۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابن تيميه' به 'ابن تيميه ') |
جز (جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو') |
||
| خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
او از 670 ق(يا 668 ق)شروع به تحصيل علم كرد.به شهرهاى بسيارى در مغرب و مشرق مسافرت نمود و از محضر استادان بسيار و بنامى بهره جست.خود وى استادانش را 450 تن شمرده و در جايى ديگر شمار آنان را با كسانى كه به او اجازۀ نقل حديث دادهاند،1500 تن نوشته است.وى نخست در زادگاهش نزد | او از 670 ق(يا 668 ق)شروع به تحصيل علم كرد.به شهرهاى بسيارى در مغرب و مشرق مسافرت نمود و از محضر استادان بسيار و بنامى بهره جست.خود وى استادانش را 450 تن شمرده و در جايى ديگر شمار آنان را با كسانى كه به او اجازۀ نقل حديث دادهاند،1500 تن نوشته است.وى نخست در زادگاهش نزد ابومحمد عبد الحق بن على انصارى و در غرناطه نزد ابوجعفر ابن طباع و ابن بشير قراءات هفتگانه را آموخت.سپس به ملازمت ابن زبير در آمد و از او نحو آموخت.بار ديگر در مالقه از ابن زبير علم حديث،اصول فقه و نيز منطق آموخت.وى سپس به المريه،جزيرة الخضراء، جبل الفتح رفت و از استادان بنام آن ديار كسب علم كرد.از اندلس عازم مغرب شد و در سبته،بجايه، تونس از استادان فراوان بهره برد.در 679 ق براى گزاردن حج به حجاز رفت.ضمن اين سفر در مكه، منى و جده نيز به استماع حديث پرداخت.علت مهاجرت وى از مغرب به مشرق زمين عوامل گوناگونى داشته، اما مهمتر از همه را مىتوان ادامۀ تحصيل و بهره مندى از مجالس درس دانشمندان مشرق زمين،برشمرد. | ||
در 680 ق به قاهره رسيد و در مدرسۀ افرم به تحصيل مشغول شد،قاهره به صورت كانون علم و ادب آن روز در آمده بود و مجالس درس و بحث و مناظرۀ علمى در مساجد و مدارس آن شهر رونقى خاص داشت. | در 680 ق به قاهره رسيد و در مدرسۀ افرم به تحصيل مشغول شد،قاهره به صورت كانون علم و ادب آن روز در آمده بود و مجالس درس و بحث و مناظرۀ علمى در مساجد و مدارس آن شهر رونقى خاص داشت. ابوحيان ابتدا در اسكندريه نزد اساتيد،علم آموخت.سپس در قاهره،علم اصول و حديث را پىگيرى كرد. | ||
وى علاوه بر علوم ياد شده،در شعر و ادب و لغت نيز اندوختۀ فراوانى داشت،و پس از آنكه نزديك به 20 سال از عمر خود را در تحصيل علم سپرى كرد و در علوم مختلف نحو،تفسير،فقه،حديث و قرائت قرآن آزموده شد،يكسره به تدريس و تأليف پرداخت.[[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] مىگويد:در ميان استادانم هيچ كس را به سخت كوشى وى نيافتم.هر گاه به خدمتش رسيدم،يا در كار تدريس بود،يا به جمع حديث و تأليف و تصنيف مشغول بود و هرگز او را در غير اين حالات نيافتم. | وى علاوه بر علوم ياد شده،در شعر و ادب و لغت نيز اندوختۀ فراوانى داشت،و پس از آنكه نزديك به 20 سال از عمر خود را در تحصيل علم سپرى كرد و در علوم مختلف نحو،تفسير،فقه،حديث و قرائت قرآن آزموده شد،يكسره به تدريس و تأليف پرداخت.[[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] مىگويد:در ميان استادانم هيچ كس را به سخت كوشى وى نيافتم.هر گاه به خدمتش رسيدم،يا در كار تدريس بود،يا به جمع حديث و تأليف و تصنيف مشغول بود و هرگز او را در غير اين حالات نيافتم. | ||
==تدريس و شاگردان | ==تدريس و شاگردان ابوحيان== | ||
| خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
وى با همۀ عشقى كه به علوم مختلف مىورزيد،به فلسفه اعتنايى نداشت،تا آنجا كه وقتى وارد مصر شد و گروه بسيارى را مشغول فراگيرى فلسفه ديد،بسيار تعجب كرد.آيين صوفيان را نيز نمىپسنديد و با اينكه خود داستانهايى از كرامات برخى شيوخ متصوفه نقل كرده،آنان را مورد انتقاد بسيار قرار داده،چندانكه در برخى اشعارش آنان را زنديق و غرق در گمراهى خوانده است. | وى با همۀ عشقى كه به علوم مختلف مىورزيد،به فلسفه اعتنايى نداشت،تا آنجا كه وقتى وارد مصر شد و گروه بسيارى را مشغول فراگيرى فلسفه ديد،بسيار تعجب كرد.آيين صوفيان را نيز نمىپسنديد و با اينكه خود داستانهايى از كرامات برخى شيوخ متصوفه نقل كرده،آنان را مورد انتقاد بسيار قرار داده،چندانكه در برخى اشعارش آنان را زنديق و غرق در گمراهى خوانده است. | ||
==مذهب | ==مذهب ابوحيان== | ||
ابو حيان قبل از مهاجرت به شرق همانند بسيارى از مردم اندلس مذهب ظاهرى داشت و نسبت به آن سخت تعصب مىورزيد،اما پس از ورود به مصر مانند بسيارى از دانشمندان ديگر مغربى چون ابن مالك تحت تأثير محيط مدارس مصر تغيير مذهب داد و با آنكه خود تأكيد بسيار كرده بود كه هميشه بر آيين ظاهرى خواهد ماند،به مذهب شافعى گراييد و قصيدهاى نيز در مدح شافعى سرود.نسبت به حضرت على عليه السلام ارادت خاصى داشت و دشمنانش را لعن مىكرد و در آثار خود گاه به اقوال آن حضرت استناد مىجست. | ابو حيان قبل از مهاجرت به شرق همانند بسيارى از مردم اندلس مذهب ظاهرى داشت و نسبت به آن سخت تعصب مىورزيد،اما پس از ورود به مصر مانند بسيارى از دانشمندان ديگر مغربى چون ابن مالك تحت تأثير محيط مدارس مصر تغيير مذهب داد و با آنكه خود تأكيد بسيار كرده بود كه هميشه بر آيين ظاهرى خواهد ماند،به مذهب شافعى گراييد و قصيدهاى نيز در مدح شافعى سرود.نسبت به حضرت على عليه السلام ارادت خاصى داشت و دشمنانش را لعن مىكرد و در آثار خود گاه به اقوال آن حضرت استناد مىجست. | ||
با اينهمه نبايد در اين جنبه از عقايد او مبالغه كرد.ارادت وى به حضرت على عليه السلام نيز ممكن است از اين جهت بوده كه آن حضرت را بنيان گذار علم نحو مىدانسته است. | با اينهمه نبايد در اين جنبه از عقايد او مبالغه كرد.ارادت وى به حضرت على عليه السلام نيز ممكن است از اين جهت بوده كه آن حضرت را بنيان گذار علم نحو مىدانسته است. ابوحيان از ميان علماى معاصر،[[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] را كه بين سالهاى 709 تا 713 ق در اسكندريه و قاهره اقامت داشت، بسيار مىستود و حتى قصيدهاى در مدح وى سرود.اما پس از آنكه [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] در کتاب العرش بر سيبويه خردۀ بسيار گرفت،ابو حيان از او روى برتافت و به صف مخالفان او پيوست. | ||
==شعر== | ==شعر== | ||
| خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
ابو حيان دخترى به نام«نضار»داشت كه از محدثان عصر خود به شمار مىرفت،او را سخت گرامى مىداشت و بسيار مىستود.نضار در 730 ق درگذشت و | ابو حيان دخترى به نام«نضار»داشت كه از محدثان عصر خود به شمار مىرفت،او را سخت گرامى مىداشت و بسيار مىستود.نضار در 730 ق درگذشت و ابوحيان از مرگ او سخت متأثر شد و کتابى به نام وى نوشت. | ||
| خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
در روزگار | در روزگار ابوحيان شرح نويسى،اختصار و به نظم در آوردن آثار ديگران شيوۀ رايج نحويان بود.وى نيز از اين قاعده مستثنى نيست و بيشتر آثارش از اين قبيل است.آثار وى را بيش از 60 اثر شامل،12 اثر چاپى،13 اثر خطى 42 اثر مفقود،بر شمردهاند.برخى آثار چاپى وى، از اين قرارند:1-البحر المحيط(تفسير مورد بحث)2-النهر الماء(مختصرى از تفسير بحر المحيط)3-تحفة(اتحاف) الاريب بما فى القرآن من الغريب(توضيح مختصرى دربارۀ آن خواهد آمد)4-تذكرة النحاة 5-الادراك للسان الاتراك(از كهنترين دستور زبان تركى است)6-تقريب المقرب 7-ديوان 8-النكت الحسان فى شرح غاية الاحسان 9-هداية النحو و... | ||
و نيز از آثار خطى مىتوان موارد ذيل را نام برد:1-اعراب القرآن 2-لغات القرآن، 3-التدريب فى تمثيل التقريب 4-عقد اللآلى فى القراءات السبع العوالى 5-نكت الامالى على عقد اللآلى(در شرح عقد اللآلى مصنف) | و نيز از آثار خطى مىتوان موارد ذيل را نام برد:1-اعراب القرآن 2-لغات القرآن، 3-التدريب فى تمثيل التقريب 4-عقد اللآلى فى القراءات السبع العوالى 5-نكت الامالى على عقد اللآلى(در شرح عقد اللآلى مصنف) | ||
ویرایش