پرش به محتوا

مطربی سمرقندی، سلطان‌محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو'
جز (A-esmaili@noornet.net صفحهٔ مطربی سمرقندی، سلطان محمد را به مطربی سمرقندی، سلطان‌محمد منتقل کرد)
جز (جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو')
خط ۴۸: خط ۴۸:
دوران جوانى مطربى مصادف با حكومت و سلطنت شيبانيان ازبك در ماوراء النهر، يعنى سلطنت عبيد اللّه خان ازبك شيبانى است، اما در شرح‌حال مطربى مطلبى نيست كه دال بر ارتباط وى با دستگاه عبيد اللّه خان ازبك باشد ولى مطربى با دو تن از سلاطين شيبانى يعنى عبداللّه خان و پسر وى عبد المؤمن خان ارتباط و رفت‌وآمد داشته است.
دوران جوانى مطربى مصادف با حكومت و سلطنت شيبانيان ازبك در ماوراء النهر، يعنى سلطنت عبيد اللّه خان ازبك شيبانى است، اما در شرح‌حال مطربى مطلبى نيست كه دال بر ارتباط وى با دستگاه عبيد اللّه خان ازبك باشد ولى مطربى با دو تن از سلاطين شيبانى يعنى عبداللّه خان و پسر وى عبد المؤمن خان ارتباط و رفت‌وآمد داشته است.


مطربى از سال 1013ق، به هنگام تأليف و تدوين تذكره، با دربار سلطان ابو الغازى ولى محمد بهادر خان اشترخانى، پادشاه سمرقند از سلسله اشترخانيان، ارتباط عميق داشته و تا سال 1020ق كه پايان حكمرانى ولى محمد خان اشترخانى است، اين ارتباط پابرجا بوده و مطربى اين تذكره را پس از اتمام يافتن آن، به اين پادشاه به‌عنوان تحفه‌اى تقديم كرده است و خود در مقدمه تذكرۀ الشعرايش، حكايت تقديم كتابش، به ولى محمد خان را به تفصيل آورده است.
مطربى از سال 1013ق، به هنگام تأليف و تدوين تذكره، با دربار سلطان ابوالغازى ولى محمد بهادر خان اشترخانى، پادشاه سمرقند از سلسله اشترخانيان، ارتباط عميق داشته و تا سال 1020ق كه پايان حكمرانى ولى محمد خان اشترخانى است، اين ارتباط پابرجا بوده و مطربى اين تذكره را پس از اتمام يافتن آن، به اين پادشاه به‌عنوان تحفه‌اى تقديم كرده است و خود در مقدمه تذكرۀ الشعرايش، حكايت تقديم كتابش، به ولى محمد خان را به تفصيل آورده است.


مطربى چنانكه اشاره شد، تنها با دربارها و سلاطين ارتباط نداشته، بلكه با همه محافل علمى و ادبى و دانشمندان و شاعران آن ديار، نيز در ارتباط دائم بوده است و نه تنها در نزد شاهان، اميران و حاكمان از احترام برخوردار بوده، بلكه نزد دانشمندان و شاعران نيز، مقامى والا داشته است، ولى از آن تاريخ كه اوضاع سياسى، اجتماعى فرارود و زادگاه وى، در اثر تصادمها و جنگها رو به وخامت نهاد، زندگانى او نيز، متاثّر از نابسامانيهاى گوناگون گرديد و از نظر معيشت در تنگنا قرار گرفت و تنگ‌دامانى روزگار، او را مجبور ساخت كه به فكر مهاجرت از يار و ديار بيفتد. او داستانهاى شيرين و جذاب و حكايتهاى دلنشينى، از داد و دهش شاهان مغولى هند، از دهان شاعران و اديبانى كه از سمرقند و بخارا، به ديار هند رفته بودند و از دست شاهان مغول هند، صله‌ها و بخششهاى فراوان گرفته بودند، شنيده بود و قصه‌هاى شگفت‌آورى از جود و سخاى شاهان تيمورى شبه‌قاره، به گوشش خورده و ميردوستى شاعر معروف و معاصرش نيز، براى وى نقل كرده بود، او را به مسافرت و مهاجرت به هند تشويق و وادار ساخت و مصمّم شد كه تحفه‌اى در خور جهانگير شاه، تهيه كند و به آن ديار رهسپار گردد.
مطربى چنانكه اشاره شد، تنها با دربارها و سلاطين ارتباط نداشته، بلكه با همه محافل علمى و ادبى و دانشمندان و شاعران آن ديار، نيز در ارتباط دائم بوده است و نه تنها در نزد شاهان، اميران و حاكمان از احترام برخوردار بوده، بلكه نزد دانشمندان و شاعران نيز، مقامى والا داشته است، ولى از آن تاريخ كه اوضاع سياسى، اجتماعى فرارود و زادگاه وى، در اثر تصادمها و جنگها رو به وخامت نهاد، زندگانى او نيز، متاثّر از نابسامانيهاى گوناگون گرديد و از نظر معيشت در تنگنا قرار گرفت و تنگ‌دامانى روزگار، او را مجبور ساخت كه به فكر مهاجرت از يار و ديار بيفتد. او داستانهاى شيرين و جذاب و حكايتهاى دلنشينى، از داد و دهش شاهان مغولى هند، از دهان شاعران و اديبانى كه از سمرقند و بخارا، به ديار هند رفته بودند و از دست شاهان مغول هند، صله‌ها و بخششهاى فراوان گرفته بودند، شنيده بود و قصه‌هاى شگفت‌آورى از جود و سخاى شاهان تيمورى شبه‌قاره، به گوشش خورده و ميردوستى شاعر معروف و معاصرش نيز، براى وى نقل كرده بود، او را به مسافرت و مهاجرت به هند تشويق و وادار ساخت و مصمّم شد كه تحفه‌اى در خور جهانگير شاه، تهيه كند و به آن ديار رهسپار گردد.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش