۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عبد الله' به 'عبدالله') |
جز (جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو') |
||
خط ۱۵۹: | خط ۱۵۹: | ||
«ابن النديم»، سپس از«كليله و دمنه» ياد كرده و مىگويد: برخى، بر اين عقيدهاند كه هندىها اين كتاب را نوشتهاند و برخى ديگر، عقيده دارند كه پادشاهان اشكانى آن را گردآورى و براى بهرهبردارى آماده كردهاند، اما هندىها اين كار را به خود نسبت مىدهند و گروهى هم مىگويند بزرگمهر، وزير انوشيروان دادگر، آن را در چند جزء نوشته است... | «ابن النديم»، سپس از«كليله و دمنه» ياد كرده و مىگويد: برخى، بر اين عقيدهاند كه هندىها اين كتاب را نوشتهاند و برخى ديگر، عقيده دارند كه پادشاهان اشكانى آن را گردآورى و براى بهرهبردارى آماده كردهاند، اما هندىها اين كار را به خود نسبت مىدهند و گروهى هم مىگويند بزرگمهر، وزير انوشيروان دادگر، آن را در چند جزء نوشته است... | ||
«ابن النديم»، سپس هندى بودن اين كتاب را اولى مىداند و اين عقيده را | «ابن النديم»، سپس هندى بودن اين كتاب را اولى مىداند و اين عقيده را ابوريحان بيرونى هم يادآور شده است... او، نظريه [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] را كه گفته است اين كتاب را [[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] تأليف كرده و سپس آن را از پارسى به عربى برگردانده است، رد مىكند. | ||
از تحقيقات وسيعى كه در اين زمينه، به عمل آمده است، چنين برمىآيد كه اصل كتاب، بهطور كلى ناپديد نشده و هنوز يك جزء آن به نام«پنجاتنترا»؛ يعنى پنج كتاب، به زبان سانسكريت باقى مانده است و اين جزء، از مصادر مهم كتاب«كليله و دمنه» به شمار مىآيد. | از تحقيقات وسيعى كه در اين زمينه، به عمل آمده است، چنين برمىآيد كه اصل كتاب، بهطور كلى ناپديد نشده و هنوز يك جزء آن به نام«پنجاتنترا»؛ يعنى پنج كتاب، به زبان سانسكريت باقى مانده است و اين جزء، از مصادر مهم كتاب«كليله و دمنه» به شمار مىآيد. | ||
خط ۱۶۹: | خط ۱۶۹: | ||
اين باب، گفتارى است از قول برزويه پزشك در شرح حال و سير و سلوك باطنى و وجدانى خويش و مجادله او با نفس و در جستوجوى او براى وصول به سعادت و حقيقت و در شكايت از وضع زمان و ابناء زمان كه سرانجام، به روى آوردن او به رياضت و زهد و اعراض از دنيا و عمل براى آخرت منتهى مىگردد؛ پس از وصول به اين نتيجه، كتابهايى را در هند استنساخ مىكند و به ايران مىآورد كه از آن جمله، همين كتاب كليله و دمنه است. | اين باب، گفتارى است از قول برزويه پزشك در شرح حال و سير و سلوك باطنى و وجدانى خويش و مجادله او با نفس و در جستوجوى او براى وصول به سعادت و حقيقت و در شكايت از وضع زمان و ابناء زمان كه سرانجام، به روى آوردن او به رياضت و زهد و اعراض از دنيا و عمل براى آخرت منتهى مىگردد؛ پس از وصول به اين نتيجه، كتابهايى را در هند استنساخ مىكند و به ايران مىآورد كه از آن جمله، همين كتاب كليله و دمنه است. | ||
از مطالعه اين باب، برمىآيد كه ظاهراً بايد انشاى خود برزويه باشد، اما | از مطالعه اين باب، برمىآيد كه ظاهراً بايد انشاى خود برزويه باشد، اما ابوريحان بيرونى، رياضىدان و هندشناس معروف ايرانى، در كتاب«تحقيق ما للهند»، اين باب را افزوده [[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] مىشمارد. | ||
اما آنچه مسلماً [[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] بر«كليله و دمنه» افزوده است، «باب غرض الكتاب» است كه عزّام، در مقدمه«كليله و دمنه» آن را از [[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] دانسته است. | اما آنچه مسلماً [[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] بر«كليله و دمنه» افزوده است، «باب غرض الكتاب» است كه عزّام، در مقدمه«كليله و دمنه» آن را از [[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] دانسته است. | ||
خط ۱۷۸: | خط ۱۷۸: | ||
به جز ترجمه ابن المقفع، ترجمه ديگرى، به دست سهل بن هارون از پهلوى به عربى شده است. گذشته از اين، چند تن ديگر، مانند على بن داود كاتب زبيده همسر هارون الرشيد و | به جز ترجمه ابن المقفع، ترجمه ديگرى، به دست سهل بن هارون از پهلوى به عربى شده است. گذشته از اين، چند تن ديگر، مانند على بن داود كاتب زبيده همسر هارون الرشيد و ابوالمكارم اسعد بن الخطير بن مماتى شاعر مصر در عهد ايوبى و جلال الدين حسين بن احمد النقاش اين كتاب را به نظم درآوردهاند، ولى اين ترجمهها هم غالبا از بين رفته است. | ||
ترجمه [[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] يگانه ترجمهاى است كه به صحت و دقت آن مىتوان اطمينان داشت. | ترجمه [[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] يگانه ترجمهاى است كه به صحت و دقت آن مىتوان اطمينان داشت. |
ویرایش