۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عبد الله' به 'عبدالله') |
جز (جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو') |
||
| خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
فصل دوم تا هفتم: به نحوه ظهور و خصوصيات شخصى چنگيز، كه در كمتر شخصى امثال آن را مىتوان يافت، قضاوت تاريخ در مورد سياست و اثرات حمله او و اين كه او يكى از خونخوارترين و بىرحمترين جهانگشايانى است كه تاريخ به ياد دارد، پرداخته و بعد از آن، به ترتيب به تشريح و بررسى وقايع سلطنت جانشينان وى تا ايام فرماندهى هلاكو اقدام مىكند كه عبارتند از: اوگتايقاآن پسر سوم چنگيز، شيرامون پسر كوچو پسر قاآن كه طفلى خردسال بوده و مادرش به نيابت از او سلطنت را در دست داشت، گيوكخان پسر بزرگتر قاآن كه درسال فوت پدر در مغولستان نبود، منگوقاآن و قوبيلايخان كه در زمان او، تجارت چين رونق بسيار گرفت و در عهد او بود كه دو برادر معروف ونيزى مافيوپولو و نيكوپولو به دربار او آمدند و پسر دومى يعنى ماركوپولو است كه طرف محبت قوبيلاى قرار گرفته و مدت بيست سال از جانب اين پادشاه مصدر مشاغل مهم از حكومت ايالات چين و ادارات امور گمرك شده و در نتيجه آشنايى عميق با احوال ممالك قوبيلاى، پس از مراجعت به اروپا، شرح سفر خود را براى يكى از دوستان خود نقل كرده و او آنها را كه حاوى اطلاعات نفيسى راجع به احوال كلى ممالك مغول در آن عصر است جمع و منتشر ساخت. | فصل دوم تا هفتم: به نحوه ظهور و خصوصيات شخصى چنگيز، كه در كمتر شخصى امثال آن را مىتوان يافت، قضاوت تاريخ در مورد سياست و اثرات حمله او و اين كه او يكى از خونخوارترين و بىرحمترين جهانگشايانى است كه تاريخ به ياد دارد، پرداخته و بعد از آن، به ترتيب به تشريح و بررسى وقايع سلطنت جانشينان وى تا ايام فرماندهى هلاكو اقدام مىكند كه عبارتند از: اوگتايقاآن پسر سوم چنگيز، شيرامون پسر كوچو پسر قاآن كه طفلى خردسال بوده و مادرش به نيابت از او سلطنت را در دست داشت، گيوكخان پسر بزرگتر قاآن كه درسال فوت پدر در مغولستان نبود، منگوقاآن و قوبيلايخان كه در زمان او، تجارت چين رونق بسيار گرفت و در عهد او بود كه دو برادر معروف ونيزى مافيوپولو و نيكوپولو به دربار او آمدند و پسر دومى يعنى ماركوپولو است كه طرف محبت قوبيلاى قرار گرفته و مدت بيست سال از جانب اين پادشاه مصدر مشاغل مهم از حكومت ايالات چين و ادارات امور گمرك شده و در نتيجه آشنايى عميق با احوال ممالك قوبيلاى، پس از مراجعت به اروپا، شرح سفر خود را براى يكى از دوستان خود نقل كرده و او آنها را كه حاوى اطلاعات نفيسى راجع به احوال كلى ممالك مغول در آن عصر است جمع و منتشر ساخت. | ||
بعد از مرگ | بعد از مرگ ابوسعيد بهادرخان، ممالك ايلخانى به دست امراى بزرگ به قطعات چند مجزا گرديد و در بيست سالى كه بين مرگ او و نابود شدن آخرين نامزدهاى ايلخانى فاصله شده است، در نقاط مختلف ايران، پنج سلسله: امراى ايلكانى، چوپانى، آل مظفر، خاندان اينجو و سربداران، به ترتيب روى كار آمدند. غير از اين پنج سلسله عدهاى از امراى ديگر هم در هرات، فارس، کرمان، يزد و لرستان، قبل از استيلاى مغول، حكومتهاى محلى نيمه مستقلى داشتند كه چون نسبت به ايلخانان از در اطاعت درآمدند، مغول ايشان را از ميان بر نداشت و از اين سلسلهها برخى تا دور فترت بعد از ابوسعيد باقى ماندند كه مشهورترين آنها بدين قرارند: اتابكان فارس، لرستان و يزد، قراختاييان کرمان و آل كرت در هرات. | ||
فصل هشتم به اجمال به ذكر اين سلسلهها پرداخته و فترتى كه در اين ايام بين دوره ايلخانى و دوره تيمورى در تاريخ ايران رخ داده است را بيان مىكند. | فصل هشتم به اجمال به ذكر اين سلسلهها پرداخته و فترتى كه در اين ايام بين دوره ايلخانى و دوره تيمورى در تاريخ ايران رخ داده است را بيان مىكند. | ||
فصل نهم: دوره دويست سالهاى كه شرح وقايع آن در هشت فصل نخست، مورد بررسى قرار گرفته است، با اين كه يكى از ناگوارترين ادوار تاريخى ممالك اسلامى خصوصاً مملكت ايران محسوب مىشود، باز چون دنبال قرون درخشان نهضت علمى و ادبى دوران عباسى است و هنوز چنان كه بايد اثرات شوم سيطره مغول ظاهر نشده بود، در تاريخ علم، حكمت و ادبيات ايران يكى از معتبرترين دورههاست و از بسيارى جهات مخصوصاً از لحاظ تعدد نمايندگان درجه اولى كه در اين دوره مىزيسته و در آن ايام تيره و سرد مشعلدار علوم، ادبيات و نظم و نثر فارسى بودهاند، ممتاز است و يك عده از بزرگترين شعرا و حكماى ايران مثل مولانا، سعدى، حافظ، عطاء الملك جوينى، خواجه طوسى و... معاصر اين دوره بودهاند و مىتوان گفت كه پس از گذشتن عصر اين بزرگان كه ذيل آن تا اواخر دوره تيمورى امتداد يافته، دوره انحطاط علوم و ادبيات در ايران شروع شده و در ايام صفوى و افشاريه به منتهاى ضعف خود رسيده است و در اين دورههاى اخير است كه اثر استيلاى مخرب مغول و تيموريان ظاهر مىشود و لذا مؤلف، قبل از آنكه داخل در شرح اوضاع تمدن، علوم، معارف و صنايع ايران در عصر مغول ازجمله:1- آثارعلمايى چون سكاكى، سهروردى، سيد بن طاوس و...2- مورخين: | فصل نهم: دوره دويست سالهاى كه شرح وقايع آن در هشت فصل نخست، مورد بررسى قرار گرفته است، با اين كه يكى از ناگوارترين ادوار تاريخى ممالك اسلامى خصوصاً مملكت ايران محسوب مىشود، باز چون دنبال قرون درخشان نهضت علمى و ادبى دوران عباسى است و هنوز چنان كه بايد اثرات شوم سيطره مغول ظاهر نشده بود، در تاريخ علم، حكمت و ادبيات ايران يكى از معتبرترين دورههاست و از بسيارى جهات مخصوصاً از لحاظ تعدد نمايندگان درجه اولى كه در اين دوره مىزيسته و در آن ايام تيره و سرد مشعلدار علوم، ادبيات و نظم و نثر فارسى بودهاند، ممتاز است و يك عده از بزرگترين شعرا و حكماى ايران مثل مولانا، سعدى، حافظ، عطاء الملك جوينى، خواجه طوسى و... معاصر اين دوره بودهاند و مىتوان گفت كه پس از گذشتن عصر اين بزرگان كه ذيل آن تا اواخر دوره تيمورى امتداد يافته، دوره انحطاط علوم و ادبيات در ايران شروع شده و در ايام صفوى و افشاريه به منتهاى ضعف خود رسيده است و در اين دورههاى اخير است كه اثر استيلاى مخرب مغول و تيموريان ظاهر مىشود و لذا مؤلف، قبل از آنكه داخل در شرح اوضاع تمدن، علوم، معارف و صنايع ايران در عصر مغول ازجمله:1- آثارعلمايى چون سكاكى، سهروردى، سيد بن طاوس و...2- مورخين: ابونصر فراهى، محمد عوفى، فخر بناكتى و...3- شعرا: عطار، فخر الدين عراقى، امير خسرو دهلوى و...4- صنايع و ابنيه و... بشود، به اختصار به منابعى كه تاريخ اين دوره از آن استخراج مىشود، اشاره و آنها را تحليل مىكند مانند: [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]]، الكامل فى التاريخ [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]، تاريخ جهانگشاى جوينى و... | ||
با اين كه قيد درسى بودن كتاب، فراهم نبودن نمونهها يا راهنمايى در اين زمينه و نداشتن دسترسى به منابع لازمه، تحقيق عموم مسائل جزء به جزء، به دست دادن اقوال مختلفه و بحث در صحت و سقم روايات را مشكل كرده و على رغم اعتراف مؤلف به وجود برخى اشكالات و كاستىها در كتاب، بيان منصفانه وقايع و تحليل و بررسى عالمانه امور، باعث شده است تا اثرى گران بها و بىنظير در زمينه تاريخ مغول در ايران در دسترس دانشپژوهان قرار بگيرد. | با اين كه قيد درسى بودن كتاب، فراهم نبودن نمونهها يا راهنمايى در اين زمينه و نداشتن دسترسى به منابع لازمه، تحقيق عموم مسائل جزء به جزء، به دست دادن اقوال مختلفه و بحث در صحت و سقم روايات را مشكل كرده و على رغم اعتراف مؤلف به وجود برخى اشكالات و كاستىها در كتاب، بيان منصفانه وقايع و تحليل و بررسى عالمانه امور، باعث شده است تا اثرى گران بها و بىنظير در زمينه تاريخ مغول در ايران در دسترس دانشپژوهان قرار بگيرد. | ||
ویرایش