۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'صاحب جواهر' به 'صاحب جواهر ') |
|||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
حد لواط، سحق و قيادت | حد لواط، سحق و قيادت | ||
دومين بحث از كتاب حدود، حد لواط و مساحقه و قيادت مىباشد. ماتن در اين قسمت متعرض پانزده مسئله مىشود كه اولين آنها تعريف لواط و طريق ثبوت آن است. شارح، به نقل از صاحب جواهر لفظ لواط را مشتق از فعل قوم لوط مىداند. وى اين عمل قبيح را عملى مىشمارد كه قبل از قوم لوط مسبوق به سابقه نبوده است و آيه 80 سوره اعراف هم كه مىفرمايد: '''«أ تأتون الفاحشة ما سبقكم بها من احد من العالمين»''' را دليل بر اين معنا مىداند. عظمت گناه لواط نيز از روايات مختلف به دست مىآيد؛ مانند آنچه از [[امام جعفر صادق (ع)|امام صادق (ع)]] نقل شده كه فرمود: حرمت دبر اعظم از حرمت فرج است، زيرا خداوند قومى را به خاطر حرمت دبر هلاك كرد اما كسى را به خاطر حرمت فرج هلاك ننموده است. مسئله دوم اين بخش در بيان شرايط مقر به لواط است كه عقل، بلوغ، حريت، قصد و اختيار در او شرط مىباشد؛ مفعول باشد يا فاعل. ايشان توضيح اين مسئله را به توضيح مشابه آن در مسئله زنا ارجاع مىدهد. وجود اجنبتيان تحت ازار واحد هم داراى تنبيه معينى مىباشد كه در يازدهمين مسئله اين بخش توسط ماتن و شارح بدان پرداخته شده است. | دومين بحث از كتاب حدود، حد لواط و مساحقه و قيادت مىباشد. ماتن در اين قسمت متعرض پانزده مسئله مىشود كه اولين آنها تعريف لواط و طريق ثبوت آن است. شارح، به نقل از [[صاحب جواهر، محمدحسن|صاحب جواهر]] لفظ لواط را مشتق از فعل قوم لوط مىداند. وى اين عمل قبيح را عملى مىشمارد كه قبل از قوم لوط مسبوق به سابقه نبوده است و آيه 80 سوره اعراف هم كه مىفرمايد: '''«أ تأتون الفاحشة ما سبقكم بها من احد من العالمين»''' را دليل بر اين معنا مىداند. عظمت گناه لواط نيز از روايات مختلف به دست مىآيد؛ مانند آنچه از [[امام جعفر صادق (ع)|امام صادق (ع)]] نقل شده كه فرمود: حرمت دبر اعظم از حرمت فرج است، زيرا خداوند قومى را به خاطر حرمت دبر هلاك كرد اما كسى را به خاطر حرمت فرج هلاك ننموده است. مسئله دوم اين بخش در بيان شرايط مقر به لواط است كه عقل، بلوغ، حريت، قصد و اختيار در او شرط مىباشد؛ مفعول باشد يا فاعل. ايشان توضيح اين مسئله را به توضيح مشابه آن در مسئله زنا ارجاع مىدهد. وجود اجنبتيان تحت ازار واحد هم داراى تنبيه معينى مىباشد كه در يازدهمين مسئله اين بخش توسط ماتن و شارح بدان پرداخته شده است. | ||
حد قذف: حد قذف سومين بخش از كتاب حدود است كه مباحثى از قبيل موجب قذف، قاذف و مقذوف و... در آن مورد بحث واقع گرديده است. قذف با نسبت دادن زنا يا لواط به ديگرى حاصل مىگردد. در مسئله اول، نسبت دادن مساحقه و ساير فواحش را بيرون از دايره قذف دانسته و مىفرمايند: لكن بر امام است كه چنين شخصى را تعزير نمايد. شارح مىفرمايد: كتاب و سنت و اجماع همگى دلالت بر حرمت و لزوم حد بر چنين عملى دارند. آيه 4 سوره نور كه مىفرمايد: '''«و الذين يرمون المحصنات ثم لم يأتوا باربعة شهداء فاجلدوهم ثمانين جلده و لا تقبلوا منهم شهاده ابدا و اولئك هم الفاسقون»'''، از جمله آن ادله است. | حد قذف: حد قذف سومين بخش از كتاب حدود است كه مباحثى از قبيل موجب قذف، قاذف و مقذوف و... در آن مورد بحث واقع گرديده است. قذف با نسبت دادن زنا يا لواط به ديگرى حاصل مىگردد. در مسئله اول، نسبت دادن مساحقه و ساير فواحش را بيرون از دايره قذف دانسته و مىفرمايند: لكن بر امام است كه چنين شخصى را تعزير نمايد. شارح مىفرمايد: كتاب و سنت و اجماع همگى دلالت بر حرمت و لزوم حد بر چنين عملى دارند. آيه 4 سوره نور كه مىفرمايد: '''«و الذين يرمون المحصنات ثم لم يأتوا باربعة شهداء فاجلدوهم ثمانين جلده و لا تقبلوا منهم شهاده ابدا و اولئك هم الفاسقون»'''، از جمله آن ادله است. |
ویرایش