۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ']] ،' به ']]،') |
جز (جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو') |
||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
در اينجا مؤلف، صورت اسامى عرفايى كه جواز اين عشق را دادهاند، ياد كند و در آن ضمن گويد: «و روى ان داود(ع) كان يسمّى عشيق اللّه و قال قريش: ان محمدا قد عشق ربه». | در اينجا مؤلف، صورت اسامى عرفايى كه جواز اين عشق را دادهاند، ياد كند و در آن ضمن گويد: «و روى ان داود(ع) كان يسمّى عشيق اللّه و قال قريش: ان محمدا قد عشق ربه». | ||
2. آدم | 2. آدم ابوالبشر: روزبهان، در خطبه عبهر العاشقين گويد: «و صلّى اللّه على خليفته آدم بديع فطرته و سراج نور جماله، المخصوص باصطفائيته، المنقوش بنقش خاتم قدرته...» | ||
در جاى ديگر گويد: «چون بذر فطرت از قالب قدرت به تربيت حسن قدم از شاهراه عدم به جهان حدثان درآورد، خلعت خلافت پوشيد و علم'''«علم آدم الأسماء كلها»''' در خزانه اسرار به گوش جان، از حق نيوشيد. افسر شاهى از نور كبريايى بر سر نهاد و كمر عبوديّت در مقام حرّيت در ميان بسته، به لباس صفات و انوار ذات مزيّن شده، چهره را به خلوق جمال قدم، به رشته صبغ«صبغة اللّه»، در جامه جان زده. اين چنين عروسى را حق، به خودى خود ستوده، ميان نيكوان ملكوت گفت: '''«صوركم فأحسن صوركم» '''؛ قيل آدم(ع)، زيرا كه صفىّ مملكت بود و بديع فطرت و خزانه امانت و كارخانه حكمت و نوآمده مسافران شاهراه قدم از ولايت عدم، صلوات اللّه عليه» | در جاى ديگر گويد: «چون بذر فطرت از قالب قدرت به تربيت حسن قدم از شاهراه عدم به جهان حدثان درآورد، خلعت خلافت پوشيد و علم'''«علم آدم الأسماء كلها»''' در خزانه اسرار به گوش جان، از حق نيوشيد. افسر شاهى از نور كبريايى بر سر نهاد و كمر عبوديّت در مقام حرّيت در ميان بسته، به لباس صفات و انوار ذات مزيّن شده، چهره را به خلوق جمال قدم، به رشته صبغ«صبغة اللّه»، در جامه جان زده. اين چنين عروسى را حق، به خودى خود ستوده، ميان نيكوان ملكوت گفت: '''«صوركم فأحسن صوركم» '''؛ قيل آدم(ع)، زيرا كه صفىّ مملكت بود و بديع فطرت و خزانه امانت و كارخانه حكمت و نوآمده مسافران شاهراه قدم از ولايت عدم، صلوات اللّه عليه» | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۳: | ||
از پيامبر(ص) به القاب و نعوت خاص ياد كند، از آن جمله: سيّد، سيّد عاشقان، بلبل عشق ازليّات و سيمرغ آشيانه ابديّات، غواص بحر عبرات شوق، و نخّاس عرايس عشق در اشواق مشاهده تجلّى و انوار مشارق تدلّى، قمر ولايت تفريد و شمس عالم توحيد و مسافر بيابان تجريد، زبده حسن قدم و اصل سرمايه رهروان عدم، سيمرغ مشرق كان و آيت ما كان، شمع گيتى نواز، ملازم پرده راز، احسن الخلق و الخلق و شاهد الحق، خلاصه جوهر آدم، ماه بنى هاشم، شمس مطالع انوار قدم، شاهد مادر عدم، محمّد مصطفى. در جايى از او چنين ياد كند: «اى سبب عشق ربّانيان و اى سرمايه عشق روحانيان و اى تحفه حق نزد آدميان كه وارد شد از بحار رحمت و صادر شد از معدن معرفت، جان جان آدم و غرض عالم و آدم، عشيق اللّه و محبّه و صفيّه محمّد المصطفى، صلوات اللّه عليه.» | از پيامبر(ص) به القاب و نعوت خاص ياد كند، از آن جمله: سيّد، سيّد عاشقان، بلبل عشق ازليّات و سيمرغ آشيانه ابديّات، غواص بحر عبرات شوق، و نخّاس عرايس عشق در اشواق مشاهده تجلّى و انوار مشارق تدلّى، قمر ولايت تفريد و شمس عالم توحيد و مسافر بيابان تجريد، زبده حسن قدم و اصل سرمايه رهروان عدم، سيمرغ مشرق كان و آيت ما كان، شمع گيتى نواز، ملازم پرده راز، احسن الخلق و الخلق و شاهد الحق، خلاصه جوهر آدم، ماه بنى هاشم، شمس مطالع انوار قدم، شاهد مادر عدم، محمّد مصطفى. در جايى از او چنين ياد كند: «اى سبب عشق ربّانيان و اى سرمايه عشق روحانيان و اى تحفه حق نزد آدميان كه وارد شد از بحار رحمت و صادر شد از معدن معرفت، جان جان آدم و غرض عالم و آدم، عشيق اللّه و محبّه و صفيّه محمّد المصطفى، صلوات اللّه عليه.» | ||
5. عارفان بزرگ: روزبهان، در عبهر العاشقين، مكرّر از عارفان بنام، مخصوصا آنان كه با عشق و جمال سر و سرّى داشتهاند، ياد كند، از آن جمله: | 5. عارفان بزرگ: روزبهان، در عبهر العاشقين، مكرّر از عارفان بنام، مخصوصا آنان كه با عشق و جمال سر و سرّى داشتهاند، ياد كند، از آن جمله: ابوبكر شبلى، ابوبكر واسطى، ابوالحسين نورى، ابوسعيد الخراز، ابوعبد اللّه محمد بن خفيف كه از او به«شيخنا و سيدنا» تعبير كند، ابوالقاسم جنيد، ابويزيد بسطامى، [[حلاج، حسین بن منصور|حسين بن منصور حلاج]]، حصرى، ذو النون مصرى، سمنون المحب، عبد(الواحد) بن زيد، يوسف بن حسين رازى. | ||
گاه اقوال عارفان مذكور را نيز نقل كند و گاه مفاد گفتههاى آنان را به فارسى آرد. | گاه اقوال عارفان مذكور را نيز نقل كند و گاه مفاد گفتههاى آنان را به فارسى آرد. |
ویرایش