پرش به محتوا

التشيع في طرابلس و بلاد الشام: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۱: خط ۴۱:




«التشيع في طرابلس و بلاد الشام»، تأليف شيخ على ابراهيم طرابلسى، اثرى است كه نويسنده آن به بررسى تاريخ تحولات مذهب تشيع در طرابلس و سرزمين‌هاى شام پرداخته است. اين كتاب به زبان عربى و در يك جلد منتشر شده است.
'''التشيع في طرابلس و بلاد الشام'''، تأليف شيخ على ابراهيم طرابلسى، اثرى است كه نويسنده آن به بررسى تاريخ تحولات مذهب تشيع در طرابلس و سرزمين‌هاى شام پرداخته است. اين كتاب به زبان عربى و در يك جلد منتشر شده است.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۶۱: خط ۶۱:
خلاصه مطالب فصول كتاب بدين شرح است:
خلاصه مطالب فصول كتاب بدين شرح است:


1. نويسنده در ابتداى اين فصل از كتاب به اهميت استراتژى طرابلس و اوضاع آن در ابتداى قرن پنجم هجرى اشاره كرده است. برخى مورخين به وجود شيعيان در طرابلس شام در عصر عباسى اشاره كرده‌اند <ref>همان، ص 45 - 47</ref>.
#نويسنده در ابتداى اين فصل از كتاب به اهميت استراتژى طرابلس و اوضاع آن در ابتداى قرن پنجم هجرى اشاره كرده است. برخى مورخين به وجود شيعيان در طرابلس شام در عصر عباسى اشاره كرده‌اند <ref>همان، ص 45 - 47</ref>.
 
#:«طولونيه» اولين حكومتى است كه در اين فصل از آن ياد شده است. سرزمين‌هاى مصر و شام در عهد حكومت احمد بن طولون، اتحادى را در برابر حكومت روم تشكيل دادند، اما طلحه برادر خليفه عباسى «معتمد»، دسيسه‌هايى را به جهت اعاده مصر و شام تحت سيطره خليفه عباسى آغاز كرد. سرانجام حكومت طولونى‌ها كه 32 سال بر مصر و شام حاكم بود، در سال 292ق، توسط محمد بن سليمان منقرض گرديد و حكومت مصر دوباره به خلفاى عباسى بازگشت <ref>همان، ص 54 - 55</ref>. پس از آن حكومت‌هاى اخشيديه، فاطميه و حمدانيه در طرابلس بر سر كار آمدند كه در ادامه اين فصل به شرح احوال آنها و در انتهاى فصل هم به شهر حلب پرداخته شده است. اگرچه شيعه پيش از عهد حمدانى‌ها (293 - 392ق)، وارد اين منطقه شد، اما به جهت اينكه دولت حمدانى از حكومت‌هاى شيعى بود در اين عهد قوت گرفت و انتشار يافت <ref>همان، ص 72</ref>.
«طولونيه» اولين حكومتى است كه در اين فصل از آن ياد شده است. سرزمين‌هاى مصر و شام در عهد حكومت احمد بن طولون، اتحادى را در برابر حكومت روم تشكيل دادند، اما طلحه برادر خليفه عباسى «معتمد»، دسيسه‌هايى را به جهت اعاده مصر و شام تحت سيطره خليفه عباسى آغاز كرد. سرانجام حكومت طولونى‌ها كه 32 سال بر مصر و شام حاكم بود، در سال 292ق، توسط محمد بن سليمان منقرض گرديد و حكومت مصر دوباره به خلفاى عباسى بازگشت <ref>همان، ص 54 - 55</ref>. پس از آن حكومت‌هاى اخشيديه، فاطميه و حمدانيه در طرابلس بر سر كار آمدند كه در ادامه اين فصل به شرح احوال آنها و در انتهاى فصل هم به شهر حلب پرداخته شده است. اگرچه شيعه پيش از عهد حمدانى‌ها (293 - 392ق)، وارد اين منطقه شد، اما به جهت اينكه دولت حمدانى از حكومت‌هاى شيعى بود در اين عهد قوت گرفت و انتشار يافت <ref>همان، ص 72</ref>.
#نويسنده در ابتداى اين فصل به تبيين معناى لغوى و اصطلاحى شيعه با استناد به منابع مختلف مى‌پردازد. جايگاه اين بحث در فصل اول كتاب بوده كه نويسنده به رعايت اين امر ملتزم نبوده است. وى اختلاف مورخين در تاريخ شكل‌گيرى تشيع را مبتنى بر شيوه استدلالى، سرشت و پيشينه مورخين دانسته است. سپس به آراء آنها در اين باره اشاره نموده و تأسيس شيعه را با استناد به كلام نبى مكرم اسلام(ص) به زمان آن حضرت بازمى‌گرداند <ref>همان، ص 83</ref>. وى سپس به بررسى تاريخ پيدايش شيعه و شبهات مورخين در اين رابطه، نقد رافضى خواندن شيعه و دلائل بيزارى دو قوم عرب و فارس از يكديگر پرداخته است <ref>همان، ص 84 - 91</ref>.
 
#:ادامه اين فصل، به ذكر تعداد ائمه و خلفاى برحق رسول خدا(ص) و تاريخ ائمه اطهار(ع) تا زمان شهادت امام حسين(ع) اختصاص دارد <ref>همان، ص 92 - 101</ref>.
2. نويسنده در ابتداى اين فصل به تبيين معناى لغوى و اصطلاحى شيعه با استناد به منابع مختلف مى‌پردازد. جايگاه اين بحث در فصل اول كتاب بوده كه نويسنده به رعايت اين امر ملتزم نبوده است. وى اختلاف مورخين در تاريخ شكل‌گيرى تشيع را مبتنى بر شيوه استدلالى، سرشت و پيشينه مورخين دانسته است. سپس به آراء آنها در اين باره اشاره نموده و تأسيس شيعه را با استناد به كلام نبى مكرم اسلام(ص) به زمان آن حضرت بازمى‌گرداند <ref>همان، ص 83</ref>. وى سپس به بررسى تاريخ پيدايش شيعه و شبهات مورخين در اين رابطه، نقد رافضى خواندن شيعه و دلائل بيزارى دو قوم عرب و فارس از يكديگر پرداخته است <ref>همان، ص 84 - 91</ref>.
#فصل سوم كتاب به مطالعه حكومت فاطميان در شام اختصاص دارد. تاريخ از نهضت وسيع فكرى و ادبى و نيز علوم فلسفى، رياضيات، فلك، نجوم و طب در عصر فاطمى خبر مى‌دهد <ref>همان، ص 103</ref>.
 
#:نويسنده سپس به مشكلاتى كه فاطميون از ناحيه قرامطه و افتكين ترك با آن مواجه بودند، اشاره كرده است <ref>همان، ص 116 - 125</ref>. پس از آن به تبيين تفاوت ديدگاه اسماعيليان مستعليه و نزاريه در باره امامت عبيدالله مهدى پرداخته كه در فرقه اول، فرزندان صلاحيت به ارث بردن امامت را نداشته و در ديگرى اين صلاحيت را دارند <ref>همان، ص 126</ref>.
ادامه اين فصل، به ذكر تعداد ائمه و خلفاى برحق رسول خدا(ص) و تاريخ ائمه اطهار(ع) تا زمان شهادت امام حسين(ع) اختصاص دارد <ref>همان، ص 92 - 101</ref>.
#اين فصل به شرح دولت «بنى عمار» در طرابلس اختصاص دارد. به هنگام قيام دولت فاطمى، شيوخ بنى عمار رياست تشكيلات ادارى و نظامى را به عهده داشتند. حسن بن عمار از مهم‌ترين رجال نزد خليفه فاطمى، العزيزبالله بوده است <ref>همان، ص 135</ref>. بنى عمار در سال 462ق، در طرابلس استقلال يافتند. حكومت بنى عمار پيشرفت كرد تا اينكه طرابلس در قرن يازدهم هجرى بزرگ‌ترين شهر در طول ساحل شرقى درياى مديترانه گرديد <ref>همان، ص 135 - 136</ref>. بنى عمار با سلطه بر طرابلس، نهضت علمى، اقتصادى و تجارى را در آن پايه‌ريزى كردند <ref>همان، ص 158</ref>. نويسنده در ادامه اين بحث به فعاليت‌هاى بنى عمار و دفاع آنها از طرابلس به هنگام جنگ‌هاى صليبى پرداخته است <ref>همان، ص 160</ref>.
 
#علاقه ويژه حكما و وزراى فاطمى به علم سبب شده بود كه در تشويق مردم به علم‌آموزى و نيز ايجاد مراكز علمى براى نشر مذهب تشيع تلاش كنند. دانشگاه الأزهر مصر كه نسبت بر ديگر مراكز فرهنگى، علم و دينى، رياست دارد، توسط حكومت فاطمى بنا نهاده شد و بسيار مورد توجه خلفاى فاطمى قرار گرفت <ref>همان، ص 189 - 193</ref>. توجه فاطميان به علم و دانش در اين فصل مورد بررسى قرار گرفته است.
3. فصل سوم كتاب به مطالعه حكومت فاطميان در شام اختصاص دارد. تاريخ از نهضت وسيع فكرى و ادبى و نيز علوم فلسفى، رياضيات، فلك، نجوم و طب در عصر فاطمى خبر مى‌دهد <ref>همان، ص 103</ref>.
 
نويسنده سپس به مشكلاتى كه فاطميون از ناحيه قرامطه و افتكين ترك با آن مواجه بودند، اشاره كرده است <ref>همان، ص 116 - 125</ref>. پس از آن به تبيين تفاوت ديدگاه اسماعيليان مستعليه و نزاريه در باره امامت عبيدالله مهدى پرداخته كه در فرقه اول، فرزندان صلاحيت به ارث بردن امامت را نداشته و در ديگرى اين صلاحيت را دارند <ref>همان، ص 126</ref>.
 
4. اين فصل به شرح دولت «بنى عمار» در طرابلس اختصاص دارد. به هنگام قيام دولت فاطمى، شيوخ بنى عمار رياست تشكيلات ادارى و نظامى را به عهده داشتند. حسن بن عمار از مهم‌ترين رجال نزد خليفه فاطمى، العزيزبالله بوده است <ref>همان، ص 135</ref>. بنى عمار در سال 462ق، در طرابلس استقلال يافتند. حكومت بنى عمار پيشرفت كرد تا اينكه طرابلس در قرن يازدهم هجرى بزرگ‌ترين شهر در طول ساحل شرقى درياى مديترانه گرديد <ref>همان، ص 135 - 136</ref>. بنى عمار با سلطه بر طرابلس، نهضت علمى، اقتصادى و تجارى را در آن پايه‌ريزى كردند <ref>همان، ص 158</ref>. نويسنده در ادامه اين بحث به فعاليت‌هاى بنى عمار و دفاع آنها از طرابلس به هنگام جنگ‌هاى صليبى پرداخته است <ref>همان، ص 160</ref>.
 
5. علاقه ويژه حكما و وزراى فاطمى به علم سبب شده بود كه در تشويق مردم به علم‌آموزى و نيز ايجاد مراكز علمى براى نشر مذهب تشيع تلاش كنند. دانشگاه الأزهر مصر كه نسبت بر ديگر مراكز فرهنگى، علم و دينى، رياست دارد، توسط حكومت فاطمى بنا نهاده شد و بسيار مورد توجه خلفاى فاطمى قرار گرفت <ref>همان، ص 189 - 193</ref>. توجه فاطميان به علم و دانش در اين فصل مورد بررسى قرار گرفته است.


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش