۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو') |
جز (جایگزینی متن - ' عبد ' به ' عبد') |
||
| خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
'''ابن قُتَيْبه، ابومحمد عبدالله بن مسلم دينورى''' (213-276ق)، نويسنده و دانشمند بزرگ عصر عباسى است. از زندگى وى، بهرغم شهرت عظيمى كه از زمان حيات كسب كرده بود، اطلاعات بسيار اندكى در دست است و منابع در اين باب به گفتارى مختصر و گاه ضد و نقيض بسنده كردهاند. در آغاز، سخنى از تاريخ تولد او نيست، اما [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] و نويسندگان پس از وى، 213ق را نقل كردهاند، ولى عموم منابع جديدتر كه از روايات گوناگون آگاه بودهاند، رجب 276ق را ترجيح دادهاند. | '''ابن قُتَيْبه، ابومحمد عبدالله بن مسلم دينورى''' (213-276ق)، نويسنده و دانشمند بزرگ عصر عباسى است. از زندگى وى، بهرغم شهرت عظيمى كه از زمان حيات كسب كرده بود، اطلاعات بسيار اندكى در دست است و منابع در اين باب به گفتارى مختصر و گاه ضد و نقيض بسنده كردهاند. در آغاز، سخنى از تاريخ تولد او نيست، اما [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] و نويسندگان پس از وى، 213ق را نقل كردهاند، ولى عموم منابع جديدتر كه از روايات گوناگون آگاه بودهاند، رجب 276ق را ترجيح دادهاند. | ||
متأسفانه موارد ديگر زندگى او نيز به همين قرار است. ابهام از نسب او آغاز مىگردد: [[سمعانی، | متأسفانه موارد ديگر زندگى او نيز به همين قرار است. ابهام از نسب او آغاز مىگردد: [[سمعانی، عبدالکریم بن محمد |سمعانى]]، قتبى را نسبت جد وى به باهله مىداند، اما از سوى ديگر ابن قتيبه خود صريحاً به اصل ايرانى خود اشاره كرده، مىگويد: «نسب من در عجم مانع از آن نيست كه در مقابل ادعاهاى جاهلان اين قوم، از عرب دفاع كنم». بنابراين چگونگى نسبت نيايش، قتيبه، به باهله روشن نيست و در جايى هم به «ولاى» او اشاره نشده است. در برخى از منابع وى را مروزى خواندهاند، اما بيشتر، اين نسبت را از آن پدرش دانستهاند و اين نظر معقولتر است؛ بنابراين شايد بتوان پنداشت كه نيايش، قتيبه، از مرو شاهجان برخاسته و همان جا با يكى از زنان عرب باهله ازدواج كرده و بدين سبب به باهله انتساب يافته است. | ||
بنابراين آنچه در شرح احوال او مسلم مىماند، همانا قاضى بودنش در شهر دينور است كه اكثر منابع به آن تصريح كردهاند، اما زمان آن مشخص نيست. تنها مىدانيم كه ابن قتيبه مورد توجه خاص ابوالحسن عبيد الله بن يحيى خاقانى كه در 236ق وزير متوكل شد، بوده و کتاب «ادب الكاتب» خويش را كه يكى از نخستين آثار اوست، به اين وزير تقديم داشته است؛ بنابراين، بعيد نيست كه وزير وى را بهرغم جوانى، به منصب قضاى دينور گماشته باشد. اين امر مورد تأييد دو تن از شارحان کتاب «ادب الكاتب»، زجاجى و بطليوسى نيز قرار دارد. | بنابراين آنچه در شرح احوال او مسلم مىماند، همانا قاضى بودنش در شهر دينور است كه اكثر منابع به آن تصريح كردهاند، اما زمان آن مشخص نيست. تنها مىدانيم كه ابن قتيبه مورد توجه خاص ابوالحسن عبيد الله بن يحيى خاقانى كه در 236ق وزير متوكل شد، بوده و کتاب «ادب الكاتب» خويش را كه يكى از نخستين آثار اوست، به اين وزير تقديم داشته است؛ بنابراين، بعيد نيست كه وزير وى را بهرغم جوانى، به منصب قضاى دينور گماشته باشد. اين امر مورد تأييد دو تن از شارحان کتاب «ادب الكاتب»، زجاجى و بطليوسى نيز قرار دارد. | ||
| خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
از ظاهر ابن قتيبه جز آنچه از قول شاگردش، قاسم بن اصبغ، در حاشيه يكى از نسخ خطى «ادب الكاتب» آمده، چيزى نمىدانيم؛ بنا بر اين روايت، وى خوشلباس بود، محاسن سفيد بلندى داشت، خوشرنگ و روى بود. بىگمان زندگى او را سراپا آرامشى عالمانه فراگرفته بود و اگرچه در اظهار عقايد خود و رد نظر مخالفان ترديد به خود راه نمىداد، اين كار جز در دايره علم و کتاب صورت نمىپذيرفت. گويى از كشمكشهاى سياسى، سخت دورى مىگزيد و ترجيح مىداد عمر را به تأليف کتابهاى علمى سنگين كه بهآسانى دستاويز اين و آن نمىشد، بگذراند؛ چنانكه به شغل قضا در شهر كوچكى چون دينور قناعت كرد و از هر كار ديگرى كه موجب جنجال و هياهو باشد، پرهيز نمود. شايد همين امر سبب شده باشد كه نويسندگان معاصرش در باره او يا ساكت بمانند يا به اشاراتى مختصر بسنده كنند و زمانى هم كه وى به يمن کتابهايش، بيشتر مورد توجه قرار گرفت، ديگر از زندگى او سالها گذشته و جزئيات زندگىاش از خاطرهها رفته بود. | از ظاهر ابن قتيبه جز آنچه از قول شاگردش، قاسم بن اصبغ، در حاشيه يكى از نسخ خطى «ادب الكاتب» آمده، چيزى نمىدانيم؛ بنا بر اين روايت، وى خوشلباس بود، محاسن سفيد بلندى داشت، خوشرنگ و روى بود. بىگمان زندگى او را سراپا آرامشى عالمانه فراگرفته بود و اگرچه در اظهار عقايد خود و رد نظر مخالفان ترديد به خود راه نمىداد، اين كار جز در دايره علم و کتاب صورت نمىپذيرفت. گويى از كشمكشهاى سياسى، سخت دورى مىگزيد و ترجيح مىداد عمر را به تأليف کتابهاى علمى سنگين كه بهآسانى دستاويز اين و آن نمىشد، بگذراند؛ چنانكه به شغل قضا در شهر كوچكى چون دينور قناعت كرد و از هر كار ديگرى كه موجب جنجال و هياهو باشد، پرهيز نمود. شايد همين امر سبب شده باشد كه نويسندگان معاصرش در باره او يا ساكت بمانند يا به اشاراتى مختصر بسنده كنند و زمانى هم كه وى به يمن کتابهايش، بيشتر مورد توجه قرار گرفت، ديگر از زندگى او سالها گذشته و جزئيات زندگىاش از خاطرهها رفته بود. | ||
از ابن قتيبه، يك پسر به نام احمد به جاى ماند كه اهل علم بود و در 322ق / 935م وفات يافت. اين احمد را نيز پسرى به نام | از ابن قتيبه، يك پسر به نام احمد به جاى ماند كه اهل علم بود و در 322ق / 935م وفات يافت. اين احمد را نيز پسرى به نام عبدالواحد بود كه كار پدر را دنبال كرد. | ||
مهمترين استادان وى اينانند: | مهمترين استادان وى اينانند: | ||
| خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
4. ابوعبدالله حمدانى؛ | 4. ابوعبدالله حمدانى؛ | ||
5. | 5. عبدالرحمان بن قريب؛ | ||
6. يزيد بن عمرو غنوى؛ | 6. يزيد بن عمرو غنوى؛ | ||
ویرایش