۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'امام صادق(ع)' به 'امام صادق (ع)') |
جز (جایگزینی متن - 'محقق كركى' به 'محقق كركى ') |
||
| خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
ايشان مصلحت هدنه را داراى مراتب مىدانند كه به مناسبت موقعيت و تشخيص امام مسلمين، شدت و ضعف خواهد داشت. [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] نيز در تذكرة و منتهى بر عدم وجوب هدنه تأكيد نموده و آن را تحت شرايطى جايز شمردهاند. | ايشان مصلحت هدنه را داراى مراتب مىدانند كه به مناسبت موقعيت و تشخيص امام مسلمين، شدت و ضعف خواهد داشت. [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] نيز در تذكرة و منتهى بر عدم وجوب هدنه تأكيد نموده و آن را تحت شرايطى جايز شمردهاند. | ||
[[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] در ذيل اين بحث توضيحاتى دارند كه به قول مؤلف، صاحب جواهر نيز آن را پسنديده است لكن از محقق كركى در جامع المقاصد تناقضى ديده مىشود كه آيات جهاد و شهادت را مقيد به عدم تهلكه مىداند و مىفرمايد: اگر مسئله القاء در تهلكه و امثال آن در ميان باشد حرام خواهد بود، البته صاحب جواهر از باب استدراك خواستهاند فرار از جهاد را از دايره اين حكم محقق كركى خارج كنند كه مؤلف نمىپذيرد و نهايتاً مىفرمايد: اگر به كلام محقق كركى ملتزم شويم پس حرمت فرار از جهاد نيز مقيد به عدم القاء نفس در تهلكه خواهد بود در حالى كه مطلب به عكس بوده و آيات حرمت القاء نفس در تهلكه، مقيد به آيات جهاد فى سبيل الله مىباشند. | [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] در ذيل اين بحث توضيحاتى دارند كه به قول مؤلف، صاحب جواهر نيز آن را پسنديده است لكن از [[محقق کرکی، علی بن حسین|محقق كركى]] در جامع المقاصد تناقضى ديده مىشود كه آيات جهاد و شهادت را مقيد به عدم تهلكه مىداند و مىفرمايد: اگر مسئله القاء در تهلكه و امثال آن در ميان باشد حرام خواهد بود، البته صاحب جواهر از باب استدراك خواستهاند فرار از جهاد را از دايره اين حكم [[محقق کرکی، علی بن حسین|محقق كركى]] خارج كنند كه مؤلف نمىپذيرد و نهايتاً مىفرمايد: اگر به كلام [[محقق کرکی، علی بن حسین|محقق كركى]] ملتزم شويم پس حرمت فرار از جهاد نيز مقيد به عدم القاء نفس در تهلكه خواهد بود در حالى كه مطلب به عكس بوده و آيات حرمت القاء نفس در تهلكه، مقيد به آيات جهاد فى سبيل الله مىباشند. | ||
در آخر نتيجهاى كه ايشان گرفتهاند اين است كه جهاد براى مسلمين قاعده است و صلح، استثنايى براى آن مىباشد كه در صورت وجود مصلحت جايز است. | در آخر نتيجهاى كه ايشان گرفتهاند اين است كه جهاد براى مسلمين قاعده است و صلح، استثنايى براى آن مىباشد كه در صورت وجود مصلحت جايز است. | ||
ویرایش