نماز تراویح: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو'
جز (جایگزینی متن - 'عبد الله' به 'عبدالله')
جز (جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو')
خط ۵۹: خط ۵۹:
بررسى واژه تراويح، اولين قدم مؤلف در اين پژوهش فقهى مى‌باشد؛ تراويح جمع ترويحه بوده و معنى اصلى آن نشستن است، بعدها آن را به نشستن به منظور استراحت پس از چهار ركعت نماز مستحبى در ماه رمضان اطلاق كرده‌اند و از آن پس به هر چهار ركعت نماز ياد شده تراويح گفته‌اند، البته مجموعه اين نماز را هم كه به بيست ركعت مى‌رسد تراويح مى‌گويند.
بررسى واژه تراويح، اولين قدم مؤلف در اين پژوهش فقهى مى‌باشد؛ تراويح جمع ترويحه بوده و معنى اصلى آن نشستن است، بعدها آن را به نشستن به منظور استراحت پس از چهار ركعت نماز مستحبى در ماه رمضان اطلاق كرده‌اند و از آن پس به هر چهار ركعت نماز ياد شده تراويح گفته‌اند، البته مجموعه اين نماز را هم كه به بيست ركعت مى‌رسد تراويح مى‌گويند.


نمازهاى ماه رمضان در احاديث شيعه و سنى بخش بعدى كتاب است كه چندين روايت در اين بخش آمده است. از روايات، اصل مشروعيت نوافل ماه رمضان به دست مى‌آيد ولى به جماعت خواندن آنها مورد اختلاف مى‌باشد؛ از كتب اهل سنت آنچه بخارى نقل كرده يكى روايت يحيى بن بكير است از عقيل از ابن شهاب از ام سلمه از ابو هريره از پيامبر(ص) كه در باره ماه رمضان فرمود: «من قامه إيمانا و احتسابا غفر له ما تقدّم من ذنبه». به طريق ديگر از ابو هريره رسيده كه پيامبر(ص) فرمود: «من قام رمضان إيمانا و احتسابا غفر له ما تقدم من ذنبه»،لكن در اين روايات و روايات بعدى مناقشاتى هست كه به طور جد تمسك به ظاهر آنها را با مشكل مواجه مى‌سازد.
نمازهاى ماه رمضان در احاديث شيعه و سنى بخش بعدى كتاب است كه چندين روايت در اين بخش آمده است. از روايات، اصل مشروعيت نوافل ماه رمضان به دست مى‌آيد ولى به جماعت خواندن آنها مورد اختلاف مى‌باشد؛ از كتب اهل سنت آنچه بخارى نقل كرده يكى روايت يحيى بن بكير است از عقيل از ابن شهاب از ام سلمه از ابوهريره از پيامبر(ص) كه در باره ماه رمضان فرمود: «من قامه إيمانا و احتسابا غفر له ما تقدّم من ذنبه». به طريق ديگر از ابوهريره رسيده كه پيامبر(ص) فرمود: «من قام رمضان إيمانا و احتسابا غفر له ما تقدم من ذنبه»،لكن در اين روايات و روايات بعدى مناقشاتى هست كه به طور جد تمسك به ظاهر آنها را با مشكل مواجه مى‌سازد.


اماميّه نيز در اين باره رواياتى را نقل كرده‌اند، مانند 1- روايت [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] به اسناد خود از مسعده بن صدقه از [[امام جعفر صادق (ع)|حضرت صادق (ع)]] كه فرمود: روش پيغمبر(ص) در ماه رمضان اين بود كه بر نمازهاى نافله پيشين مى‌افزود و از اول ماه تا بيستم بيست ركعت به جاى مى‌آورد؛ هشت ركعت پس از مغرب و دوازده ركعت پس از عشاء و در دهه آخر هر شب سى ركعت مى‌خواند؛ دوازده ركعت پس از مغرب و هجده ركعت پس از عشا و به دعا و تهجد اهتمام مى‌ورزيد و در شب بيست و يكم صد ركعت و در شب بيست و سوم صد ركعت مى‌خواند و به شب زنده‌دارى مى‌پرداختند. 2- روايت  [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] به اسناد خود از مفضل از [[امام جعفر صادق (ع)|امام صادق (ع)]] كه فرمود: «يصلّى في شهر رمضان زيادة ألف ركعة»؛ يعنى در ماه رمضان بيش از هزار ركعت نماز خوانده مى‌شود.
اماميّه نيز در اين باره رواياتى را نقل كرده‌اند، مانند 1- روايت [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] به اسناد خود از مسعده بن صدقه از [[امام جعفر صادق (ع)|حضرت صادق (ع)]] كه فرمود: روش پيغمبر(ص) در ماه رمضان اين بود كه بر نمازهاى نافله پيشين مى‌افزود و از اول ماه تا بيستم بيست ركعت به جاى مى‌آورد؛ هشت ركعت پس از مغرب و دوازده ركعت پس از عشاء و در دهه آخر هر شب سى ركعت مى‌خواند؛ دوازده ركعت پس از مغرب و هجده ركعت پس از عشا و به دعا و تهجد اهتمام مى‌ورزيد و در شب بيست و يكم صد ركعت و در شب بيست و سوم صد ركعت مى‌خواند و به شب زنده‌دارى مى‌پرداختند. 2- روايت  [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] به اسناد خود از مفضل از [[امام جعفر صادق (ع)|امام صادق (ع)]] كه فرمود: «يصلّى في شهر رمضان زيادة ألف ركعة»؛ يعنى در ماه رمضان بيش از هزار ركعت نماز خوانده مى‌شود.
خط ۸۱: خط ۸۱:
اما مشهور نزد اماميه بيست ركعت تا شب بيستم ماه رمضان و سى ركعت در دهه آخر به علاوه صد ركعت در هر يك از ليالى قدر كه مجموعا مى‌شود هزار ركعت.
اما مشهور نزد اماميه بيست ركعت تا شب بيستم ماه رمضان و سى ركعت در دهه آخر به علاوه صد ركعت در هر يك از ليالى قدر كه مجموعا مى‌شود هزار ركعت.


مؤلف در بخش بعدى به بيان خلاصه سخنان فقهاى عامّه پرداخته كه از آن جمله كلام ابى قدامه است كه مى‌گويد: نظر ابو عبدالله در اين خصوص بيست ركعت است كه همين قول را نووى و ابو حنيفه و شافعى برگزيده‌اند و مالك سى و شش ركعت گفته و پنداشته كه از دير زمان چنين معمول بوده است، وى به عمل اهل مدينه استناد كرده است.
مؤلف در بخش بعدى به بيان خلاصه سخنان فقهاى عامّه پرداخته كه از آن جمله كلام ابى قدامه است كه مى‌گويد: نظر ابوعبدالله در اين خصوص بيست ركعت است كه همين قول را نووى و ابوحنيفه و شافعى برگزيده‌اند و مالك سى و شش ركعت گفته و پنداشته كه از دير زمان چنين معمول بوده است، وى به عمل اهل مدينه استناد كرده است.


در نزد فقهاى اماميّه هم مشهور همان است كه گفته شد؛ به عنوان مثال كلام [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]]، [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، حلبى، حلّى، نراقى، عاملى و طباطبايى مؤيد اين معنا مى‌باشند، اقوال مخالفى هم در مسئله وجود دارد مثل اينكه گفته شده: روايت صحيحى در اين باره نرسيده و تنها يازده ركعت در روايت صحيح آمده است و آنچه عمل مى‌شود بدعت مى‌باشد.
در نزد فقهاى اماميّه هم مشهور همان است كه گفته شد؛ به عنوان مثال كلام [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]]، [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، حلبى، حلّى، نراقى، عاملى و طباطبايى مؤيد اين معنا مى‌باشند، اقوال مخالفى هم در مسئله وجود دارد مثل اينكه گفته شده: روايت صحيحى در اين باره نرسيده و تنها يازده ركعت در روايت صحيح آمده است و آنچه عمل مى‌شود بدعت مى‌باشد.


نماز تراويح بدعتى از خليفه دوم، عنوان بحث بعدى مؤلف است. ايشان مى‌افزايد: آنچه از ظاهر برخى روايات به دست مى‌آيد اين است كه نخستين كسى كه جماعت را در نافله رمضان مرسوم كرد، عمر بن خطاب بود و در زمان پيغمبر(ص) و دوره خلافت ابو بكر چنين چيزى نبوده است، اما عمر با استحسان به اين امر رأى داد و مردم را بدان ترغيب كرد و خود معترف بود كه اين بدعت است، امّا مى‌گفت بدعت خوبى است و خود بدان ملتزم نبوده و در خانه فراداى مى‌خواند؛ چنان‌كه ابى قدامه گفته است: تراويح را به عمر نسبت داده‌اند، زيرا مردم را مأمور ساخت كه با ابى بن كعب به جماعت بخوانند و او چنين كرد.
نماز تراويح بدعتى از خليفه دوم، عنوان بحث بعدى مؤلف است. ايشان مى‌افزايد: آنچه از ظاهر برخى روايات به دست مى‌آيد اين است كه نخستين كسى كه جماعت را در نافله رمضان مرسوم كرد، عمر بن خطاب بود و در زمان پيغمبر(ص) و دوره خلافت ابوبكر چنين چيزى نبوده است، اما عمر با استحسان به اين امر رأى داد و مردم را بدان ترغيب كرد و خود معترف بود كه اين بدعت است، امّا مى‌گفت بدعت خوبى است و خود بدان ملتزم نبوده و در خانه فراداى مى‌خواند؛ چنان‌كه ابى قدامه گفته است: تراويح را به عمر نسبت داده‌اند، زيرا مردم را مأمور ساخت كه با ابى بن كعب به جماعت بخوانند و او چنين كرد.


قلقشندى نيز مى‌گويد: يكى از ابتكارات عمر اين بود كه نماز تراويح را براى نخستين بار در ماه رمضان سنت كرد و مردم را به اقامه آن با امام واحد فراخواند و اين در سال چهاردهم هجرت بود. جماعت در نافله رمضان چيزى است كه در دوران پيامبر(ص) تشريع نشده بود و خليفه دوم آن را اختراع كرده است و همين امر منشأ اختلاف فقهاى اسلام شده است؛ اماميّه مشروعيّت آن را به استناد دلايل محكم رد كرده‌اند و متأسفانه برخى از عامه موضع شيعه را نفهميده و تصور كرده‌اند اصل مشروعيت نافله مورد انكار آنهاست، در حالى كه چنين نيست، آنچه مردود است جماعت خواندن نافله است نه اصل نافله، چرا كه به اعتراف خليفه دوم بدعت است.
قلقشندى نيز مى‌گويد: يكى از ابتكارات عمر اين بود كه نماز تراويح را براى نخستين بار در ماه رمضان سنت كرد و مردم را به اقامه آن با امام واحد فراخواند و اين در سال چهاردهم هجرت بود. جماعت در نافله رمضان چيزى است كه در دوران پيامبر(ص) تشريع نشده بود و خليفه دوم آن را اختراع كرده است و همين امر منشأ اختلاف فقهاى اسلام شده است؛ اماميّه مشروعيّت آن را به استناد دلايل محكم رد كرده‌اند و متأسفانه برخى از عامه موضع شيعه را نفهميده و تصور كرده‌اند اصل مشروعيت نافله مورد انكار آنهاست، در حالى كه چنين نيست، آنچه مردود است جماعت خواندن نافله است نه اصل نافله، چرا كه به اعتراف خليفه دوم بدعت است.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش