پرش به محتوا

مناهل العرفان في علوم القرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' عبد ' به ' عبد'
جز (جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو')
جز (جایگزینی متن - ' عبد ' به ' عبد')
خط ۳۹: خط ۳۹:




مولف:استاد محمد عبد العظيم زرقانى
مولف:استاد محمد عبدالعظيم زرقانى


==سرآغاز==
==سرآغاز==




با وفات [[سيوطى]] در آغاز قرن دهم،دانش علوم قرآن به ركود و سستى گرفتار آمد و رونق و شكوفايى از آن رخت بربست.اين سستى و فتور تا قرن سيزدهم به درازا كشيد.در پى مجاهدت‌هاى سيد جمال الدين اسدآبادى(1254-1315)و با پيكار بزرگ مردانى چون محمد عبده(1266-1323)،قرن چهاردهم سرآغاز بيدارى مسلمانان به ويژه در كشور مصر شد.در اواسط اين قرن،يعنى حدود سال‌هاى 1330 تا 1370 نسلى از عالمان روشن بين در مصر پديد آمدند و با پيروى از تعاليم آن بزرگان،بازگشت به قرآن و اسلام را شعار خويش ساختند و در بيدارى امت اسلامى و دفاع از كيان اسلام و قرآن سخت كوشيدند.برخى از اين عالمان عبارت‌اند از:شيخ طاهر جزايرى(1268-1328)،شيخ محمد ابودقيقه(؟-1359)،شيخ محمد بخيت(1270-؟)،شيخ محمد حسنين مخلوف(1277-1355)،شيخ محمد خلف الحسينى(1283-1357)،سيد مصطفى صادق الرافعى(1298-1356)،شيخ عبد العزيز جاويش(1293-1347)،شيخ محمد المراغى(1298-1364)و شيخ محمد عبدالله دراز (؟-1377).
با وفات [[سيوطى]] در آغاز قرن دهم،دانش علوم قرآن به ركود و سستى گرفتار آمد و رونق و شكوفايى از آن رخت بربست.اين سستى و فتور تا قرن سيزدهم به درازا كشيد.در پى مجاهدت‌هاى سيد جمال الدين اسدآبادى(1254-1315)و با پيكار بزرگ مردانى چون محمد عبده(1266-1323)،قرن چهاردهم سرآغاز بيدارى مسلمانان به ويژه در كشور مصر شد.در اواسط اين قرن،يعنى حدود سال‌هاى 1330 تا 1370 نسلى از عالمان روشن بين در مصر پديد آمدند و با پيروى از تعاليم آن بزرگان،بازگشت به قرآن و اسلام را شعار خويش ساختند و در بيدارى امت اسلامى و دفاع از كيان اسلام و قرآن سخت كوشيدند.برخى از اين عالمان عبارت‌اند از:شيخ طاهر جزايرى(1268-1328)،شيخ محمد ابودقيقه(؟-1359)،شيخ محمد بخيت(1270-؟)،شيخ محمد حسنين مخلوف(1277-1355)،شيخ محمد خلف الحسينى(1283-1357)،سيد مصطفى صادق الرافعى(1298-1356)،شيخ عبدالعزيز جاويش(1293-1347)،شيخ محمد المراغى(1298-1364)و شيخ محمد عبدالله دراز (؟-1377).


اين عالمان هر يك با آثار و تأليف‌هاى خود،رشتۀ علوم قرآن را در قرن چهاردهم بارور ساختند.تك‌نگارى‌هاى ارزشمند و پرمحتوا و نيز بررسى‌هاى جامع علوم قرآنى كه در اين قرن به رشتۀ تحرير در آمد،عمدتا پالايش مضامين منابع و مآخذ اين علم در قالبى جديد و متناسب بازمانه و همراه با نوآورى‌هاى ارزشمندى بود و به نوبۀ خود زمينه را براى آثار گران قدر بعدى فراهم ساخت.ذكر و شرح تك‌نگارى‌ها و بررسى‌هاى جامع در علوم قرآن كه در اين قرن منتشر شده‌اند،خود نيازمند مقاله‌اى مفصل است.لذا از آن در مى‌گذريم.
اين عالمان هر يك با آثار و تأليف‌هاى خود،رشتۀ علوم قرآن را در قرن چهاردهم بارور ساختند.تك‌نگارى‌هاى ارزشمند و پرمحتوا و نيز بررسى‌هاى جامع علوم قرآنى كه در اين قرن به رشتۀ تحرير در آمد،عمدتا پالايش مضامين منابع و مآخذ اين علم در قالبى جديد و متناسب بازمانه و همراه با نوآورى‌هاى ارزشمندى بود و به نوبۀ خود زمينه را براى آثار گران قدر بعدى فراهم ساخت.ذكر و شرح تك‌نگارى‌ها و بررسى‌هاى جامع در علوم قرآن كه در اين قرن منتشر شده‌اند،خود نيازمند مقاله‌اى مفصل است.لذا از آن در مى‌گذريم.


محمد عبد العظيم زرقانى يكى از همين عالمان است و اثر ارجمند او«مناهل العرفان فى علوم القرآن»در ميان آثار ساير عالمان اين دوره از مقام و منزلت خاصى برخوردار است.از زرقانى اطلاعات چندانى در دست نداريم.خير الدين زركلى به معرفى كوتاهى از وى،به شرح زير بسنده كرده است:«محمد عبد العظيم زرقانى(م 1372 ق)از عالمان الازهر مصر.وى از دانشكدۀ اصول الدين،دانشگاه الازهر فارغ التحصيل شد و به عنوان مدرس علوم قرآن و حديث در همان دانشكده به تدريس پرداخت.آثار او عبارت‌اند از:«مناهل العرفان فى علوم القرآن»و كتابى به نام«بحث دربارۀ تبليغ و ارشاد»[1].
محمد عبدالعظيم زرقانى يكى از همين عالمان است و اثر ارجمند او«مناهل العرفان فى علوم القرآن»در ميان آثار ساير عالمان اين دوره از مقام و منزلت خاصى برخوردار است.از زرقانى اطلاعات چندانى در دست نداريم.خير الدين زركلى به معرفى كوتاهى از وى،به شرح زير بسنده كرده است:«محمد عبدالعظيم زرقانى(م 1372 ق)از عالمان الازهر مصر.وى از دانشكدۀ اصول الدين،دانشگاه الازهر فارغ التحصيل شد و به عنوان مدرس علوم قرآن و حديث در همان دانشكده به تدريس پرداخت.آثار او عبارت‌اند از:«مناهل العرفان فى علوم القرآن»و كتابى به نام«بحث دربارۀ تبليغ و ارشاد»[1].


مرورى بر كتاب مناهل،اطلاعات بيش‌ترى از وى به دست مى‌دهد.زرقانى از نسل همان عالمانى است كه برشمرديم و با آنان حشر و نشر داشته است.او در كتاب مناهل به دوستى خود با شيخ عبدالله درّاز كه از عالمان برجستۀ مصرى است تصريح دارد[2].علاوه بر دو اثرى كه زركلى از وى ثبت كرده،آثار ديگرى نيز به رشتۀ تحرير در آورده است.از جمله كتاب«المنهل الحديث فى علوم الحديث»[3].با توجه به تشابه نام اين كتاب با نام كتاب مناهل،به نظر مى‌رسد زرقانى براى تدوين كتابى همانند مناهل،در زمينۀ علوم الحديث نيز طبع خود را آزموده است.
مرورى بر كتاب مناهل،اطلاعات بيش‌ترى از وى به دست مى‌دهد.زرقانى از نسل همان عالمانى است كه برشمرديم و با آنان حشر و نشر داشته است.او در كتاب مناهل به دوستى خود با شيخ عبدالله درّاز كه از عالمان برجستۀ مصرى است تصريح دارد[2].علاوه بر دو اثرى كه زركلى از وى ثبت كرده،آثار ديگرى نيز به رشتۀ تحرير در آورده است.از جمله كتاب«المنهل الحديث فى علوم الحديث»[3].با توجه به تشابه نام اين كتاب با نام كتاب مناهل،به نظر مى‌رسد زرقانى براى تدوين كتابى همانند مناهل،در زمينۀ علوم الحديث نيز طبع خود را آزموده است.
خط ۹۱: خط ۹۱:
هم چنين در مورد تكرار اشتباهات موجود در كتاب عالمان گذشته نيز مى‌توان به نمونه‌هاى زير اشاره كرد:
هم چنين در مورد تكرار اشتباهات موجود در كتاب عالمان گذشته نيز مى‌توان به نمونه‌هاى زير اشاره كرد:


زرقانى در صفحۀ 242 كتاب مناهل،كتابى به نام«فهم السنن»را به محاسبى نسبت مى‌دهد و از آن مطلبى را نقل مى‌كند.اين اشتباه ناشى از اعتماد نويسنده به نسخۀ موجود از كتاب«البرهان»است.زركشى در كتاب مذكور همين سخن را از كتابى به نام«فهم السنن»نقل مى‌كند و كتاب را به محاسبى نسبت مى‌دهد،در حالى كه به گفتۀ دكتر يوسف عبد الرحمن مرعشلى در هامش كتاب«البرهان»،صاحبان تراجم كتابى به اين نام از او ثبت نكرده‌اند.
زرقانى در صفحۀ 242 كتاب مناهل،كتابى به نام«فهم السنن»را به محاسبى نسبت مى‌دهد و از آن مطلبى را نقل مى‌كند.اين اشتباه ناشى از اعتماد نويسنده به نسخۀ موجود از كتاب«البرهان»است.زركشى در كتاب مذكور همين سخن را از كتابى به نام«فهم السنن»نقل مى‌كند و كتاب را به محاسبى نسبت مى‌دهد،در حالى كه به گفتۀ دكتر يوسف عبدالرحمن مرعشلى در هامش كتاب«البرهان»،صاحبان تراجم كتابى به اين نام از او ثبت نكرده‌اند.


احتمالا منظور زركشى،كتاب«فهم القرآن»اثر محاسبى بوده است و اين اشتباه ناشى از بى‌دقتى ناسخان كتاب زركشى است.نمونۀ ديگر:مؤلف مى‌نويسد:برخى از شيعيان معتقدند در قرآن سوره‌اى به نام ولايت بوده كه به كلى حذف شده است[7].بدون شك وى اين قول را از كسانى اخذ كرده كه نسبت به شيعه عناد داشته‌اند،زيرا قول مذكور اولين بار در كتاب«دبستان المذاهب»آمده كه نويسندۀ آن شخص مجهولى است و در هيچ يك از منابع معتبر شيعى سابقه‌ندارد.حتى صاحب«فصل الخطاب»كه سعى وافرى در اثبات تحريف قرآن داشته،خود معترف است كه هيچ اثرى از اين مطلب در كتب شيعه نيافته است.
احتمالا منظور زركشى،كتاب«فهم القرآن»اثر محاسبى بوده است و اين اشتباه ناشى از بى‌دقتى ناسخان كتاب زركشى است.نمونۀ ديگر:مؤلف مى‌نويسد:برخى از شيعيان معتقدند در قرآن سوره‌اى به نام ولايت بوده كه به كلى حذف شده است[7].بدون شك وى اين قول را از كسانى اخذ كرده كه نسبت به شيعه عناد داشته‌اند،زيرا قول مذكور اولين بار در كتاب«دبستان المذاهب»آمده كه نويسندۀ آن شخص مجهولى است و در هيچ يك از منابع معتبر شيعى سابقه‌ندارد.حتى صاحب«فصل الخطاب»كه سعى وافرى در اثبات تحريف قرآن داشته،خود معترف است كه هيچ اثرى از اين مطلب در كتب شيعه نيافته است.
خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:
نمونۀ ديگر دفاع تعصب‌آميز و بى‌منطق مؤلف از كسانى چون كعب الاحبار و وهب بن منبّه و توجيه ناموجه اسراييليات منقول از ايشان است[11]و اين در حالى است كه از صحابۀ پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نظير على عليه السّلام،ابن عباس و عمر گرفته تا برخى از عالمان معاصر اهل سنت هم چون رشيد رضا،به كذاب بودن و يهودى‌گرى اين دو تصريح كرده‌اند[12].
نمونۀ ديگر دفاع تعصب‌آميز و بى‌منطق مؤلف از كسانى چون كعب الاحبار و وهب بن منبّه و توجيه ناموجه اسراييليات منقول از ايشان است[11]و اين در حالى است كه از صحابۀ پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نظير على عليه السّلام،ابن عباس و عمر گرفته تا برخى از عالمان معاصر اهل سنت هم چون رشيد رضا،به كذاب بودن و يهودى‌گرى اين دو تصريح كرده‌اند[12].


نمونۀ ديگر،معرفى كتاب«مرآت الانوار و مشكات الاسرار»اثر شيخ ابوالحسن محمد طاهر بن عبد الحميد اصفهانى نجفى،به عنوان نمونه‌اى از كتاب‌هاى تفسيرى شيعه است[13].صرف‌نظر از اين كه مؤلف،خطاط كتاب مذكور را نويسندۀ آن تصور كرده و اين خود از ديگر خطاهاى وى به شمار مى‌رود،«مرآت الانوار»تأويل قرآن است و نبايد بر آن نام تفسير نهاد.اين در حالى است كه تفسيرارجمند«مجمع البيان»در دسترس زرقانى بوده و وى در كتاب خود چند بار بدان استناد كرده است.لذا به راحتى مى‌توانست تفسير مذكور را به عنوان نمونه‌اى از تفاسير شيعى معرفى كند.
نمونۀ ديگر،معرفى كتاب«مرآت الانوار و مشكات الاسرار»اثر شيخ ابوالحسن محمد طاهر بن عبدالحميد اصفهانى نجفى،به عنوان نمونه‌اى از كتاب‌هاى تفسيرى شيعه است[13].صرف‌نظر از اين كه مؤلف،خطاط كتاب مذكور را نويسندۀ آن تصور كرده و اين خود از ديگر خطاهاى وى به شمار مى‌رود،«مرآت الانوار»تأويل قرآن است و نبايد بر آن نام تفسير نهاد.اين در حالى است كه تفسيرارجمند«مجمع البيان»در دسترس زرقانى بوده و وى در كتاب خود چند بار بدان استناد كرده است.لذا به راحتى مى‌توانست تفسير مذكور را به عنوان نمونه‌اى از تفاسير شيعى معرفى كند.


3.ورود به مباحث معقول كه خارج از حيطه تخصصى نويسنده است و يا بعضا نقل و تأييد برخى از تفاسير علمى غير قابل قبول از كتاب خدا و نيز در غلطيدن به اطناب و تفصيل‌هاى بى‌حاصل(هر چند در جاى‌هاى معدود)از ديگر نارسايى‌ها و ضعف‌هاى كتاب مناهل است،به عنوان نمونه مى‌توان به نقل تأييدآميز سخن طنطاوى در توجيه علمى حروف مقطعه اشاره كرد.
3.ورود به مباحث معقول كه خارج از حيطه تخصصى نويسنده است و يا بعضا نقل و تأييد برخى از تفاسير علمى غير قابل قبول از كتاب خدا و نيز در غلطيدن به اطناب و تفصيل‌هاى بى‌حاصل(هر چند در جاى‌هاى معدود)از ديگر نارسايى‌ها و ضعف‌هاى كتاب مناهل است،به عنوان نمونه مى‌توان به نقل تأييدآميز سخن طنطاوى در توجيه علمى حروف مقطعه اشاره كرد.
خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:




كتاب مناهل العرفان فى علوم القرآن تاليف شيخ محمد عبد العظيم زرقانى دو جلد،متن آن عربى،جلد اول آن 575 و دوم 343 صفحه دارد كه مشخصات آن به قرار زير است.
كتاب مناهل العرفان فى علوم القرآن تاليف شيخ محمد عبدالعظيم زرقانى دو جلد،متن آن عربى،جلد اول آن 575 و دوم 343 صفحه دارد كه مشخصات آن به قرار زير است.


1-كاغذ:كاهى
1-كاغذ:كاهى
خط ۱۳۶: خط ۱۳۶:
8-نام كتاب:مناهل العرفان فى علوم القرآن
8-نام كتاب:مناهل العرفان فى علوم القرآن


9-نام مولف:محمد عبد العظيم زرقانى
9-نام مولف:محمد عبدالعظيم زرقانى


[1] الاعلام،زركلى،210/6.
[1] الاعلام،زركلى،210/6.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش