۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو') |
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
مؤلف، در پيدايش اختلاف بيان مسلمين مىگويد: شكى نيست كه اين اختلافات همگى بعد از رحلت پيامبر(ص) آغاز شد و در زمان آن حضرت همه مسلمين تحت اشراف آن حضرت و با نگاه به رهنمودهاى ايشان عمل مىكردند و احدى در برابر رأى آن بزرگوار، جسارت نمىورزيد و اظهار رأى نمىكرد، چرا كه اين، با مضمون«ما ينطق عن الهوى»، منافات داشت. | مؤلف، در پيدايش اختلاف بيان مسلمين مىگويد: شكى نيست كه اين اختلافات همگى بعد از رحلت پيامبر(ص) آغاز شد و در زمان آن حضرت همه مسلمين تحت اشراف آن حضرت و با نگاه به رهنمودهاى ايشان عمل مىكردند و احدى در برابر رأى آن بزرگوار، جسارت نمىورزيد و اظهار رأى نمىكرد، چرا كه اين، با مضمون«ما ينطق عن الهوى»، منافات داشت. | ||
همچنين شكى نيست كه اولين اختلاف، بعد از رحلت پيامبر(ص) به هنگام تجهيز ايشان آغاز شد كه همانا اختلاف بر سر ولايت و خلافت بوده است. در اين مورد نيز تمام شواهد گواهى مىدهند كه در زمان پيامبر(ص) هيچ اختلافى نبوده و همگى گوش به فرمان حضرت بودند و روزى كه خواست براى پسر عموى خود، على بن ابى طالب(ع) در غدير خم بيعت بگيرد، همه بدون حتى يك مخالف يا معترضى با ايشان بيعت نمودند و نهايتا در اين نكته هم شبههاى باقى نمىماند كه وقتى پيامبر(ص) رحلت فرمودند، اختلافات شروع شده و غالبا اقدام به نقض بيعت غدير كردند و با انكار ولايت، به دنبال شخص ديگرى براى تصدى اين منصب رفتند و سعى در جمعآورى اكثريت آرا براى وى نمودند. بعد از اختلافى كه ميان مهاجر و انصار واقع شد، امت به دو دسته تقسيم شدند؛ عدهاى دنبال شخصى رفتند كه خودشان انتخاب كرده بودند و برخى ديگر، بر سر پيمان خود ثابت مانده و از امام زمان و وصى پيامبر خود حمايت كردند. اين گروه دوم، بعد از پيامبر(ص)، راه اطاعت و پيروى از ثقلين را برگزيدند كه همان سفارش پيامبر(ص) بود. شعار آنها هم تشيع؛ يعنى مشايعت از على(ع) و ائمه بعد از او بوده است. اينها به هيچيك از مذاهب منتسب نبوده و به دنبال اوامر نبوى رفتند. به اين گروه جعفريه هم مىگويند، زيرا [[امام جعفر صادق (ع)]] اين مكتب را به پيروانش عرضه كرد. البته شيعه جعفريه در مقابل شيعه زيديه نيز اطلاق شده است. | همچنين شكى نيست كه اولين اختلاف، بعد از رحلت پيامبر(ص) به هنگام تجهيز ايشان آغاز شد كه همانا اختلاف بر سر ولايت و خلافت بوده است. در اين مورد نيز تمام شواهد گواهى مىدهند كه در زمان پيامبر(ص) هيچ اختلافى نبوده و همگى گوش به فرمان حضرت بودند و روزى كه خواست براى پسر عموى خود، على بن ابى طالب(ع) در غدير خم بيعت بگيرد، همه بدون حتى يك مخالف يا معترضى با ايشان بيعت نمودند و نهايتا در اين نكته هم شبههاى باقى نمىماند كه وقتى پيامبر(ص) رحلت فرمودند، اختلافات شروع شده و غالبا اقدام به نقض بيعت غدير كردند و با انكار ولايت، به دنبال شخص ديگرى براى تصدى اين منصب رفتند و سعى در جمعآورى اكثريت آرا براى وى نمودند. بعد از اختلافى كه ميان مهاجر و انصار واقع شد، امت به دو دسته تقسيم شدند؛ عدهاى دنبال شخصى رفتند كه خودشان انتخاب كرده بودند و برخى ديگر، بر سر پيمان خود ثابت مانده و از امام زمان و وصى پيامبر خود حمايت كردند. اين گروه دوم، بعد از پيامبر(ص)، راه اطاعت و پيروى از ثقلين را برگزيدند كه همان سفارش پيامبر(ص) بود. شعار آنها هم تشيع؛ يعنى مشايعت از على(ع) و ائمه بعد از او بوده است. اينها به هيچيك از مذاهب منتسب نبوده و به دنبال اوامر نبوى رفتند. به اين گروه جعفريه هم مىگويند، زيرا [[امام جعفر صادق(ع)]] اين مكتب را به پيروانش عرضه كرد. البته شيعه جعفريه در مقابل شيعه زيديه نيز اطلاق شده است. | ||
بالجمله شيعه غير از كتاب خداوند و سنت نبوى، در مقابل احدى خضوع نمىكند. مؤلف، در ادامه اين مباحث، توضيحى راجع به انفتاح باب علم در نزد شيعيان و طريق اجتهاد فقها بيان نموده كه نشان از روشنبينى و دقت نظر اين گروه مستقيم دارد. اجتهاد در نزد شيعيان، قوه فهم احكام شرعى با توجه به كتاب و سنت و عقل و اجماع است كه با ممارست، حاصل مىگردد. كسب اين قوه در نزد شيعيان، براى افرادى كه داراى امكان هستند، واجب عينى و الا واجب كفايى است. عدهاى از آنها معتقدند كه فقط بايد به مضمون اخبار اهل بيت(ع) عمل شود كه از آنها تعبير به اخباريون مىشود. البته از نظر مؤلف، نزاع بين اصوليون و اخباريون، نزاعى لفظى بوده و منظور هر دو، عمل به مضمون و مفهوم اخبار مىباشد. | بالجمله شيعه غير از كتاب خداوند و سنت نبوى، در مقابل احدى خضوع نمىكند. مؤلف، در ادامه اين مباحث، توضيحى راجع به انفتاح باب علم در نزد شيعيان و طريق اجتهاد فقها بيان نموده كه نشان از روشنبينى و دقت نظر اين گروه مستقيم دارد. اجتهاد در نزد شيعيان، قوه فهم احكام شرعى با توجه به كتاب و سنت و عقل و اجماع است كه با ممارست، حاصل مىگردد. كسب اين قوه در نزد شيعيان، براى افرادى كه داراى امكان هستند، واجب عينى و الا واجب كفايى است. عدهاى از آنها معتقدند كه فقط بايد به مضمون اخبار اهل بيت(ع) عمل شود كه از آنها تعبير به اخباريون مىشود. البته از نظر مؤلف، نزاع بين اصوليون و اخباريون، نزاعى لفظى بوده و منظور هر دو، عمل به مضمون و مفهوم اخبار مىباشد. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
تمام شيعيان بالاتفاق يك نوع از اجتهاد را باطل و غير صحيح مىدانند و آن، عمل و افتا بر اساس رأى و قياس و استحسان است؛ همان اجتهادى كه در ميان اهل سنت معمول و مرسوم است. اما علت اختلاف فتواى علماى شيعه در احكام فرعيه، عبارت است از دليليت شرعى فلان دليل در نزد يكى و عدم دليليت آن در نزد ديگرى يا حصول جزم و تصديق براى يكى و عدم حصول آن براى ديگرى يا... | تمام شيعيان بالاتفاق يك نوع از اجتهاد را باطل و غير صحيح مىدانند و آن، عمل و افتا بر اساس رأى و قياس و استحسان است؛ همان اجتهادى كه در ميان اهل سنت معمول و مرسوم است. اما علت اختلاف فتواى علماى شيعه در احكام فرعيه، عبارت است از دليليت شرعى فلان دليل در نزد يكى و عدم دليليت آن در نزد ديگرى يا حصول جزم و تصديق براى يكى و عدم حصول آن براى ديگرى يا... | ||
بقيه مسلمين كه از بيعت [[امام على (ع)]] اعراض كرده و گفتند پيامبر(ص) جانشين براى خود معين نكرد و اين كار را به عهده خود مسلمانان گذاشت، بعد از انتخاب جانشين براى پيامبر(ص) در امور سياسى، در فروعات احكام مرجع خاصى نداشته و تمام صحابه را به خاطر تصور عدالتى كه از آنها داشتند، براى خود مرجع احكام مىدانستند و منشأ اين تصور، حديثى است منسوب به پيامبر(ص)، لكن ادله قطعى و فراوانى داريم دال بر اينكه چنين حديثى از وى صادر نشده است. | بقيه مسلمين كه از بيعت [[امام على(ع)]] اعراض كرده و گفتند پيامبر(ص) جانشين براى خود معين نكرد و اين كار را به عهده خود مسلمانان گذاشت، بعد از انتخاب جانشين براى پيامبر(ص) در امور سياسى، در فروعات احكام مرجع خاصى نداشته و تمام صحابه را به خاطر تصور عدالتى كه از آنها داشتند، براى خود مرجع احكام مىدانستند و منشأ اين تصور، حديثى است منسوب به پيامبر(ص)، لكن ادله قطعى و فراوانى داريم دال بر اينكه چنين حديثى از وى صادر نشده است. | ||
اما اينكه چرا و چگونه مذاهب اربعه اهل سنت به وجود آمدند؟ بحثى است كه مؤلف، آن را با استفاده از چند كتاب معروف و قابل قبول خود اهل سنت بيان نموده است. خلاصه آنچه از كتب مذكوره به دست مىآيد، به اين صورت است: غير شيعيان، فروع دينشان را از قراء و علماى صحابى مىگرفتند؛ يعنى اصحاب، آنچه را از پيامبر(ص) شنيده بودند بازگو مىكردند و در مواردى كه چيزى نشنيده بودند خود اجتهاد مىكردند چنانكه [[مقریزی، احمد بن علی|مقريزى]] مىگويد: بعد از پيامبر(ص) صحابه در شهرهاى مختلف پراكنده شدند و مسلما هر يك از آنها، بعضى از احكام را از پيامبر(ص) شنيده بودند و ما بقى را خود اجتهاد مىكردند كه طبيعتا بر خلاف اجتهاد و يا مسموعات ديگرى از پيامبر(ص)، بوده است و همين، منشئى شد براى اختلاف در فتاوا. اين اختلافات چنان بالا گرفت كه طبق اعتراف بعضى از مورخين اهل سنت از صد گرايش نيز تجاوز كرد؛ آنگاه مذاهب اربعه براى سامان دادن به وضع موجود به وجود آمدند. اين مذاهب، عبارتند از: | اما اينكه چرا و چگونه مذاهب اربعه اهل سنت به وجود آمدند؟ بحثى است كه مؤلف، آن را با استفاده از چند كتاب معروف و قابل قبول خود اهل سنت بيان نموده است. خلاصه آنچه از كتب مذكوره به دست مىآيد، به اين صورت است: غير شيعيان، فروع دينشان را از قراء و علماى صحابى مىگرفتند؛ يعنى اصحاب، آنچه را از پيامبر(ص) شنيده بودند بازگو مىكردند و در مواردى كه چيزى نشنيده بودند خود اجتهاد مىكردند چنانكه [[مقریزی، احمد بن علی|مقريزى]] مىگويد: بعد از پيامبر(ص) صحابه در شهرهاى مختلف پراكنده شدند و مسلما هر يك از آنها، بعضى از احكام را از پيامبر(ص) شنيده بودند و ما بقى را خود اجتهاد مىكردند كه طبيعتا بر خلاف اجتهاد و يا مسموعات ديگرى از پيامبر(ص)، بوده است و همين، منشئى شد براى اختلاف در فتاوا. اين اختلافات چنان بالا گرفت كه طبق اعتراف بعضى از مورخين اهل سنت از صد گرايش نيز تجاوز كرد؛ آنگاه مذاهب اربعه براى سامان دادن به وضع موجود به وجود آمدند. اين مذاهب، عبارتند از: |
ویرایش