پرش به محتوا

الحكمة الخالدة: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ نوامبر ۲۰۱۶
جز
جایگزینی متن - 'ابن مقفع' به 'ابن مقفع'
جز (جایگزینی متن - 'راغب اصفهانى' به 'راغب اصفهانى ')
جز (جایگزینی متن - 'ابن مقفع' به 'ابن مقفع')
خط ۷۱: خط ۷۱:
#:مسكويه كه در «تجارب الأمم»، همانند ديگر منابع تاريخى، ابداع و آموزش بسيارى از امور و صنايع را به هوشنگ نسبت داده، در «جاويدان‌خرد» تصريح كرده كه هوشنگ در نگارش «جاويدان‌خرد» از هيچ كتاب حكمى پيش از خود استفاده نكرده است <ref>همان</ref>.
#:مسكويه كه در «تجارب الأمم»، همانند ديگر منابع تاريخى، ابداع و آموزش بسيارى از امور و صنايع را به هوشنگ نسبت داده، در «جاويدان‌خرد» تصريح كرده كه هوشنگ در نگارش «جاويدان‌خرد» از هيچ كتاب حكمى پيش از خود استفاده نكرده است <ref>همان</ref>.
#اين متن به زبان پهلوى بوده و مسكويه سرگذشت افسانه‌آميز كشف متن پهلوى را در كتاب خود به روايت [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] و او از واقدى، آورده است. بنا بر اين روايت، مردى به نام ذوبان، از حكماى كابل، كه از وجود اين كتاب در خزاين ايوان مدائن مطّلع بوده است، از مأمون (متوفى 218ق) خواسته بود كه آن را به او ببخشند. به دستور خليفه و به راهنمايى ذوبان، كتاب را كه صد برگ داشته و در جعبه‌اى زير خاك مدفون بوده است، بيرون آوردند. ذوبان آن را مجموعه‌اى از حكمت باستان وصف كرده كه «گنجور، وزير ايران‌شهر» از حكمت باستان گرد آورده بوده است. به خواهش حسن بن سهل، برادر فضل بن سهل، ملقب به ذوالرياستين، خضر بن على (مترجم آثار پهلوى به عربى) سى برگ آن را به عربى ترجمه كرده و ظاهراً [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] همين ترجمه را در كتابش نقل كرده بوده است <ref>همان</ref>.
#اين متن به زبان پهلوى بوده و مسكويه سرگذشت افسانه‌آميز كشف متن پهلوى را در كتاب خود به روايت [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] و او از واقدى، آورده است. بنا بر اين روايت، مردى به نام ذوبان، از حكماى كابل، كه از وجود اين كتاب در خزاين ايوان مدائن مطّلع بوده است، از مأمون (متوفى 218ق) خواسته بود كه آن را به او ببخشند. به دستور خليفه و به راهنمايى ذوبان، كتاب را كه صد برگ داشته و در جعبه‌اى زير خاك مدفون بوده است، بيرون آوردند. ذوبان آن را مجموعه‌اى از حكمت باستان وصف كرده كه «گنجور، وزير ايران‌شهر» از حكمت باستان گرد آورده بوده است. به خواهش حسن بن سهل، برادر فضل بن سهل، ملقب به ذوالرياستين، خضر بن على (مترجم آثار پهلوى به عربى) سى برگ آن را به عربى ترجمه كرده و ظاهراً [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] همين ترجمه را در كتابش نقل كرده بوده است <ref>همان</ref>.
#پندهاى هوشنگ از نوع پندهاى تجربى و عملى است، نه دينى و اغلب شكل دو وجهى يا عددى دارند. ظاهراً اين متن، پيش از مسكويه نيز شناخته شده بوده؛ زيرا «كندى»، از وصايا و پندهايى ياد كرده كه از طريق حاور بن جرد بن سعيديار، به او رسيده و ظاهراً منظور همان «گنجور، وزير ايران‌شهر» است و متن اين پندها نيز با جاويدان‌خرد هوشنگ مطابقت دارد. علاوه بر اين، [[راغب اصفهانی، حسین بن محمد|راغب اصفهانى]]  از كتابى با عنوان جاودان ياد كرده و برخى پندهاى هوشنگ را بازگو نموده است. متنى نيز در «رسائل البلغاء» با عنوان «يتيمة السلطان» به ابن مقفع (متوفى 139ق) منسوب است كه بخشى از آن با متن جاويدان‌خرد تطابق دارد، اما در صحت اين انتساب ترديد هست <ref>همان، ص507</ref>.
#پندهاى هوشنگ از نوع پندهاى تجربى و عملى است، نه دينى و اغلب شكل دو وجهى يا عددى دارند. ظاهراً اين متن، پيش از مسكويه نيز شناخته شده بوده؛ زيرا «كندى»، از وصايا و پندهايى ياد كرده كه از طريق حاور بن جرد بن سعيديار، به او رسيده و ظاهراً منظور همان «گنجور، وزير ايران‌شهر» است و متن اين پندها نيز با جاويدان‌خرد هوشنگ مطابقت دارد. علاوه بر اين، [[راغب اصفهانی، حسین بن محمد|راغب اصفهانى]]  از كتابى با عنوان جاودان ياد كرده و برخى پندهاى هوشنگ را بازگو نموده است. متنى نيز در «رسائل البلغاء» با عنوان «يتيمة السلطان» به [[ابن‌مقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] (متوفى 139ق) منسوب است كه بخشى از آن با متن جاويدان‌خرد تطابق دارد، اما در صحت اين انتساب ترديد هست <ref>همان، ص507</ref>.
#مسكويه پس از ذكر نصايح هوشنگ، از پندهاى حكما و پادشاهان ايران، مانند آذرباد، بزرگمهر، قباد، انوشيروان، بهمن، هرمز و جمشيد ياد كرده است. تقدم اين بخش، سبب شده است كه برخى آن را متأثر از جريان شعوبيه بدانند كه به برترى عجم بر عرب قائلند؛ درحالى‌كه مسكويه تصريح كرده، به سبب فارسى (پهلوى) بودن متن اصلى جاويدان‌خرد، حكمت‌هاى ايرانيان را مقدّم داشته است <ref>همان</ref>.
#مسكويه پس از ذكر نصايح هوشنگ، از پندهاى حكما و پادشاهان ايران، مانند آذرباد، بزرگمهر، قباد، انوشيروان، بهمن، هرمز و جمشيد ياد كرده است. تقدم اين بخش، سبب شده است كه برخى آن را متأثر از جريان شعوبيه بدانند كه به برترى عجم بر عرب قائلند؛ درحالى‌كه مسكويه تصريح كرده، به سبب فارسى (پهلوى) بودن متن اصلى جاويدان‌خرد، حكمت‌هاى ايرانيان را مقدّم داشته است <ref>همان</ref>.
#در اين كتاب، پس از بيان حكمت‌هاى ايرانيان، بدون ذكر نام كسى و در چند صفحه به حكمت‌هاى هند اشاره شده كه بخشى از آن آداب مصاحبت با سلطان است. فصل بعد، به حِكَم عرب اختصاص يافته كه با احاديث نبوى آغاز شده است و شخصيت‌هاى محورى اين فصل به ترتيب عبارتند از: على(ع) با لقب اميرالمؤمنين، حسن بصرى و لقمان. مسكويه، از ابوبكر و عمر نيز نقل قول و با عبارات «رحمه اللّه» و «رضي اللّه عنه»، از آنان ياد كرده است. كلماتى نيز از قُسّ بن ساعده ايادى، اكثم بن صيفى و بسيارى از مشاهير صوفيه، مانند شبلى و جنيد، حتى عرب جاهلى در اين فصل مندرج است. بيشتر پندهاى اين فصل، قالب بيانى و روايى دارند و در بخش پايانى، گفتارها با اشعار عربى مزين شده‌اند <ref>همان</ref>.
#در اين كتاب، پس از بيان حكمت‌هاى ايرانيان، بدون ذكر نام كسى و در چند صفحه به حكمت‌هاى هند اشاره شده كه بخشى از آن آداب مصاحبت با سلطان است. فصل بعد، به حِكَم عرب اختصاص يافته كه با احاديث نبوى آغاز شده است و شخصيت‌هاى محورى اين فصل به ترتيب عبارتند از: على(ع) با لقب اميرالمؤمنين، حسن بصرى و لقمان. مسكويه، از ابوبكر و عمر نيز نقل قول و با عبارات «رحمه اللّه» و «رضي اللّه عنه»، از آنان ياد كرده است. كلماتى نيز از قُسّ بن ساعده ايادى، اكثم بن صيفى و بسيارى از مشاهير صوفيه، مانند شبلى و جنيد، حتى عرب جاهلى در اين فصل مندرج است. بيشتر پندهاى اين فصل، قالب بيانى و روايى دارند و در بخش پايانى، گفتارها با اشعار عربى مزين شده‌اند <ref>همان</ref>.
#فصل حِكَم روم - يونان، با پندهاى سقراط آغاز مى‌شود و با همان‌ها نيز پايان مى‌پذيرد. در ميان اين فصل، پس از حكايات لوح قابس، باز هم گفتارهايى از سقراط نقل شده است. مسكويه در بخش اول اين فصل، وصيت افلاطون به [[ارسطو]] و در بخش آخر، اندرزهاى افلاطون در تربيت جوانان را آورده است. نصايحى را از زبان [[ارسطو]] خطاب به اسكندر و مطالبى از هرمس، ديوجانس، بطلميوس و فيثاغورس نيز بيان كرده است <ref>همان</ref>.
#فصل حِكَم روم - يونان، با پندهاى سقراط آغاز مى‌شود و با همان‌ها نيز پايان مى‌پذيرد. در ميان اين فصل، پس از حكايات لوح قابس، باز هم گفتارهايى از سقراط نقل شده است. مسكويه در بخش اول اين فصل، وصيت افلاطون به [[ارسطو]] و در بخش آخر، اندرزهاى افلاطون در تربيت جوانان را آورده است. نصايحى را از زبان [[ارسطو]] خطاب به اسكندر و مطالبى از هرمس، ديوجانس، بطلميوس و فيثاغورس نيز بيان كرده است <ref>همان</ref>.
#مسكويه در خاتمه، سخنانى را از متأخران مسلمان ذكر كرده كه مطلع اين گفتار، سخنان خود اوست. اين بخش، تنها جايى است كه وصاياى مؤلف كتاب آمده است. تأكيد بر طلب حكمت، شأن عقل، لزوم جهاد با نفس، اعتدال در امور و برترى مرتبه ذهن در قياس با عقل، از نكات مورد توجه وى است. مسكويه، پس از آن آدابى را از ابن مقفع، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و ابوالحسن عامرى بيان كرده است. عامرى، معاصر مسكويه بوده و آوردن گفتار وى در جاويدان‌خرد، نشانه ارج و احترامى است كه مسكويه براى عامرى قائل بوده است <ref>همان، ص508</ref>.
#مسكويه در خاتمه، سخنانى را از متأخران مسلمان ذكر كرده كه مطلع اين گفتار، سخنان خود اوست. اين بخش، تنها جايى است كه وصاياى مؤلف كتاب آمده است. تأكيد بر طلب حكمت، شأن عقل، لزوم جهاد با نفس، اعتدال در امور و برترى مرتبه ذهن در قياس با عقل، از نكات مورد توجه وى است. مسكويه، پس از آن آدابى را از [[ابن‌مقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]]، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و ابوالحسن عامرى بيان كرده است. عامرى، معاصر مسكويه بوده و آوردن گفتار وى در جاويدان‌خرد، نشانه ارج و احترامى است كه مسكويه براى عامرى قائل بوده است <ref>همان، ص508</ref>.


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش