۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ]]' به ']]') |
جز (جایگزینی متن - ' عبد ' به ' عبد') |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
پيرجمال، طى زيارتهايش در مكه با راهنمايى پيرمردى ناشناس به جستوجوى پير و مرشدى برخاست و عاقبت دست ارادت بهسوى پيرمرتضى اردستانى، فرزند امير شمس الدين محمد اردستانى، نديم شاه منصور، دراز كرد و از او خرقه گرفت. پيرجمال در بسيارى از آثار خود، بارها پيرمرتضى را ستوده و او را از بزرگان عرفا دانسته و حكاياتى از او نقل كرده است. | پيرجمال، طى زيارتهايش در مكه با راهنمايى پيرمردى ناشناس به جستوجوى پير و مرشدى برخاست و عاقبت دست ارادت بهسوى پيرمرتضى اردستانى، فرزند امير شمس الدين محمد اردستانى، نديم شاه منصور، دراز كرد و از او خرقه گرفت. پيرجمال در بسيارى از آثار خود، بارها پيرمرتضى را ستوده و او را از بزرگان عرفا دانسته و حكاياتى از او نقل كرده است. | ||
سلسله ارادت و اتصال طريقت پيرجمال، از طريق پيرمرتضى، به چند واسطه، به شيخ ابوالنجيب | سلسله ارادت و اتصال طريقت پيرجمال، از طريق پيرمرتضى، به چند واسطه، به شيخ ابوالنجيب عبدالقاهر سهروردى مىرسد. سلسلهاى به پيرجمال نسبت دادهاند كه به «پيرجماليه» يا «جماليه» شهرت يافته است و آن را يكى از سلسلههاى منشعب از سهرورديه دانستهاند. به قولى اين سلسله در ايران از شعب ديگرى كه به سهروردى منتهى مىشده معروفتر بوده و تعليمات شيخ فخر الدين عراقى را نيز همين سلسله در ايران منتشر كرده است. | ||
پيرجمال در عهد شاهرخ، پسر امير تيمور و اخلاف او مىزيسته است. وى در آثارش به اوضاع سياسى زمان خود و به بعضى از سلاطين عصرش اشاره كرده و گاه آنان را ستوده و گاه نكوهيده است. در رساله «محبوب الصديقين»، پيرجمال از ملاقات خود با الغبيگ بن شاهرخ در سمرقند سخن مىگويد. به گزارش بيشتر منابع، پيرجمال در 879 وفات يافته، اما حسن روملو سال وفات وى را در 886 و بلوشه آن را 901 نوشته است. برخى گفتهاند كه او شهيد شده است. او در كنار قبر پير خود، در بقعه پيرمرتضى، واقع در محله فهره اردستان و مجاور مسجد سفيد سردشت، به خاك سپرده شد. ملا محمدصادق اردستانى، از حكماى معروف قرن يازدهم و دوازدهم و ملا رمضانعلى نيستانى، متخلص به كوچكعلى از نوادگان او بودهاند. از جمله مريدان او فضل الله بن روزبهان خنجى، از شعرا و خوشنويسان و عرفا و مؤلفان قرن نهم و اوايل قرن دهم، بوده است. به گفته سخاوى، او در باره مناقب پير و مرشدش جمال اردستانى، كتابى تأليف كرده بود. | پيرجمال در عهد شاهرخ، پسر امير تيمور و اخلاف او مىزيسته است. وى در آثارش به اوضاع سياسى زمان خود و به بعضى از سلاطين عصرش اشاره كرده و گاه آنان را ستوده و گاه نكوهيده است. در رساله «محبوب الصديقين»، پيرجمال از ملاقات خود با الغبيگ بن شاهرخ در سمرقند سخن مىگويد. به گزارش بيشتر منابع، پيرجمال در 879 وفات يافته، اما حسن روملو سال وفات وى را در 886 و بلوشه آن را 901 نوشته است. برخى گفتهاند كه او شهيد شده است. او در كنار قبر پير خود، در بقعه پيرمرتضى، واقع در محله فهره اردستان و مجاور مسجد سفيد سردشت، به خاك سپرده شد. ملا محمدصادق اردستانى، از حكماى معروف قرن يازدهم و دوازدهم و ملا رمضانعلى نيستانى، متخلص به كوچكعلى از نوادگان او بودهاند. از جمله مريدان او فضل الله بن روزبهان خنجى، از شعرا و خوشنويسان و عرفا و مؤلفان قرن نهم و اوايل قرن دهم، بوده است. به گفته سخاوى، او در باره مناقب پير و مرشدش جمال اردستانى، كتابى تأليف كرده بود. | ||
پيرجمال از ائمه(ع) و خلفاى راشدين، با احترام ياد كرده، اما گرايش شيعى وى بيشتر بوده و اين نكته از نوشتهها و تأليفات او بهخوبى روشن مىشود. وى در تمجيد ائمه شيعه، بهويژه حضرت على و امام حسين(ع)، القاب بسيارى به كار برده است و در ديوان او نيز اشعارى در منقبت چهارده معصوم(ع) وجود دارد و شايد همين تمايلات شيعى پيرجمال بوده كه [[جامی، عبدالرحمن|جامى]] (پيرو طريقه نقشبنديه) را به تشنيع و تحقير وى واداشته است. | پيرجمال از ائمه(ع) و خلفاى راشدين، با احترام ياد كرده، اما گرايش شيعى وى بيشتر بوده و اين نكته از نوشتهها و تأليفات او بهخوبى روشن مىشود. وى در تمجيد ائمه شيعه، بهويژه حضرت على و امام حسين(ع)، القاب بسيارى به كار برده است و در ديوان او نيز اشعارى در منقبت چهارده معصوم(ع) وجود دارد و شايد همين تمايلات شيعى پيرجمال بوده كه [[جامی، عبدالرحمن|جامى]] (پيرو طريقه نقشبنديه) را به تشنيع و تحقير وى واداشته است. عبدالواسع نظامى باخرزى، همراه با ذم بسيار پيرجمال و آثارش و نيز فخر الدين صفى، از ديدار [[جامی، عبدالرحمن|جامى]] و پيرجمال، حكايتهايى نقل كرده و نوشتهاند كه [[جامی، عبدالرحمن|جامى]] او را قدح مىكرده است. | ||
تعاليم صوفيانه پيرجمال، تعاليمى محتاطانه از تصوف اهل صحو است كه به مشرب قلندريه و اهل سكر نيز گرايش دارد. او در آثار خود به اصطلاحات و آداب قلندران و به احوال عارفان قلندر توجه كرده است. برخى، تمايل وى به قلندرى را كه در بعضى اشعارش آشكار است، ناشى از تأثير فخر الدين عراقى بر او دانستهاند. نيز گفتهاند كه پيرجمال از نقطويان، بهويژه محمود پسيخانى و آثار او، متأثر بوده است. پارهاى از سخنان و اصطلاحاتى نيز كه در آثار او ديده مىشود، آشكارا گرايش وى را به نقطويه نشان مىدهد. | تعاليم صوفيانه پيرجمال، تعاليمى محتاطانه از تصوف اهل صحو است كه به مشرب قلندريه و اهل سكر نيز گرايش دارد. او در آثار خود به اصطلاحات و آداب قلندران و به احوال عارفان قلندر توجه كرده است. برخى، تمايل وى به قلندرى را كه در بعضى اشعارش آشكار است، ناشى از تأثير فخر الدين عراقى بر او دانستهاند. نيز گفتهاند كه پيرجمال از نقطويان، بهويژه محمود پسيخانى و آثار او، متأثر بوده است. پارهاى از سخنان و اصطلاحاتى نيز كه در آثار او ديده مىشود، آشكارا گرايش وى را به نقطويه نشان مىدهد. |
ویرایش