروض نيز از ياران اوست. ابومسلم معاذ بن مسلم هراء، پايه گذار علم صرف و عبدالله مفسر بزرگ قرآن نيز شيعه بودند. محمد بن عمر واقدى نخستين فردى كه علوم قرآنى را گردآورى كرد، شيعه بود. ابورافع بنيانگذار علم حديث و پسرش على كه نخستين فردى است كه کتابى در علم فقه نوشت و پسر ديگرش عبدالله كه نخستين مسلمانى است كه کتابى در علم تاريخ نوشت، شيعه بود.


ابان بن عثمان الاحمر شيعى نخستين فردى است كه کتابى در علم تاريخ اسلام نوشت ...
ابان بن عثمان الاحمر شيعى نخستين فردى است كه کتابى در علم تاريخ اسلام نوشت. ..


نابغه جعدى، كعب بن زهير، فرزدق، كميت، حميرى، دعبل، ابونؤاس و ... بسيارى از شاعران بزرگ عرب در دامان مكتب شيعه پرورش يافتند.  
نابغه جعدى، كعب بن زهير، فرزدق، كميت، حميرى، دعبل، ابونؤاس و. .. بسيارى از شاعران بزرگ عرب در دامان مكتب شيعه پرورش يافتند.  


آيا اين بزرگان ميدان دانش، ادب و جهاد مى خواستند اسلام را نابود كنند؟!»
آيا اين بزرگان ميدان دانش، ادب و جهاد مى خواستند اسلام را نابود كنند؟!»
خط ۱۸۲: خط ۱۸۲:
كاشف الغطا در مورد اختيارات ولايت فقيه نظرات بسيار بلندى دارد. [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] (ره) مى فرمايد:
كاشف الغطا در مورد اختيارات ولايت فقيه نظرات بسيار بلندى دارد. [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] (ره) مى فرمايد:


«ولايتى كه براى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و امامان است، براى فقيه نيز ثابت است. موضوع ولايت فقيه چيز تازه‌اى نيست كه ما آورده باشيم. بلكه اين مسأله از اول مورد بحث بوده است ... به طورى كه نقل كرده‌اند، مرحوم كاشف الغطا نيز بسيارى از مطالب را فرموده‌اند.»
«ولايتى كه براى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و امامان است، براى فقيه نيز ثابت است. موضوع ولايت فقيه چيز تازه‌اى نيست كه ما آورده باشيم. بلكه اين مسأله از اول مورد بحث بوده است. .. به طورى كه نقل كرده‌اند، مرحوم كاشف الغطا نيز بسيارى از مطالب را فرموده‌اند.»


او درباره حدود اختيارات ولى فقيه مى نويسد:
او درباره حدود اختيارات ولى فقيه مى نويسد:
خط ۲۰۲: خط ۲۰۲:
«... ما مى گوييم مسلمانيم ولى تاريخ ما مسيحى و زردشتى است. مسلمانيم ولى روز يكشنبه تعطيل مى كنيم. مسلمانيم اما به زبان انگليسى صحبت مى كنيم. مسلمانيم و از عربى چيزى نمى‌دانيم. عربى، زبان قرآن را نمى دانيم ولى به زبان بيگانگان خوب حرف مى زنيم.
«... ما مى گوييم مسلمانيم ولى تاريخ ما مسيحى و زردشتى است. مسلمانيم ولى روز يكشنبه تعطيل مى كنيم. مسلمانيم اما به زبان انگليسى صحبت مى كنيم. مسلمانيم و از عربى چيزى نمى‌دانيم. عربى، زبان قرآن را نمى دانيم ولى به زبان بيگانگان خوب حرف مى زنيم.


تنبلى و سهل انگارى چنان ما را فراگرفته است كه شنيده‌ايم دانشمندان مسلمان اين گردهمايى كه درباره اسلام بحث مى كنند، هنگامى كه موذن بانگ بر مى آورد «حى على الصلاه» بر نمى‌خيزند تا نماز بخوانند ...
تنبلى و سهل انگارى چنان ما را فراگرفته است كه شنيده‌ايم دانشمندان مسلمان اين گردهمايى كه درباره اسلام بحث مى كنند، هنگامى كه موذن بانگ بر مى آورد «حى على الصلاه» بر نمى‌خيزند تا نماز بخوانند. ..


اى مردم مسلمان! نيروهاى خود را در يك جا گرد آوريد و صفها را منظم كنيد و اسلحه‌ها را بر دوش بگيريد كه سياست جهان، كشورهاى عربى و اسلامى را مورد حمله قرار داده است ...»  
اى مردم مسلمان! نيروهاى خود را در يك جا گرد آوريد و صفها را منظم كنيد و اسلحه‌ها را بر دوش بگيريد كه سياست جهان، كشورهاى عربى و اسلامى را مورد حمله قرار داده است. ..»  


سخنرانى كاشف الغطا به زبانهاى مختلف ترجمه و چاپ شد. كاشف الغطا چهل روز در پاكستان ماند و به شهرهاى لاهور، راولپندى، كشمير آزاد (مظفرآباد) و پيشاور سفر نمود. با مردم و علما صحبت كرد و آنها را به وحدت، عمل به قرآن و مبارزه با استعمار فراخواند.  
سخنرانى كاشف الغطا به زبانهاى مختلف ترجمه و چاپ شد. كاشف الغطا چهل روز در پاكستان ماند و به شهرهاى لاهور، راولپندى، كشمير آزاد (مظفرآباد) و پيشاور سفر نمود. با مردم و علما صحبت كرد و آنها را به وحدت، عمل به قرآن و مبارزه با استعمار فراخواند.  
خط ۲۲۹: خط ۲۲۹:
# خطر كمونيست براى بشريت و راه مبارزه با آن در اسلام و مسيحيت.  
# خطر كمونيست براى بشريت و راه مبارزه با آن در اسلام و مسيحيت.  


پيش از هر چيز بايد بدانيد كه زبان عمل از زبان حرف برنده‌تر است. هزاران كنگره از طرف آنان كه پاى‌بند به ارزشهاى معنوى نيستند، بى اثر است ... اى دولت ايالات متحده و اى دولت انگليس! آيا شما داراى چنين صفتهايى هستيد؟! آيا شما براى معنويتها ارزشى قائليد؟! ... آيا جنايتهايى كه شما در فلسطين كرديد، شما را روسياه نكرد؟ ... مگر به آنها پول و اسلحه نمى دهيد؟! ... شما نهصد هزار عرب (فلسطينى) را بى خانمان، آواره بيابانها، زمين را بستر و آسمان را لحاف آنها نكرديد؟! آنها در وطن خود عزيز بودند و شما كارى كرديد كه دل سنگ به حال آنها مى سوزد ... آيا نرون (امپراتور روم و جنايتكار بزرگ تاريخ) به اندازه شما جنايت كرد؟! شگفتا كه شما از مسلمانان و اعراب انتظار همكارى داريد و از آنها مى خواهيد كه با شما همفكرى و همكارى كنند. شما عرب را لگدمال مى كنيد. با يك دست بر سرش مى كوبيد و با دست ديگر او را نوازش مى كنيد.  
پيش از هر چيز بايد بدانيد كه زبان عمل از زبان حرف برنده‌تر است. هزاران كنگره از طرف آنان كه پاى‌بند به ارزشهاى معنوى نيستند، بى اثر است. .. اى دولت ايالات متحده و اى دولت انگليس! آيا شما داراى چنين صفتهايى هستيد؟! آيا شما براى معنويتها ارزشى قائليد؟!. .. آيا جنايتهايى كه شما در فلسطين كرديد، شما را روسياه نكرد؟. .. مگر به آنها پول و اسلحه نمى دهيد؟!. .. شما نهصد هزار عرب (فلسطينى) را بى خانمان، آواره بيابانها، زمين را بستر و آسمان را لحاف آنها نكرديد؟! آنها در وطن خود عزيز بودند و شما كارى كرديد كه دل سنگ به حال آنها مى سوزد. .. آيا نرون (امپراتور روم و جنايتكار بزرگ تاريخ) به اندازه شما جنايت كرد؟! شگفتا كه شما از مسلمانان و اعراب انتظار همكارى داريد و از آنها مى خواهيد كه با شما همفكرى و همكارى كنند. شما عرب را لگدمال مى كنيد. با يك دست بر سرش مى كوبيد و با دست ديگر او را نوازش مى كنيد.  


اكنون شما از در ديگرى وارد شده‌ايد. امروز از ما مى خواهيد كه با شما در كنگره‌ها بر سر يك ميز بنشينيم و درباره ارزشهاى معنوى به مذاكره بپردازيم. آيا خونهايى كه در ايران سوريه، مصر و لبنان ريخته مى‌شود، ناشى از توطئه‌هاى شما نيست؟! آيا شما در شرق و غرب جهان به مردم بى گناه ستم روا نمى داريد؟! تونس، مراكش و الجزاير در غرب جهان، در آتش بيداد شما مى‌سوزند و كره، هند و چين (ويتنام) و كنيا در شرق جهان، در آتش شما خاكستر شدند. تمام اين دشمنيهاى شما براى ماده‌پرستى شماست. همان چيزى كه در نامه خود از آن نكوهش كرده و آن را زنگ خطرى براى مردم دنيا بيان كرديد. آيا شما چيزى جز ماده را مى پرستيد؟! آيا شما دينى غير از دنياپرستى داريد؟!
اكنون شما از در ديگرى وارد شده‌ايد. امروز از ما مى خواهيد كه با شما در كنگره‌ها بر سر يك ميز بنشينيم و درباره ارزشهاى معنوى به مذاكره بپردازيم. آيا خونهايى كه در ايران سوريه، مصر و لبنان ريخته مى‌شود، ناشى از توطئه‌هاى شما نيست؟! آيا شما در شرق و غرب جهان به مردم بى گناه ستم روا نمى داريد؟! تونس، مراكش و الجزاير در غرب جهان، در آتش بيداد شما مى‌سوزند و كره، هند و چين (ويتنام) و كنيا در شرق جهان، در آتش شما خاكستر شدند. تمام اين دشمنيهاى شما براى ماده‌پرستى شماست. همان چيزى كه در نامه خود از آن نكوهش كرده و آن را زنگ خطرى براى مردم دنيا بيان كرديد. آيا شما چيزى جز ماده را مى پرستيد؟! آيا شما دينى غير از دنياپرستى داريد؟!


شما بمب اتمى را براى چه ساخته‌ايد؟ آيا تلاش در راه استثمار ملتها و به بند كشيدن آنها به خاطر دنياپرستى و پول‌پرستى شما نيست؟ تمام برنامه‌هاى شما حتى آنهايى كه به نام دين انجام مى‌دهيد به خاطر دنياپرستى است ....  
شما بمب اتمى را براى چه ساخته‌ايد؟ آيا تلاش در راه استثمار ملتها و به بند كشيدن آنها به خاطر دنياپرستى و پول‌پرستى شما نيست؟ تمام برنامه‌هاى شما حتى آنهايى كه به نام دين انجام مى‌دهيد به خاطر دنياپرستى است. ...  


... شما فلسطين را ذبح كرديد، اما با دست دولتهاى عربى، بلكه به دست دولتهاى اسلامى تا ذبح شرعى باشد! به دست مسلمان و رو به قبله، تا براى شما و صهيونيستها خوردن آن حلال باشد! چرا كه شما اهل دين (؟) و در پى ارزشهاى معنوى هستيد! و جز غذاى پاك و حلال نمى خوريد!
... شما فلسطين را ذبح كرديد، اما با دست دولتهاى عربى، بلكه به دست دولتهاى اسلامى تا ذبح شرعى باشد! به دست مسلمان و رو به قبله، تا براى شما و صهيونيستها خوردن آن حلال باشد! چرا كه شما اهل دين (؟) و در پى ارزشهاى معنوى هستيد! و جز غذاى پاك و حلال نمى خوريد!


شما به اين اندازه جنايت بسنده نكرديد. بلكه تلاش مى‌كنيد كه عرب را وارد پيمان دفاع مشترك كنيد و اين مرغ ضعيف و بى بال و پر را باز در دامى ديگر بيندازيد ... كمكهاى مالى شما سرابى است كه تشنه را مى فريبد، اما سيرابش نمى‌كند. آمريكا اگر يك دلار كمك مى كند، ده برابر آن را پس مى گيرد بعضى مى گويند: انگليس، فرانسه و دولتهاى اروپايى در پيمان آتلانتيك وارد شدند و استقلال خود را از دست ندادند. بنابراين چه مانعى دارد كه ما نيز در پيمانهاى دفاعى وارد بشويم. در پاسخ مى گوييم: همين دولتها هم استقلال سياسى، دفاعى و اقتصادى خود را از دست داده و تابع آمريكا شده‌اند. به همين خاطر است كه بسيارى از حزبهاى آن كشورها، با آن مخالفند، مانند حزب كارگر انگليس كه حزب بزرگى است.
شما به اين اندازه جنايت بسنده نكرديد. بلكه تلاش مى‌كنيد كه عرب را وارد پيمان دفاع مشترك كنيد و اين مرغ ضعيف و بى بال و پر را باز در دامى ديگر بيندازيد. .. كمكهاى مالى شما سرابى است كه تشنه را مى فريبد، اما سيرابش نمى‌كند. آمريكا اگر يك دلار كمك مى كند، ده برابر آن را پس مى گيرد بعضى مى گويند: انگليس، فرانسه و دولتهاى اروپايى در پيمان آتلانتيك وارد شدند و استقلال خود را از دست ندادند. بنابراين چه مانعى دارد كه ما نيز در پيمانهاى دفاعى وارد بشويم. در پاسخ مى گوييم: همين دولتها هم استقلال سياسى، دفاعى و اقتصادى خود را از دست داده و تابع آمريكا شده‌اند. به همين خاطر است كه بسيارى از حزبهاى آن كشورها، با آن مخالفند، مانند حزب كارگر انگليس كه حزب بزرگى است.


مصالح ما هيچگونه ارتباطى با مصالح آمريكا ندارد. آنها فقر، نادانى و عقب ماندگى ما را مى خواهند و ما خواهان دانش، سعادت و پيشرفتيم.  
مصالح ما هيچگونه ارتباطى با مصالح آمريكا ندارد. آنها فقر، نادانى و عقب ماندگى ما را مى خواهند و ما خواهان دانش، سعادت و پيشرفتيم.  
خط ۲۵۳: خط ۲۵۳:
... مسلمانها نسبت به يكديگر مغرورند، ولى در برابر دشمن مانند گوسفند ذليل‌اند.  
... مسلمانها نسبت به يكديگر مغرورند، ولى در برابر دشمن مانند گوسفند ذليل‌اند.  


سال گذشته به سفير انگليس گفتم: عراق از زمانى كه به اشغال درآمد، روز به روز وضعش بدتر شده است. وى پاسخ داد: اين چه حرفى است؟! اكنون كارها رو به راه شده و آبادانى و اقتصاد پيشرفت كرده است. براى نمونه، قصر شاه همه ساله در محاصره سيل قرار مى‌گرفت ولى اكنون آسيبى از اين جهت به آن نمى‌رسد. به او گفتم: حفظ كاخ شاه، حفظ پايگاه شماست. كاخ شاه مهم نيست. كوخ كشاورز مهم است ... همين امسال شاهد طغيان بى سابقه رود كرخ بوديم. بغداد و بسيارى از روستاهاى آن آسيب ديد. ميزان خسارت تا بيست ميليون دينار برآورد شد. بيش از پنج هزار نفر غرق شدند. همان انسانهايى كه ستون فقرات مملكت و گردانندگان اصلى چرخهاى كشورند. مهار كردن رود كرخ و جلوگيرى از سيل به مصلحت استعمارگران نيست و گرنه آنهايى كه برج ايفل را ساختند، مى توانستند سيل بندهايى در بغداد بسازند.  
سال گذشته به سفير انگليس گفتم: عراق از زمانى كه به اشغال درآمد، روز به روز وضعش بدتر شده است. وى پاسخ داد: اين چه حرفى است؟! اكنون كارها رو به راه شده و آبادانى و اقتصاد پيشرفت كرده است. براى نمونه، قصر شاه همه ساله در محاصره سيل قرار مى‌گرفت ولى اكنون آسيبى از اين جهت به آن نمى‌رسد. به او گفتم: حفظ كاخ شاه، حفظ پايگاه شماست. كاخ شاه مهم نيست. كوخ كشاورز مهم است. .. همين امسال شاهد طغيان بى سابقه رود كرخ بوديم. بغداد و بسيارى از روستاهاى آن آسيب ديد. ميزان خسارت تا بيست ميليون دينار برآورد شد. بيش از پنج هزار نفر غرق شدند. همان انسانهايى كه ستون فقرات مملكت و گردانندگان اصلى چرخهاى كشورند. مهار كردن رود كرخ و جلوگيرى از سيل به مصلحت استعمارگران نيست و گرنه آنهايى كه برج ايفل را ساختند، مى توانستند سيل بندهايى در بغداد بسازند.  


... اگر پيامبران اولوالعزم پنج نفرند: نوح، ابراهيم، موسى، عيسى و محمد صلى الله عليه آله و سلم طاغوتهاى اولوالعزم نيز پنج نفرند: روزولت، تروس، آيزنهاور، چرچيل، وايدن. اينها جرثومه فسادند ...
... اگر پيامبران اولوالعزم پنج نفرند: نوح، ابراهيم، موسى، عيسى و محمد صلى الله عليه آله و سلم طاغوتهاى اولوالعزم نيز پنج نفرند: روزولت، تروس، آيزنهاور، چرچيل، وايدن. اينها جرثومه فسادند. ..


ارزشهاى عالى اخلاقى در اسلام است، نه در بحمدون. شايد در اين روزها افرادى كه دعوت كنگره بحمدون را پذيرفتند، در آنجا گرد آمده باشند. مى خواهم از آنها بپرسم آيا مى دانيد كه چند سال پيش، صهيونيسم به «دير ياسين» حمله كرد، مردان، زنان و كودكان را كشت و ...؟ آيا مى دانيد كه همه اسلحه‌هاى صهيونيستها آمريكايى بود؟
ارزشهاى عالى اخلاقى در اسلام است، نه در بحمدون. شايد در اين روزها افرادى كه دعوت كنگره بحمدون را پذيرفتند، در آنجا گرد آمده باشند. مى خواهم از آنها بپرسم آيا مى دانيد كه چند سال پيش، صهيونيسم به «دير ياسين» حمله كرد، مردان، زنان و كودكان را كشت و. ..؟ آيا مى دانيد كه همه اسلحه‌هاى صهيونيستها آمريكايى بود؟


... شما از بازماندگان كشته‌ها مى خواهيد با قاتل صلح كنند و دستش را ببوسند. واى بر شما! اى فرزندان سكسون، به خدا سوگند! اگر همه ستمهاى تاريخ را در يك كفه ترازو نهند و بيداد شما بر عرب و اسلام را در كفه ديگر، ظلم شما مى چربد. شما خيال مى‌كنيد كه پيرو حضرت عيسى عليه السلام هستيد؟!
... شما از بازماندگان كشته‌ها مى خواهيد با قاتل صلح كنند و دستش را ببوسند. واى بر شما! اى فرزندان سكسون، به خدا سوگند! اگر همه ستمهاى تاريخ را در يك كفه ترازو نهند و بيداد شما بر عرب و اسلام را در كفه ديگر، ظلم شما مى چربد. شما خيال مى‌كنيد كه پيرو حضرت عيسى عليه السلام هستيد؟!


... كاش فرزندان عمو سام و برادرزاده‌اش، سكسون شرشان را از سر ما كم مى كردند كه ما را به خيرشان اميدى نيست ... آمريكا با ژاپن چه كرد؟ شهر هيروشيما را با بمب اتمى ويران كرد. گناه مردم هيروشيما چه بود؟ مگر آمريكا مسيحى نيست ؟! مگر تورات و انجيل از آدمكشى نهى نكرده است ؟! ...»
... كاش فرزندان عمو سام و برادرزاده‌اش، سكسون شرشان را از سر ما كم مى كردند كه ما را به خيرشان اميدى نيست. .. آمريكا با ژاپن چه كرد؟ شهر هيروشيما را با بمب اتمى ويران كرد. گناه مردم هيروشيما چه بود؟ مگر آمريكا مسيحى نيست ؟! مگر تورات و انجيل از آدمكشى نهى نكرده است ؟!. ..»


پاسخ كاشف الغطا به كنگره با نام «المثل العليا فى الاسلام، لا فى بحمدون» (نمونه هاى عالى اخلاقى در اسلام است، نه در بحمدون) در كنفرانس پخش شد. روزنامه‌هاى لبنان نامه كاشف الغطا را چاپ كردند. مردم با اهداف پشت پرده كنگره آشنا شدند. يكى از انديشمندان مسلمان درباره اين نامه گفت:  
پاسخ كاشف الغطا به كنگره با نام «المثل العليا فى الاسلام، لا فى بحمدون» (نمونه هاى عالى اخلاقى در اسلام است، نه در بحمدون) در كنفرانس پخش شد. روزنامه‌هاى لبنان نامه كاشف الغطا را چاپ كردند. مردم با اهداف پشت پرده كنگره آشنا شدند. يكى از انديشمندان مسلمان درباره اين نامه گفت:  
خط ۲۷۷: خط ۲۷۷:
زمانى هم كاشف الغطا نامه‌اى به محمد على جناح، اولين نخست وزير پاكستان مى نويسد و هدفهاى استعمارى پيمانهاى نظامى آمريكا را به او گوشزد مى كند.
زمانى هم كاشف الغطا نامه‌اى به محمد على جناح، اولين نخست وزير پاكستان مى نويسد و هدفهاى استعمارى پيمانهاى نظامى آمريكا را به او گوشزد مى كند.


سرجان تروتبيك، سفير انگليس در عراق، در تاريخ 27 محرم 1373 ق به ديدار كاشف الغطا مى‌رود. گفتگو بين آنها درباره كمونيسم، اسرائيل و مسايل ديگر صورت مى‌گيرد. كاشف الغطا جنايتهاى انگليس در جهان را به او گوشزد مى كند. سفير كه درمانده بود، مى گويد: آيا در اين کتابخانه بسيار بزرگ شما كه هزاران جلد کتاب در آن هست، کتابى عليه ما هست. سفير فكر مى كرد كه كاشف الغطا پاسخى نخواهد داشت. زيرا کتابهاى او درباره فقه، اصول، تفسير، حديث و ديگر علوم اسلامى است كه در آنها اسمى از انگليس هم نيامده است . كاشف الغطا فرياد برآورد: کتاب كه چيزى نيست. قلبهاى همه ما عليه شماست. از دل يكايك ما به خاطر نيزه‌اى كه شما به جهان عرب زديد، خون مى چكد.  
سرجان تروتبيك، سفير انگليس در عراق، در تاريخ 27 محرم 1373 ق به ديدار كاشف الغطا مى‌رود. گفتگو بين آنها درباره كمونيسم، اسرائيل و مسايل ديگر صورت مى‌گيرد. كاشف الغطا جنايتهاى انگليس در جهان را به او گوشزد مى كند. سفير كه درمانده بود، مى گويد: آيا در اين کتابخانه بسيار بزرگ شما كه هزاران جلد کتاب در آن هست، کتابى عليه ما هست. سفير فكر مى كرد كه كاشف الغطا پاسخى نخواهد داشت. زيرا کتابهاى او درباره فقه، اصول، تفسير، حديث و ديگر علوم اسلامى است كه در آنها اسمى از انگليس هم نيامده است. كاشف الغطا فرياد برآورد: کتاب كه چيزى نيست. قلبهاى همه ما عليه شماست. از دل يكايك ما به خاطر نيزه‌اى كه شما به جهان عرب زديد، خون مى چكد.  


گفتگوى كاشف الغطا با سفيران انگليس و آمريكا با نام «محاوره الامام مع السفيرين»، سه بار در نجف و يك بار در آرژانتين چاپ شد.
گفتگوى كاشف الغطا با سفيران انگليس و آمريكا با نام «محاوره الامام مع السفيرين»، سه بار در نجف و يك بار در آرژانتين چاپ شد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش