پرش به محتوا

چشیدن طعم وقت (مقامات کهن و نویافته بوسعید)، از میراث عرفانی ابوسعید ابوالخیر: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'عبد الله' به 'عبدالله'
جز (جایگزینی متن - ' )' به ')')
جز (جایگزینی متن - 'عبد الله' به 'عبدالله')
خط ۷۹: خط ۷۹:
مؤلف، در مقدمه كتاب بيان مى‌كند كه ابو سعيد در انواع علوم صاحب كمالات بود؛ به‌طورى كه حدود سى هزار از اشعار عرب را حفظ بود و در تفسير و فقه و احاديث و علم طريقت و حقيقت حظى وافر داشت و در عيوب نفس ديدن و مخالفت هوا كردن به اقصى الغايت بود و در فقر، فناء، ذل و تحمل شأنى عظيم داشت و در لطف و سازگارى آيتى بود.
مؤلف، در مقدمه كتاب بيان مى‌كند كه ابو سعيد در انواع علوم صاحب كمالات بود؛ به‌طورى كه حدود سى هزار از اشعار عرب را حفظ بود و در تفسير و فقه و احاديث و علم طريقت و حقيقت حظى وافر داشت و در عيوب نفس ديدن و مخالفت هوا كردن به اقصى الغايت بود و در فقر، فناء، ذل و تحمل شأنى عظيم داشت و در لطف و سازگارى آيتى بود.


شيخ بعد از تحصيلات مقدماتى، به مرو رفت و پنج سال تمام پيش ابو عبد الله خضرى به تحصيل فقه و علم كلام و تفسير قرآن همت گماشت و چون او وفات يافت، پنج سال ديگر پيش امام قفال تحصيل كرد. بعد از آن، به سرخس رفت و در نزد ابو على زاهر به تحصيل مشغول شد.
شيخ بعد از تحصيلات مقدماتى، به مرو رفت و پنج سال تمام پيش ابو عبدالله خضرى به تحصيل فقه و علم كلام و تفسير قرآن همت گماشت و چون او وفات يافت، پنج سال ديگر پيش امام قفال تحصيل كرد. بعد از آن، به سرخس رفت و در نزد ابو على زاهر به تحصيل مشغول شد.


روزى لقمان سرخسى كه از عقلاى مجانين بود، طى واقعه‌اى او را به پير ابو الفضل مى‌رساند. پير ابو الفضل به او مى‌گويد: «صد و بيست و چهار هزار پيامبر كه آمدند، مقصود همه آنها يكى بود؛ '''«قل الله ثم ذرهم»'''. كسانى را كه سمعى دادند، اين كلمه مى‌گفتند تا همه اين كلمه گشتند و در اين كلمه مستغرق شدند، كلمه بر دل ايشان پديد آمد و از گفتن آن مستغنى شدند». اين سخن پير ابو الفضل، شيخ را به قول خودش صيد كرد و آن شب در خواب نگذاشت.
روزى لقمان سرخسى كه از عقلاى مجانين بود، طى واقعه‌اى او را به پير ابو الفضل مى‌رساند. پير ابو الفضل به او مى‌گويد: «صد و بيست و چهار هزار پيامبر كه آمدند، مقصود همه آنها يكى بود؛ '''«قل الله ثم ذرهم»'''. كسانى را كه سمعى دادند، اين كلمه مى‌گفتند تا همه اين كلمه گشتند و در اين كلمه مستغرق شدند، كلمه بر دل ايشان پديد آمد و از گفتن آن مستغنى شدند». اين سخن پير ابو الفضل، شيخ را به قول خودش صيد كرد و آن شب در خواب نگذاشت.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش