۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'امام صادق(ع)' به 'امام صادق (ع)') |
جز (جایگزینی متن - 'منلايحضرهالفقيه' به 'منلايحضرهالفقيه') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
فصل دوم: حديثهايى كه تاريخ به تحريف شدنشان گواهى مىدهد، مانند خبرى كه در عيون <ref>ص 195</ref> آمده كه در آن ضمن خبر بلندى مربوط به جريان ولادت حسنين(ع)، اسماء بنت عميس، حاضر در صحنه تصوير شده است كه با شواهد تاريخى منافات دارد. در تاريخ ثبت شده است كه او با همسرش جعفر در حبشه بود و عبدالله بن جعفر را همان جا بزاد و جعفر سال فتح خيبر؛ يعنى سال هفتم هجرى از حبشه بازگشت، درحالىكه ولادت حسنين(ع) را به اختلاف، در سال دوم و سوم و يا سوم و چهارم ذكر كردهاند <ref>همان، ص 165 - 166</ref>. | فصل دوم: حديثهايى كه تاريخ به تحريف شدنشان گواهى مىدهد، مانند خبرى كه در عيون <ref>ص 195</ref> آمده كه در آن ضمن خبر بلندى مربوط به جريان ولادت حسنين(ع)، اسماء بنت عميس، حاضر در صحنه تصوير شده است كه با شواهد تاريخى منافات دارد. در تاريخ ثبت شده است كه او با همسرش جعفر در حبشه بود و عبدالله بن جعفر را همان جا بزاد و جعفر سال فتح خيبر؛ يعنى سال هفتم هجرى از حبشه بازگشت، درحالىكه ولادت حسنين(ع) را به اختلاف، در سال دوم و سوم و يا سوم و چهارم ذكر كردهاند <ref>همان، ص 165 - 166</ref>. | ||
فصل سوم: خبرهايى كه شيوه كلام و طرز جملهبندى (سياق) گواه بر تحريف شدنشان است، مانند خبرى كه در | فصل سوم: خبرهايى كه شيوه كلام و طرز جملهبندى (سياق) گواه بر تحريف شدنشان است، مانند خبرى كه در «[[منلايحضرهالفقيه]]» در انتهاى باب «المواضع التي تجوز فيها الصلاة و التي لا تجوز»، جميل از [[امام جعفر صادق (ع)|امام صادق (ع)]] روايت كرده است: «لا بأس أن تصلي المرأة حذاء الرجل و هو يصلي؛ فإن النبي(ص) كان يصلي و عائشة مضطجعة بين يديه و هي حائض و كان إذا أراد أن يسجد غمز رجليها فرفعت رجليها حتى يسجد». نويسنده به اين نكته اشاره دارد كه در «وافى» آمده است كه شكل درست عبارت، بايد چنين باشد: «لا بأس أن تضطجع المرأة بحذاء الرجل» و احتمالا تصحيف شده است. به نظر نويسنده نزديكى واژه «تصلي» با «تضطجع» در نگارش، گواه تصحيف است <ref>همان، ص 166 - 167</ref>. | ||
فصل چهارم: خبرهايى كه به علت بههمدرآميختن متون، سندها و جز آن، دستخوش تحريف شدهاند؛ بهعنوان مثال، «خصال» در «أبواب الاثني عشر» در عنوان «الذين أنكروا على أبيبكر جلوسه في الخلافة»، مسندا از زيد بن وهب روايتى را ذكر كرده كه در آن، راويان، ابى بن كعب خزرجى انصارى را با مهاجران مخلوط كردهاند؛ درحالىكه برقى در انتهاى رجالش مرسلا، طبرسى در احتجاج مرفوعا از ابان از [[امام جعفر صادق (ع)|امام صادق (ع)]] و احمد بن محمد طبرى، معروف به خليلى از عامه، نيز اين خبر را روايت كردهاند و در هر سه تصريح شده است كه ابى بن كعب از انصار بوده و از دوازده تن، شش تن مهاجر و شش تن از انصار بودهاند؛ درحالىكه در «خصال»، مهاجران هشت تن و انصار چهار تنند و ابى بن كعب انصارى را جزء مهاجران محسوب داشته و ابن مسعود را به آنان افزوده است؛ حال آنكه در هيچيك از سه مأخذ پيشگفته، نامى از ابن مسعود برده نشده است <ref>ر. ك: همان، ص 168</ref>. | فصل چهارم: خبرهايى كه به علت بههمدرآميختن متون، سندها و جز آن، دستخوش تحريف شدهاند؛ بهعنوان مثال، «خصال» در «أبواب الاثني عشر» در عنوان «الذين أنكروا على أبيبكر جلوسه في الخلافة»، مسندا از زيد بن وهب روايتى را ذكر كرده كه در آن، راويان، ابى بن كعب خزرجى انصارى را با مهاجران مخلوط كردهاند؛ درحالىكه برقى در انتهاى رجالش مرسلا، طبرسى در احتجاج مرفوعا از ابان از [[امام جعفر صادق (ع)|امام صادق (ع)]] و احمد بن محمد طبرى، معروف به خليلى از عامه، نيز اين خبر را روايت كردهاند و در هر سه تصريح شده است كه ابى بن كعب از انصار بوده و از دوازده تن، شش تن مهاجر و شش تن از انصار بودهاند؛ درحالىكه در «خصال»، مهاجران هشت تن و انصار چهار تنند و ابى بن كعب انصارى را جزء مهاجران محسوب داشته و ابن مسعود را به آنان افزوده است؛ حال آنكه در هيچيك از سه مأخذ پيشگفته، نامى از ابن مسعود برده نشده است <ref>ر. ك: همان، ص 168</ref>. | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
ب)- حصول تقديم و تأخير در خبر: بهعنوان مثال، در روايتى منسوب به امام حسين(ع)، «لو كان في سيرنا الغداة عصا»، صورت تحريفشده عبارت «لو كان في عصانا الغداة سير» مىباشد. «لو كان في العصا سير»، از امثال عرب است <ref>همان، ص 177</ref>. | ب)- حصول تقديم و تأخير در خبر: بهعنوان مثال، در روايتى منسوب به امام حسين(ع)، «لو كان في سيرنا الغداة عصا»، صورت تحريفشده عبارت «لو كان في عصانا الغداة سير» مىباشد. «لو كان في العصا سير»، از امثال عرب است <ref>همان، ص 177</ref>. | ||
فصل هفتم: خبرهايى كه با تبديل و تغيير اسم پدر، پسر و جز آن، سندهايشان دستخوش تحريف شده است؛ بهعنوان مثال، | فصل هفتم: خبرهايى كه با تبديل و تغيير اسم پدر، پسر و جز آن، سندهايشان دستخوش تحريف شده است؛ بهعنوان مثال، «[[منلايحضرهالفقيه]]» در انتهاى باب «طلاق المفقود» روايت كرده است: «عن زرارة قال: سألت أباعبدالله(ع) عن امرأة نعى إليها زوجها...». در اين روايت، عبارت «سألت أباعبدالله(ع)» تحريفشده «سألت أباجعفر(ع)» است <ref>ر. ك: همان، ص 178</ref>. | ||
فصل هشتم: خبرهايى كه به علت «نقل به معنا» شدن و نفهميدن مقصود و جز آن، تحريف شدهاند؛ بهعنوان مثال، صدوق در فقيه باب «فضل المساجد من کتاب الصلاة» روايت كرده است: «و سئل الصادق(ع) عن الوقوف على المساجد، فقال: لا يجوز؛ فإن المجوس وقفوا على بيوت النار». عبارت «لا يجوز» در لفظ خبر نبوده است. چون صدوق نقل به معنا كرده، احتمال دارد صرفا مطابق فهم و استنباط خود، آن را به خبر افزوده است <ref>ر. ك: همان، ص 185</ref>. | فصل هشتم: خبرهايى كه به علت «نقل به معنا» شدن و نفهميدن مقصود و جز آن، تحريف شدهاند؛ بهعنوان مثال، صدوق در فقيه باب «فضل المساجد من کتاب الصلاة» روايت كرده است: «و سئل الصادق(ع) عن الوقوف على المساجد، فقال: لا يجوز؛ فإن المجوس وقفوا على بيوت النار». عبارت «لا يجوز» در لفظ خبر نبوده است. چون صدوق نقل به معنا كرده، احتمال دارد صرفا مطابق فهم و استنباط خود، آن را به خبر افزوده است <ref>ر. ك: همان، ص 185</ref>. |
ویرایش