۶۱٬۱۸۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - ' عبد ' به ' عبد') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
2. مترجم در مقدمه چاپ دوم -كه در تاريخ دى ماه 1343ش نوشته- يادآور شده است: راستى حكومتهاى بنىاميه و بنىعباس كه سرگذشت آنان در اختيار شما قرار مىگيرد، خونها ريختند و ... ولى همه را به نام اسلام و مسلمين قلمداد كردند، به عنوان اينكه جانشين و سايه خدا هستيم، هزاران جنايت كردند آرى خود را به اسلام بستند و هزاران لكه به دامن اسلام نشاندند. اگر جنايات امثال بنىاميه و بنىعباس نبود، كجا مىتوانست منتسكيو بگويد: «زمامداران و سلاطين اسلامى با خونسردى مردم را به قتل مىرسانند و از ملت خود دور هستند. اما در مذهب مسيح سلاطين با خونسردى سبب مرگ مردم نمىشوند و چون به واسطه آميزش با جامعه حجب و حياى آنها زيادتر مىشود خونخوارى آنان كمتر مىباشد». آرى زمامداران مسلمانان خود را مسلمان مىدانند ولى عمليات آنان با اسلام فرسنگها تفاوت دارد، و سبب شده است ملتهاى ديگر اين عمليات را به حساب اسلام بگذارند و اسلام را يك دين خونخوارى، قلدرى و شمشيرى معرفى كنند. به خاطر رفع همين تهمتها و زدودن اين لكههاى ننگ بوده است، كه شيعيان از صدر اسلام عليه بيدادگرى و تجاوز خونخواران و جنايتكاران در گوشه و كنار ممالك اسلامى با همت بزرگ و قدمى استوار در نبرد بوده و مىباشند. به همين مناسبت نويسنده شيعه و لبنانى كتاب خود را به نام «الشيعة و الحاكمون» ناميده است و در ضمن مقدمه مىگويد: مقصود من از حكومتها؛ زمامداران ديكتاتور و خودسر است. مترجم نيز از اين نام تبعيت كرد <ref>مقدمه چاپ دوم، ص 12</ref>. | 2. مترجم در مقدمه چاپ دوم -كه در تاريخ دى ماه 1343ش نوشته- يادآور شده است: راستى حكومتهاى بنىاميه و بنىعباس كه سرگذشت آنان در اختيار شما قرار مىگيرد، خونها ريختند و ... ولى همه را به نام اسلام و مسلمين قلمداد كردند، به عنوان اينكه جانشين و سايه خدا هستيم، هزاران جنايت كردند آرى خود را به اسلام بستند و هزاران لكه به دامن اسلام نشاندند. اگر جنايات امثال بنىاميه و بنىعباس نبود، كجا مىتوانست منتسكيو بگويد: «زمامداران و سلاطين اسلامى با خونسردى مردم را به قتل مىرسانند و از ملت خود دور هستند. اما در مذهب مسيح سلاطين با خونسردى سبب مرگ مردم نمىشوند و چون به واسطه آميزش با جامعه حجب و حياى آنها زيادتر مىشود خونخوارى آنان كمتر مىباشد». آرى زمامداران مسلمانان خود را مسلمان مىدانند ولى عمليات آنان با اسلام فرسنگها تفاوت دارد، و سبب شده است ملتهاى ديگر اين عمليات را به حساب اسلام بگذارند و اسلام را يك دين خونخوارى، قلدرى و شمشيرى معرفى كنند. به خاطر رفع همين تهمتها و زدودن اين لكههاى ننگ بوده است، كه شيعيان از صدر اسلام عليه بيدادگرى و تجاوز خونخواران و جنايتكاران در گوشه و كنار ممالك اسلامى با همت بزرگ و قدمى استوار در نبرد بوده و مىباشند. به همين مناسبت نويسنده شيعه و لبنانى كتاب خود را به نام «الشيعة و الحاكمون» ناميده است و در ضمن مقدمه مىگويد: مقصود من از حكومتها؛ زمامداران ديكتاتور و خودسر است. مترجم نيز از اين نام تبعيت كرد <ref>مقدمه چاپ دوم، ص 12</ref>. | ||
3. در زندگينامه نويسنده كه آن را استاد عيسى | 3. در زندگينامه نويسنده كه آن را استاد عيسى عبدالحميد خاقانى به زبان عربى نوشته و مترجم به فارسى ترجمه كرده، درباره هدف نويسنده چنين آمده: استاد مغنيه براى دفاع از حقوق از دست رفته و فراموش شده شيعه، غير از مقالاتى كه در روزنامه منتشر نموده است، به تنهايى 9 كتاب ارزنده درباره شيعه نوشته است. او مىكوشد، تا شيعه و مبارزات و افكار عالى آنان را به جهان معرفى كند و قلمهاى مسمومى كه در دنياى كنونى به فكر شكاف بين ممالك اسلامى و مسلمين هستند و نواى شيعه و سنى را آغاز نموده و حملات سخت خود را به شيعه وارد مىسازند معرفى نموده، و به آنان پاسخ كافى بدهد. نويسنده در كتاب حاضر سعى كرده است استقامت و مبارزات شيعيان را در مقابل ديكتاتورهاى خونآشام منعكس سازد و پس از آن چنين نتيجه مىگيرد، كه حقانيت شيعه سبب شد كه تشيع پس از آن همه كشتار و خونريزى بر جاى خود استوار بماند <ref>همان، ص 23- 24</ref>. | ||
مترجم پاورقىهاى كه خود بر كتاب افزوده است را با «م ز»مشخص نموده است. | مترجم پاورقىهاى كه خود بر كتاب افزوده است را با «م ز»مشخص نموده است. |
ویرایش