۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عبد الله' به 'عبدالله') |
جز (جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
مقاتل كه فردى باهوش، با فراست و داراى انديشهاى بلند و ذكاوت خاصى بود. در افكارش از بلخ و مرو، متأثر گشته است و برخى، تفكر، نزديك به تشبيه او را در ذات و صفات الهى متأثر از وضعيت فكرى و دينى بلخ مىدانند. | مقاتل كه فردى باهوش، با فراست و داراى انديشهاى بلند و ذكاوت خاصى بود. در افكارش از بلخ و مرو، متأثر گشته است و برخى، تفكر، نزديك به تشبيه او را در ذات و صفات الهى متأثر از وضعيت فكرى و دينى بلخ مىدانند. | ||
پس از آن به عراق رفت و بصره را برگزيد، عراق نيز محل ملل و نحل و اهواء فكرى و عملى فراوانى بود، اديان قديمى نيز سابقهاى بس بلند در عراق داشتهاند، دين سريانى قبل از اسلام و همچنين فلسفۀ يونان و حكمت فارس در آن تدريس مىشد، مسيحيت هم قبل از اسلام رد پايى در عراق داشت. بصره محل اصحاب جدل و خصومت و يكى از مهمترين مراكز عراق در عهد اموى و عباسى بود. مقاتل معاصر | پس از آن به عراق رفت و بصره را برگزيد، عراق نيز محل ملل و نحل و اهواء فكرى و عملى فراوانى بود، اديان قديمى نيز سابقهاى بس بلند در عراق داشتهاند، دين سريانى قبل از اسلام و همچنين فلسفۀ يونان و حكمت فارس در آن تدريس مىشد، مسيحيت هم قبل از اسلام رد پايى در عراق داشت. بصره محل اصحاب جدل و خصومت و يكى از مهمترين مراكز عراق در عهد اموى و عباسى بود. مقاتل معاصر ابوحنيفة گشت و ناظر مناظرات كلامى و تاريخى در آنجا بوده و خود نيز در آن بحثها همراهى داشت، معتزله از مهمترين فرقههاى بصره به شمار مىرفت و مقاتل در بحث اثبات صفات خداوند، نزديك به آنها مىانديشيد. در عراق نيز به خلفاء عباسى وصل شد. | ||
از بصره به بغداد كه پايتخت خلافت بود منتقل شد. بغداد، علما، زهاد، ادباء و انديشمندان فراوانى داشت. مقاتل به عنوان عالمى مشهور با خلفاء و امراء مراوده داشته، تنوع و كثرت معلوماتش، بر شهرت او افزود. و در بغداد شيخ حديث و به مفسر شهره بود. پس از بغداد، دوباره به بصره بازگشت و از موالى بنى اسد در بصره محسوب مىشد. | از بصره به بغداد كه پايتخت خلافت بود منتقل شد. بغداد، علما، زهاد، ادباء و انديشمندان فراوانى داشت. مقاتل به عنوان عالمى مشهور با خلفاء و امراء مراوده داشته، تنوع و كثرت معلوماتش، بر شهرت او افزود. و در بغداد شيخ حديث و به مفسر شهره بود. پس از بغداد، دوباره به بصره بازگشت و از موالى بنى اسد در بصره محسوب مىشد. | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
ابن خلكان مىگويد: «مقاتل از مجاهد بن جبر و عطاء بن ابى رباح و ضحاك و ديگران تفسير آموخت و از دانشمندان عالىقدر بود.» وى ادامه مىدهد كه: تفسير او از همان ابتدا مورد توجه بود و نظر دانشمندان را به خود جلب نمود. جز آنكه تهمتهايى به او زدند كه از آنها به دور است. | ابن خلكان مىگويد: «مقاتل از مجاهد بن جبر و عطاء بن ابى رباح و ضحاك و ديگران تفسير آموخت و از دانشمندان عالىقدر بود.» وى ادامه مىدهد كه: تفسير او از همان ابتدا مورد توجه بود و نظر دانشمندان را به خود جلب نمود. جز آنكه تهمتهايى به او زدند كه از آنها به دور است. | ||
قاسم بن احمد صفار مىگويد:به ابراهيم حربى گفتم: چرا مردم به مقاتل طعن مىزنند؟ گفت: از روى حسد و بد دلى. | قاسم بن احمد صفار مىگويد:به ابراهيم حربى گفتم: چرا مردم به مقاتل طعن مىزنند؟ گفت: از روى حسد و بد دلى. ابوحنيفه او را از مشبهه دانسته، ولى هنگامى كه در اين باره از خود وى سؤالى شد گفت: من معتقدم كه: «قل هو الله احد... و لم يكن له كفوا احد» و هر كس غير از اين را بگويد دروغ گفته است. | ||
يحيى بن شبل مىگويد: عباد بن كثير به من گفت: چه چيزى تو را از مراجعه به مقاتل بازمىدارد؟ گفتم:مردم او را نمىپسندند. گفت: تو از مراجعه به او كراهت نداشته باش، زيرا او در ميان بازماندگان، داناترين فرد به كتاب خداست. مقاتل بن حيان در پاسخ اين سؤال كه تو داناترى يا مقاتل بن سليمان؟ مىگويد: من دانش مقاتل بن سليمان را در مقايسه با دانش ديگران، اقيانوسى يافتم در برابر درياها. | يحيى بن شبل مىگويد: عباد بن كثير به من گفت: چه چيزى تو را از مراجعه به مقاتل بازمىدارد؟ گفتم:مردم او را نمىپسندند. گفت: تو از مراجعه به او كراهت نداشته باش، زيرا او در ميان بازماندگان، داناترين فرد به كتاب خداست. مقاتل بن حيان در پاسخ اين سؤال كه تو داناترى يا مقاتل بن سليمان؟ مىگويد: من دانش مقاتل بن سليمان را در مقايسه با دانش ديگران، اقيانوسى يافتم در برابر درياها. |
ویرایش