۶۱٬۱۸۹
ویرایش
(صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'>
[[پرونده:NUR14355J1.jpg|بندانگش» ایجاد کرد.) |
جز (جایگزینی متن - 'عبد الله' به 'عبدالله') |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
ب) رواياتى كه مربوط به مرگ دو فرزند مىباشد. از ابى ثعلبه اشجعى نقل شده است كه به پيامبر(ص) گفتم: يا رسول الله(ص)، من دو فرزند داشتم كه پس از اسلام آوردنم، مردند؛ ايشان فرمودند: هر كس كه دو فرزندش در اسلام بميرند، خداوند هر دوى آنان را به فضل و كرمش وارد جنت خواهد نمود. | ب) رواياتى كه مربوط به مرگ دو فرزند مىباشد. از ابى ثعلبه اشجعى نقل شده است كه به پيامبر(ص) گفتم: يا رسول الله(ص)، من دو فرزند داشتم كه پس از اسلام آوردنم، مردند؛ ايشان فرمودند: هر كس كه دو فرزندش در اسلام بميرند، خداوند هر دوى آنان را به فضل و كرمش وارد جنت خواهد نمود. | ||
ابى سعيد خدرى، ام مبشر همسر زيد بن حارثه، جابر بن | ابى سعيد خدرى، ام مبشر همسر زيد بن حارثه، جابر بن عبدالله، حارث بن أقيس، از جمله كسانى هستند كه رواياتى از آنها در اين فصل ذكر شده است. | ||
ج) رواياتى كه در آنها به مرگ سه فرزند اشاره شده است. در روايتى كه از يزيد بن ابى بكره در اين فصل نقل شده، چنين آمده است كه حبيبه بنت سهل، نزد عايشه نشسته بود كه پيامبر(ص) وارد شد و فرمود: هر يك از مسلمين كه سه فرزندش بميرد و او در مرگشان شكيبا باشد، روز قيامت با آنها محشور شده و به فرزندان گفته مىشود وارد بهشت شويد، اما آنان بر در بهشت ايستاده و مىگويند: تا والدين ما وارد نشوند، ما نيز وارد نمىشويم؛ در اين هنگام، به ايشان گفته مىشود: خود و والدينتان با هم وارد شويد. | ج) رواياتى كه در آنها به مرگ سه فرزند اشاره شده است. در روايتى كه از يزيد بن ابى بكره در اين فصل نقل شده، چنين آمده است كه حبيبه بنت سهل، نزد عايشه نشسته بود كه پيامبر(ص) وارد شد و فرمود: هر يك از مسلمين كه سه فرزندش بميرد و او در مرگشان شكيبا باشد، روز قيامت با آنها محشور شده و به فرزندان گفته مىشود وارد بهشت شويد، اما آنان بر در بهشت ايستاده و مىگويند: تا والدين ما وارد نشوند، ما نيز وارد نمىشويم؛ در اين هنگام، به ايشان گفته مىشود: خود و والدينتان با هم وارد شويد. | ||
ابو هريره، انس بن مالك، ابو ذر غفارى، عتبة بن | ابو هريره، انس بن مالك، ابو ذر غفارى، عتبة بن عبدالله سلمى، شرحبيل، حسن بن ابى موسى، محمد بن نمير و عمرو بن عتبه، از جمله راويانى هستند كه روايتى از ايشان نقل شده است. | ||
د) رواياتى كه پيرامون مرگ چهار فرزند مىباشد. در اين فصل، فقط يك روايت از حارث بن أقيس كه در فصل دوم هم آمده و در آن به مرگ دو فرزند اشاره شده بود، بيان شده است، با اين تفاوت كه تعداد فرزندان در اين روايت، چهار نفر عنوان شده است. | د) رواياتى كه پيرامون مرگ چهار فرزند مىباشد. در اين فصل، فقط يك روايت از حارث بن أقيس كه در فصل دوم هم آمده و در آن به مرگ دو فرزند اشاره شده بود، بيان شده است، با اين تفاوت كه تعداد فرزندان در اين روايت، چهار نفر عنوان شده است. | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
در باب دوم، حكايات و رواياتى از گذشتگان نقل شده كه در آنها، به چگونگى مواجه شدن ايشان با مرگ فرزندان و صبر كردن بر اين واقعه، اشاره شده است. | در باب دوم، حكايات و رواياتى از گذشتگان نقل شده كه در آنها، به چگونگى مواجه شدن ايشان با مرگ فرزندان و صبر كردن بر اين واقعه، اشاره شده است. | ||
در اين فصل، از | در اين فصل، از عبدالله بن عمرو بن عاص چنين نقل شده كه وى هنگام دفن كردن فرزندش خنديد؛ از او پرسيدند كه آيا نزد قبر مىخندى؛ وى پاسخ داد: با اين كار مىخواهم بينى شيطان را به خاك بمالم. | ||
در حكايت ديگرى، از ابو على رازى نقل شده كه گفته است: حدود سى سال مصاحب فضيل بن عياض بودم و در اين مدت، خنده و تبسمى از وى نديدم، مگر روزى كه فرزندش مرد؛ وقتى علت لبخند او را در آن هنگام جويا شدم، گفت: خداوند امرى را پسنديد و من پسنديدم آنچه را او مىخواست. | در حكايت ديگرى، از ابو على رازى نقل شده كه گفته است: حدود سى سال مصاحب فضيل بن عياض بودم و در اين مدت، خنده و تبسمى از وى نديدم، مگر روزى كه فرزندش مرد؛ وقتى علت لبخند او را در آن هنگام جويا شدم، گفت: خداوند امرى را پسنديد و من پسنديدم آنچه را او مىخواست. | ||
ابو مسلم خولانى، سعيد بن جبير تابعى، انس بن مالك، | ابو مسلم خولانى، سعيد بن جبير تابعى، انس بن مالك، عبدالله بن مطرف بن شخير عامرى، ابن عباس، عبدالله بن عامر بن كريز بن ربيعه اموى، عمر بن عبد العزيز بن مروان و... از جمله كسانى هستند كه حكاياتى از ايشان در اين قسمت نقل گرديده است. | ||
باب سوم، اختصاص يافته به حكايات، روايات و تفاسيرى از آنچه پيرامون«صبر جميل و اجز جزيل» گفته شده است. | باب سوم، اختصاص يافته به حكايات، روايات و تفاسيرى از آنچه پيرامون«صبر جميل و اجز جزيل» گفته شده است. | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
در روايتى زيبا از پيامبر(ص) به نقل از ام سلمه، چنين آمده است: بندهاى از بندگان خدا نيست كه هنگام مصيبت بگويد: «انا لله و انا اليه راجعون، پروردگارا، به صبر بر مصيبتم اجر بده و در عوض، خيرى به من عطا فرما»، مگر آنكه خداوند به وى، اجر و خيرى عطا نمايد. | در روايتى زيبا از پيامبر(ص) به نقل از ام سلمه، چنين آمده است: بندهاى از بندگان خدا نيست كه هنگام مصيبت بگويد: «انا لله و انا اليه راجعون، پروردگارا، به صبر بر مصيبتم اجر بده و در عوض، خيرى به من عطا فرما»، مگر آنكه خداوند به وى، اجر و خيرى عطا نمايد. | ||
باب چهارم، بيشتر اختصاص به ابياتى يافته كه پيرامون مرگ و تأسى به گذشتگان، مخصوصا پيامبر(ص)، در مواجه با اين پديده، سروده شدهاند. اين ابيات، از شاعران و بزرگانى همچون متنبى، ابو جعفر احمد بن | باب چهارم، بيشتر اختصاص به ابياتى يافته كه پيرامون مرگ و تأسى به گذشتگان، مخصوصا پيامبر(ص)، در مواجه با اين پديده، سروده شدهاند. اين ابيات، از شاعران و بزرگانى همچون متنبى، ابو جعفر احمد بن عبدالله بن هريره تطيلى، معروف به ابى جعفر اعمى، مدائنى، حضرت فاطمه(س)(كه در وفات پيامبر(ص) سروده شده است)، معتمد على الله ابو قاسم محمد بن معتضد بن عباد، محمد بن عبدون بن قائم خزرجى، اسود بن يعفر، قس بن ساعده ايادى، مىباشند. | ||
در باب پنجم، مطالب و ابياتى بيان شده است كه مربوط به دنيا و احوال آن، همچون زودگذر بودن، بىوفايى، فراز و نشيب داشتن و... مىباشد؛ از جمله كسانى كه مطالبى از آنها نقل شده، مىتوان به مأمون عباسى، حضرت على(ع)، خليل بن احمد، حسن بصرى، عامر بن شراحبيل ابو عمرو، طرفة بن عمرو بن عبد بكرى، عمر بن محمد بن حسن ابو حفص، هبة الله بن جعفر بن سناء الملك، ابو سعادات اسعد بن يحيى بن موسى بن منصور بن عبد العزيز، احمد بن محمد بن حسين ابو بكر ناصح، ناصر الدين نقيب، نصير بن احمد بن على حمامى، شيخ شرف الدين ابو صيرى، اشاره كرد. | در باب پنجم، مطالب و ابياتى بيان شده است كه مربوط به دنيا و احوال آن، همچون زودگذر بودن، بىوفايى، فراز و نشيب داشتن و... مىباشد؛ از جمله كسانى كه مطالبى از آنها نقل شده، مىتوان به مأمون عباسى، حضرت على(ع)، خليل بن احمد، حسن بصرى، عامر بن شراحبيل ابو عمرو، طرفة بن عمرو بن عبد بكرى، عمر بن محمد بن حسن ابو حفص، هبة الله بن جعفر بن سناء الملك، ابو سعادات اسعد بن يحيى بن موسى بن منصور بن عبد العزيز، احمد بن محمد بن حسين ابو بكر ناصح، ناصر الدين نقيب، نصير بن احمد بن على حمامى، شيخ شرف الدين ابو صيرى، اشاره كرد. | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
باب ششم، پيرامون، حكم گريه كردن و نوحهسرايى در فقدان عزيزان مىباشد. نويسنده در اين فصل، مطالبى را عنوان نموده كه در آنها، به بيان موارد منع يا جواز گريه و نوحه، پرداخته شده است. | باب ششم، پيرامون، حكم گريه كردن و نوحهسرايى در فقدان عزيزان مىباشد. نويسنده در اين فصل، مطالبى را عنوان نموده كه در آنها، به بيان موارد منع يا جواز گريه و نوحه، پرداخته شده است. | ||
باب هفتم، در باره نحوه عزادارى هنگام مرگ عزيزان، مطالبى مطرح گرديده و در آخرين فصل، مرثيههايى از شعراى معروف، مخصوصا مرثيه مشهور التهامى، آمده است. از ديگر شاعرانى كه مرثيهاى از آنها ذكر شده، مىتوان از شيخ جمال الدين بن نباته مصرى، شيخ شرف الدين ابو صيرى، ابو تمام، متنبى، ابو الفضل جعفر بن شمس الخلافه، ملقب به مجد الدين، نابغه، خويلد بن خالد بن محرث بن زيد بن مخزوم هذلى، | باب هفتم، در باره نحوه عزادارى هنگام مرگ عزيزان، مطالبى مطرح گرديده و در آخرين فصل، مرثيههايى از شعراى معروف، مخصوصا مرثيه مشهور التهامى، آمده است. از ديگر شاعرانى كه مرثيهاى از آنها ذكر شده، مىتوان از شيخ جمال الدين بن نباته مصرى، شيخ شرف الدين ابو صيرى، ابو تمام، متنبى، ابو الفضل جعفر بن شمس الخلافه، ملقب به مجد الدين، نابغه، خويلد بن خالد بن محرث بن زيد بن مخزوم هذلى، عبدالله بن اهتم، ابو العتاهيه، محمد بن عبد الملك بن صالح بن على بن عبدالله بن عباس بن عبد المطلب و متمم بن نويرة بن جمرة بن شداد يربوعى، نام برد. | ||
از جمله ويژگىهاى كتاب، اين است كه حد و مرز مشخص و معينى بين مطالب مطرح شده در فصول آن، وجود نداشته و برخى از مطالب آن، متداخل و در هم مىباشد. | از جمله ويژگىهاى كتاب، اين است كه حد و مرز مشخص و معينى بين مطالب مطرح شده در فصول آن، وجود نداشته و برخى از مطالب آن، متداخل و در هم مىباشد. | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
ویرایش