پرش به محتوا

چشیدن طعم وقت (مقامات کهن و نویافته بوسعید)، از میراث عرفانی ابوسعید ابوالخیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۳: خط ۴۳:




«چشيدن طعم وقت»، به زبان فارسى، روايتى كهن و نويافته از«مقامات ابوسعيد ابوالخير» است كه تصور همگان تا كنون بر آن بود كه بر اثر حوادث روزگار، اجزاى آن از ميان رفته است. دانسته‌هاى بسيارى از احوال و اقوال و شعرهاى خوانده شده بر زبان ابوسعيد، در اين كتاب وجود دارد.
'''چشيدن طعم وقت'''، به زبان فارسى، روايتى كهن و نويافته از«مقامات ابوسعيد ابوالخير» است كه تصور همگان تا كنون بر آن بود كه بر اثر حوادث روزگار، اجزاى آن از ميان رفته است. دانسته‌هاى بسيارى از احوال و اقوال و شعرهاى خوانده شده بر زبان ابوسعيد، در اين كتاب وجود دارد.


كتاب حاضر، يكى از غنايم روزگار و از مهم‌ترين اسناد ادبى و عرفانى زبان فارسى است؛ گنجينه‌اى از اقوال نويافته ابوسعيد و حكايات مربوط به زندگى او و نيز داستان‌هايى كه ابوسعيد، در مجالس خويش نقل مى‌كرده است.
كتاب حاضر، يكى از غنايم روزگار و از مهم‌ترين اسناد ادبى و عرفانى زبان فارسى است؛ گنجينه‌اى از اقوال نويافته ابوسعيد و حكايات مربوط به زندگى او و نيز داستان‌هايى كه ابوسعيد، در مجالس خويش نقل مى‌كرده است.
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
بخش حكايات كتاب، بسيار غنى است؛ چه حكاياتى كه مرتبط با حالات و مقامات ابوسعيد است و نكته‌هاى بسيارى از زندگى او را روشن مى‌كند و چه حكاياتى كه از زبان ابوسعيد نقل كرده است. در اينجا لازم است كه چند نمونه از حكايات و سخنان ابوسعيد را بياوريم(اين حكايات، يا ظرافت ذوق و نوع حكايات و اقوال مجالس ابوسعيد را توضيح مى‌دهد يا اطلاعى است در زمينه‌اى خاص كه در جاى ديگر ديده نشده است):
بخش حكايات كتاب، بسيار غنى است؛ چه حكاياتى كه مرتبط با حالات و مقامات ابوسعيد است و نكته‌هاى بسيارى از زندگى او را روشن مى‌كند و چه حكاياتى كه از زبان ابوسعيد نقل كرده است. در اينجا لازم است كه چند نمونه از حكايات و سخنان ابوسعيد را بياوريم(اين حكايات، يا ظرافت ذوق و نوع حكايات و اقوال مجالس ابوسعيد را توضيح مى‌دهد يا اطلاعى است در زمينه‌اى خاص كه در جاى ديگر ديده نشده است):


1. مستى در بازار مى‌رفت و پيش شيخ آمد. مريدان گفتند كه شيخ او را امر به معروف كند. مست، آهسته چيزى به شيخ گفت و شيخ جواب داد: «نه» و رفت و چون به خانقاه آمد، از او سؤال كردند كه آن مست، چه گفت؟ شيخ چنين پاسخ داد: «او گفت: اى شيخ! آنچه من در باطن داشتم، بر صحرا نهادم. آيا تو نيز نهادى؟ گفتم: نه».
#مستى در بازار مى‌رفت و پيش شيخ آمد. مريدان گفتند كه شيخ او را امر به معروف كند. مست، آهسته چيزى به شيخ گفت و شيخ جواب داد: «نه» و رفت و چون به خانقاه آمد، از او سؤال كردند كه آن مست، چه گفت؟ شيخ چنين پاسخ داد: «او گفت: اى شيخ! آنچه من در باطن داشتم، بر صحرا نهادم. آيا تو نيز نهادى؟ گفتم: نه».
 
#ابوسعيد در باره آيه شريفه'''«يحبهم و يحبونه»''' كلمات نغزى دارد كه بى‌سابقه است. نقل است كه روزى اين آيه را مى‌خواندند، شيخ گفت: «هرگز خدا هيچ‌كس را دوست نداشته و نمى‌دارد». گفتند: «شيخا! قرآن است». گفت: «معنى همان است». گفتند: «ما معنى نمى‌دانيم». گفت: «خداست و بنده او، حق است و خلقِ او، صانع است و صنعِ او، كسى ديگر در اين بازار چه كار دارد؟ خود كجاست چيز ديگر تا او را دوست دارد؟ صانعى صنع خويش را دوست دارد، اينجا غيرى چه كار دارد؟
2. ابوسعيد در باره آيه شريفه'''«يحبهم و يحبونه»''' كلمات نغزى دارد كه بى‌سابقه است. نقل است كه روزى اين آيه را مى‌خواندند، شيخ گفت: «هرگز خدا هيچ‌كس را دوست نداشته و نمى‌دارد». گفتند: «شيخا! قرآن است». گفت: «معنى همان است». گفتند: «ما معنى نمى‌دانيم». گفت: «خداست و بنده او، حق است و خلقِ او، صانع است و صنعِ او، كسى ديگر در اين بازار چه كار دارد؟ خود كجاست چيز ديگر تا او را دوست دارد؟ صانعى صنع خويش را دوست دارد، اينجا غيرى چه كار دارد؟
#در ديدارى كه ابوالحسن خرقانى و ابوسعيد در خرقان داشتند، خرقانى به وى گفت: «مى‌شنوم كه تو سخن نيكو مى‌گويى، ما را سخن گوى». ابوسعيد گفت: «سخن ما دوران را شايد، نزديكان را نشايد». گفت: «نه براى آن مى‌گوييم تا ما را از تو سخن نيك افتد و لكن از براى آن مى‌گوييم تا تو را از استماع ما نيك افتد». ابوسعيد بر منبر شد و سخن گفت.
 
3. در ديدارى كه ابوالحسن خرقانى و ابوسعيد در خرقان داشتند، خرقانى به وى گفت: «مى‌شنوم كه تو سخن نيكو مى‌گويى، ما را سخن گوى». ابوسعيد گفت: «سخن ما دوران را شايد، نزديكان را نشايد». گفت: «نه براى آن مى‌گوييم تا ما را از تو سخن نيك افتد و لكن از براى آن مى‌گوييم تا تو را از استماع ما نيك افتد». ابوسعيد بر منبر شد و سخن گفت.


== بررسى اقوال ابوسعيد ==
== بررسى اقوال ابوسعيد ==
خط ۱۱۱: خط ۱۰۹:
از ابوسعيد گفتارهايى در اين كتاب آمده است كه در كتاب‌هاى ديگر يافت نمى‌شود كه به چند مورد آنها اشاره مى‌كنيم:
از ابوسعيد گفتارهايى در اين كتاب آمده است كه در كتاب‌هاى ديگر يافت نمى‌شود كه به چند مورد آنها اشاره مى‌كنيم:


1. مثل اين نَفس، چون مردى است كه آسياسنگى، به روى ديوار برمى‌كشد؛ اگر طرفة العينى غايب گردد ازو، باز به زمين افتد؛
#مثل اين نَفس، چون مردى است كه آسياسنگى، به روى ديوار برمى‌كشد؛ اگر طرفة العينى غايب گردد ازو، باز به زمين افتد؛
 
#هر كه چنان پندارد كه بى‌جهد رسيد، خطا است و هر كه به جهد داند هم خطا است؛
2. هر كه چنان پندارد كه بى‌جهد رسيد، خطا است و هر كه به جهد داند هم خطا است؛
#ايشان كه ايشان باشند، نه خسته كفر و نه بسته ايمان باشند.
 
3. ايشان كه ايشان باشند، نه خسته كفر و نه بسته ايمان باشند.


== بيان واژگان ==
== بيان واژگان ==
خط ۱۲۲: خط ۱۱۸:
در كتاب، واژگانى به كار رفته كه به برخى از آنها اشاره مى‌شود:
در كتاب، واژگانى به كار رفته كه به برخى از آنها اشاره مى‌شود:


1. فرو كردنِ سجاده: گستردن سجاده؛
#فرو كردنِ سجاده: گستردن سجاده؛
 
#نگريستن به دنبال چشم: با تحقير به چيزى نگريستن؛
2. نگريستن به دنبال چشم: با تحقير به چيزى نگريستن؛
#قدرى: ميخ‌هاى آهنى كه به كفش مى‌كوبيده‌اند؛
 
#لنجيدن: با ناز خراميدن.
3. قدرى: ميخ‌هاى آهنى كه به كفش مى‌كوبيده‌اند؛
 
4. لنجيدن: با ناز خراميدن.


به‌طور خلاصه مى‌توان گفت كه اين كتاب داراى امتيازات ويژه‌اى است كه عبارتند از:
به‌طور خلاصه مى‌توان گفت كه اين كتاب داراى امتيازات ويژه‌اى است كه عبارتند از:


1. اشتمال بر حكاياتى از زندگى ابوسعيد كه پرتوهايى بر جوانبى از زندگى‌نامه او مى‌افكند؛
#اشتمال بر حكاياتى از زندگى ابوسعيد كه پرتوهايى بر جوانبى از زندگى‌نامه او مى‌افكند؛
 
#اشتمال بر حكاياتى از زبان ابوسعيد كه شيوه مجالس او را روشن‌تر مى‌كند؛
2. اشتمال بر حكاياتى از زبان ابوسعيد كه شيوه مجالس او را روشن‌تر مى‌كند؛
#اشتمال بر شعرهايى كه براى اولين بار در تاريخ ادب فارسى يافت شده و مورد بررسى قرار مى‌گيرد؛
 
#اشتمال بر روايتى ديگر از شأن نزولِ بعضى شعرهاى منقول در ديگر«مقامات»هاى او؛
3. اشتمال بر شعرهايى كه براى اولين بار در تاريخ ادب فارسى يافت شده و مورد بررسى قرار مى‌گيرد؛
#اشتمال بر چند شطح درخشان و شگفت‌آور او كه در هيچ جا ديده نشده است؛
 
#اشتمال بر بعضى اشارات به جغرافياى تاريخى حوادث زندگى او؛
4. اشتمال بر روايتى ديگر از شأن نزولِ بعضى شعرهاى منقول در ديگر«مقامات»هاى او؛
#اشتمال بر واژگانى كه در فرهنگ‌ها كمتر ديده مى‌شوند؛
 
#اشتمال بر اقوال فراوانى از شيخ كه در هيچ جاى ديده نشده و همه زيبا و ژرف و در كمال اهميت است؛
5. اشتمال بر چند شطح درخشان و شگفت‌آور او كه در هيچ جا ديده نشده است؛
#اشتمال بر ترجمه فارسى زيبايى از بعضى عبارات عربى شيخ يا ديگران كه در كتاب‌هاى ديگر ديده نمى‌شود.
 
6. اشتمال بر بعضى اشارات به جغرافياى تاريخى حوادث زندگى او؛
 
7. اشتمال بر واژگانى كه در فرهنگ‌ها كمتر ديده مى‌شوند؛
 
8. اشتمال بر اقوال فراوانى از شيخ كه در هيچ جاى ديده نشده و همه زيبا و ژرف و در كمال اهميت است؛
 
9. اشتمال بر ترجمه فارسى زيبايى از بعضى عبارات عربى شيخ يا ديگران كه در كتاب‌هاى ديگر ديده نمى‌شود.


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش