پرش به محتوا

ابن ابی‌الدنیا، عبدالله بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' عبد ' به ' عبد'
جز (جایگزینی متن - 'عبد الله' به 'عبدالله')
جز (جایگزینی متن - ' عبد ' به ' عبد')
خط ۴۰: خط ۴۰:
«ابن ابى الدنيا، ابوبكر، عبدالله بن محمد بن عُبَيد بن سُفيان بن قيس قُرشى» (208 - 281ق)، از جمله روات و محدثان است.
«ابن ابى الدنيا، ابوبكر، عبدالله بن محمد بن عُبَيد بن سُفيان بن قيس قُرشى» (208 - 281ق)، از جمله روات و محدثان است.


وى حديث را از راويان بسيارى همچون محمد بن حسين بُرجُلانى، ابويوسف احمد بن جميل مروزى و على بن جَعد جوهرى فراگرفت. [[ذهبى]] ضمن اشاره به اينكه نخستين استاد او، سعيد بن سليمان سعدويه واسطى بوده، گروه بى‌شمارى از آنان را نام برده است. كسانى چون حارث بن ابى اسامه، محمد بن خلف وكيع، محمد بن خلف بن مرزبان، عبيد الله بن عبد الرحمان السكرى و عمر بن سعد قراطيسى، از وى حديث نقل كرده‌اند.
وى حديث را از راويان بسيارى همچون محمد بن حسين بُرجُلانى، ابويوسف احمد بن جميل مروزى و على بن جَعد جوهرى فراگرفت. [[ذهبى]] ضمن اشاره به اينكه نخستين استاد او، سعيد بن سليمان سعدويه واسطى بوده، گروه بى‌شمارى از آنان را نام برده است. كسانى چون حارث بن ابى اسامه، محمد بن خلف وكيع، محمد بن خلف بن مرزبان، عبيد الله بن عبدالرحمان السكرى و عمر بن سعد قراطيسى، از وى حديث نقل كرده‌اند.


ابن ابى الدنيا، در روزگار خود واعظ و سخنور مشهورى بود و زندگى منزهى داشت و از احترام ويژه‌اى برخوردار بود. آثار بازمانده از او كه تلفيقى از شعر و ادب و حديث است، نشانگر آن است كه وى به تهذيب اخلاق، عشق مى‌ورزيده است؛ ازاين‌رو، در بين آثار او کتاب‌هايى در نكوهش تنگ‌چشمى، ستمكارى، هوس‌رانى، رشك‌ورزى، ناسزاگويى و پرستش سراى ناپايدار اختصاص يافته است. طوسى و اردبيلى، او را «عامى‌مذهب» معرفى كرده‌اند و بغدادى او را شافعى‌مذهب خوانده است. وى به‌رغم اينكه پدرانش از موالى بنى اميه بودند، در اواخر عمر به سبب شهرت و آوازه نيكو، معلم چند تن از فرزندان خلفاى عباسى شد. وى در جمادى‌الاول 281، در بغداد درگذشت. يوسف بن يعقوب قاضى بن اسماعيل بصرى، بر جنازه او نماز گزارد، آن‌گاه در شونيزيه به خاك سپرده شد. اسماعيل بن اسحاق قاضى، در باره او گفته است: «دانش بسيارى همراه با او مرد».
ابن ابى الدنيا، در روزگار خود واعظ و سخنور مشهورى بود و زندگى منزهى داشت و از احترام ويژه‌اى برخوردار بود. آثار بازمانده از او كه تلفيقى از شعر و ادب و حديث است، نشانگر آن است كه وى به تهذيب اخلاق، عشق مى‌ورزيده است؛ ازاين‌رو، در بين آثار او کتاب‌هايى در نكوهش تنگ‌چشمى، ستمكارى، هوس‌رانى، رشك‌ورزى، ناسزاگويى و پرستش سراى ناپايدار اختصاص يافته است. طوسى و اردبيلى، او را «عامى‌مذهب» معرفى كرده‌اند و بغدادى او را شافعى‌مذهب خوانده است. وى به‌رغم اينكه پدرانش از موالى بنى اميه بودند، در اواخر عمر به سبب شهرت و آوازه نيكو، معلم چند تن از فرزندان خلفاى عباسى شد. وى در جمادى‌الاول 281، در بغداد درگذشت. يوسف بن يعقوب قاضى بن اسماعيل بصرى، بر جنازه او نماز گزارد، آن‌گاه در شونيزيه به خاك سپرده شد. اسماعيل بن اسحاق قاضى، در باره او گفته است: «دانش بسيارى همراه با او مرد».
۶۱٬۱۸۹

ویرایش