۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'كرمان' به 'کرمان') |
جز (جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو') |
||
| خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
ماجراى هجرت هر يك از امير زادگان سلجوقى به گوشه و كنار و درگيرى و رويارويى آنان با سلطان محمود بن سبكتكين و سلطان مسعود بن محمود و جنگشان با سپاه سوباشى، درونمايه سخن دوم اين كتاب است. | ماجراى هجرت هر يك از امير زادگان سلجوقى به گوشه و كنار و درگيرى و رويارويى آنان با سلطان محمود بن سبكتكين و سلطان مسعود بن محمود و جنگشان با سپاه سوباشى، درونمايه سخن دوم اين كتاب است. | ||
مودود، پسر و ولىعهد مسعود به فرمان پدرش همراه با وزير او به بلخ رفت (432ق) و محمد، برادر سلطان مسعود، بر سر پادشاهى با او به نبرد پرداخت و سرانجام زندانىاش كرد و كشت و پس از آن با مودود درگير و كشته شد. مودود نيز پس از هفت سال پادشاهى، مُرد و فرزندش عبد الرشيد بر جايش نشست. يكى از غلامان شاهان غزنه او را نيز به قتل رساند و نوشتكين، غلام سلطان مسعود به خونخواهى اين خاندان برخاست و فرخزاد، فرزند مسعود را بر تخت شاهى نشاند. ويژگىهاى اخلاقى و خصال حكومت دارى فرخزاد و رويدادهاى روزگار وى نيز در دنباله همين گزارش آمده و «ماجراى امير المؤمنين، القائم بامر الله و ارسلان بساسيرى و رهسپار شدن سلطان ركن الدين | مودود، پسر و ولىعهد مسعود به فرمان پدرش همراه با وزير او به بلخ رفت (432ق) و محمد، برادر سلطان مسعود، بر سر پادشاهى با او به نبرد پرداخت و سرانجام زندانىاش كرد و كشت و پس از آن با مودود درگير و كشته شد. مودود نيز پس از هفت سال پادشاهى، مُرد و فرزندش عبد الرشيد بر جايش نشست. يكى از غلامان شاهان غزنه او را نيز به قتل رساند و نوشتكين، غلام سلطان مسعود به خونخواهى اين خاندان برخاست و فرخزاد، فرزند مسعود را بر تخت شاهى نشاند. ويژگىهاى اخلاقى و خصال حكومت دارى فرخزاد و رويدادهاى روزگار وى نيز در دنباله همين گزارش آمده و «ماجراى امير المؤمنين، القائم بامر الله و ارسلان بساسيرى و رهسپار شدن سلطان ركن الدين ابوطالب طغرل بك به بغداد»، پس از آن جاى گرفته است. | ||
ويژگىهاى وزير عميد الملك | ويژگىهاى وزير عميد الملك ابونصر كندرى، در فصل ديگرى عرضه مىشود و پيش از آن، سخنى در باره «منش سلطان ركن الدين ابوطالب طغرل بن ميكاييل بن سلجوق» نيز وجود دارد و نبرد ملك جقر بك داود بن ميكاييل با سلطان عضد الدوله ابوشجاع آلب ارسلان و شكست خوردن مودود و صلح آنان با يكديگر، خود داستان ديگرى است. | ||
پس از مرگ ملك جقر بك، «پادشاهى بىانباز سلطان عضد الدوله | پس از مرگ ملك جقر بك، «پادشاهى بىانباز سلطان عضد الدوله ابوشجاع الب ارسلان» آغاز شد. او با ملك قتلمش بن اسراييل جنگيد و بر او پيروز شد، اما از كشتن اسيران دست كشيد و از آنان در گذشت. پس از چندى محمد بن منصور نسوى، كارگزار بصره با اموالى خدمت سلطان رسيد و در جايگاه «آخور سالار» سلطان نشست. | ||
«سخن از حركت سلطان اعظم عضد الدوله | «سخن از حركت سلطان اعظم عضد الدوله ابوشجاع الب ارسلان به سوى روم» و رفتن او به فارس و کرمان (459ق) و گشودن قلعه فضلون (فضل بن حسن / احسان) و اسير كردن شاه روم (اَرمانوس)، از ديگر گزارشهاى اين كتابند. ابوشجاع سرانجام به سمرقند رفت و بر اثر مجادله با يوسف خوارزمى، از نگهبانان دژ برزان در ناحيه مرو، از تخت برخاست تا او را بكشد، اما پايش لغزيد و به زمين خورد و يوسف خود را روى او افكند و وى را كشت. سلطان سه روز زنده ماند و در «واپسين روز ربيع الاول 465» درگذشت. | ||
از آن پس «روزگار سلطان اعظم، جلال الدوله | از آن پس «روزگار سلطان اعظم، جلال الدوله ابوالفتح ملك شاه» فرزند آلب ارسلان فرا رسيد. وى در «حل و عقد و گشاد و بست امور اقاليم زمين، نامبردار» بود. ويژگىهاى وى و گزارش، در باره رويدادهاى روزگار او و درگذشت القائم بأمر الله (467ق) و نشستن مقتدى (ابو القاسم عبيد الله) بر جايش، در سخنهاى جداگانهاى عرضه شدهاند. | ||
ديگر گفتار اين كتاب، در باره ولادت سنجر بن ملك شاه، نوه الب ارسلان و «حركت ديگر بار سلطان جلال الدوله | ديگر گفتار اين كتاب، در باره ولادت سنجر بن ملك شاه، نوه الب ارسلان و «حركت ديگر بار سلطان جلال الدوله ابوالفتح ملك شاه» به سوى ما وراء النهر است. نويسنده همچنين از چگونگى كشته شدن نظام الملك به همدستى الموتيان، پس از 27 سال وزارت و درگذشت ابوالفتح ملك شاه بن آلب ارسلان گزارش مىكند و به ماجراى پادشاهى محمد بن سلطان ملك شاه و سلطنت ركن الدين ابوالمظفر بركيارق بن ملك شاه و غياث الدين ابوشجاع محمد طبر مىپردازد. وى غياث الدين را قسيم امير المؤمنين مىخواند و وزيرانش را بر مىشمرد و ويژگىهايشان را باز مىگويد و از ديگر ماجراهاى روزگار وى گزارش مىدهد. | ||
پس از مرگ محمد طبر، | پس از مرگ محمد طبر، ابوالحارث سنجر بن ملك شاه كه در زندگىاش توفيقمند بود، به رى رفت و در آنجا با سلطان محمود (برادر زادهاش) روياروى شد (512ق) و او را شكست داد. ماجراهاى خرد و كلان ديگرى نيز در اين بخش گزارش مىشود تا اينكه از «سلطنت مغيث الدين ابوالقاسم محمود بن محمد طبر در عراق» و سلطنت ركن الدين طغرل بن محمد طبر (برادر محمود) سخن مىرود. | ||
گزارشهاى بلند بعدى، در باره پادشاهى مسعود بن محمد طبر است كه از كنيزكى زاده شد. سخن در باره خوشخويى و منش سلطان مسعود نيز دراز دامن است و از آن پس ماجراهاى عراق و رخدادهاى آن پى گرفته مىشود. | گزارشهاى بلند بعدى، در باره پادشاهى مسعود بن محمد طبر است كه از كنيزكى زاده شد. سخن در باره خوشخويى و منش سلطان مسعود نيز دراز دامن است و از آن پس ماجراهاى عراق و رخدادهاى آن پى گرفته مىشود. | ||
| خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
نام اين كتاب و نويسندهاش در فهرست نسخههاى خطى عربى، نوشته ريو و تاريخ ادبيات عرب، نوشته بروكلمان وجود دارد و يگانه نسخهاش در موزه بريتانياست. نخست م.رايت، شرق شناس مقيم كمبريج، اين كتاب را به هوتسما (از ديگر خاور شناسان) شناساند و موجب شد كه وى در ديباچهاش بر مجموعه متون مربوط به تاريخ سلجوقيان (1886م) بدان اشاره كند. م.آمد روز، از ديگر شرق شناسان نيز كه به نشر تاريخ | نام اين كتاب و نويسندهاش در فهرست نسخههاى خطى عربى، نوشته ريو و تاريخ ادبيات عرب، نوشته بروكلمان وجود دارد و يگانه نسخهاش در موزه بريتانياست. نخست م.رايت، شرق شناس مقيم كمبريج، اين كتاب را به هوتسما (از ديگر خاور شناسان) شناساند و موجب شد كه وى در ديباچهاش بر مجموعه متون مربوط به تاريخ سلجوقيان (1886م) بدان اشاره كند. م.آمد روز، از ديگر شرق شناسان نيز كه به نشر تاريخ ابويعلى (ذيل تاريخ دمشق) پرداخت، در حاشيههاى خود از زبدة التواريخ حسينى نام برد و كارل زوسهايم، شرق شناس آلمانى در 1911 ميلادى به پژوهش دراز دامنى در باره آن دست گشاد. ديباچه محمد اقبال بر چاپ نخست اين نسخه به عربى (1933م)، به پشتوانه اين پژوهش نوشته شده، اما به گفته خودش، از تصحيح متن به تحقيق آن پرداخته و حتى قلم تصحيحش در بسيارى از جاها لغزيده است. نجاتى غولى، در 1943 ميلادى بر پايه تصحيح اقبال به ترجمه تركى اين كتاب پرداخت، اما شعرهايش را ترجمه نكرد و در نام كسان و جاىها به خطاهاى گرانى دچار شد، اما ضياء الدين بونياتوف، شرق شناس روسى آن را به روسى ترجمه كرد و همراه با تصوير كامل نسخه خطى آن در مسكو چاپش كرد (1980م). ترجمه روسى اين اثر نمونه و نيكوست و اطلاعات تازه و مهمى از منابع گرجى، ارمنى و ... كه در كتابخانههاى عربى نيست، بر آن افزود. | ||
ناشر اين كتاب، جدول زمان نگارى رويدادها را بر پايه نوشته صدر الدين حسينى به پايانش افزوده و منابعى انگليسى، عربى، فارسى، فرانسوى، آلمانى، تركى و روسى كه در تصحيح متن به كار آمده، پيش از نمايه جاىها و كسان (اعلام) و اصطلاحها گنجانده شده و تصوير دو صفحه از نسخه اصلى، در آغاز كتاب و توضيحات مصحح در باره افراد، مكانها و زمانها و ...، در پانوشت هر صفحه جاى گرفته است. | ناشر اين كتاب، جدول زمان نگارى رويدادها را بر پايه نوشته صدر الدين حسينى به پايانش افزوده و منابعى انگليسى، عربى، فارسى، فرانسوى، آلمانى، تركى و روسى كه در تصحيح متن به كار آمده، پيش از نمايه جاىها و كسان (اعلام) و اصطلاحها گنجانده شده و تصوير دو صفحه از نسخه اصلى، در آغاز كتاب و توضيحات مصحح در باره افراد، مكانها و زمانها و ...، در پانوشت هر صفحه جاى گرفته است. | ||
ویرایش