۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'بغوى' به 'بغوى ') |
جز (جایگزینی متن - 'احمد بن حنبل' به 'احمد بن حنبل') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
مقاتل جايگاه مهم و با نفوذى در بلخ داشت مقرب سالم بن احوز مازنى، امير آن ديار بود. | مقاتل جايگاه مهم و با نفوذى در بلخ داشت مقرب سالم بن احوز مازنى، امير آن ديار بود. | ||
از بلخ به مرو منتقل شد، مدتى در آنجا رحل اقامت گزيد و از همانجا نيز همسر اختيار كرد، به همين جهت به هر سه محل نسبت داده مىشود، بلخى، مروزى خراسانى. مرو نيز از شهرهاى معروف خراسان قديم بود كه علماى زيادى در خود داشت، از آن جمله احمد بن حنبل و سفيان ثورى است، قبر چهار صحابى پيغمبر (ص) نيز در آن شهر است. هم اكنون مرو و بلخ از كشور افغانستان، محسوب مىشوند. | از بلخ به مرو منتقل شد، مدتى در آنجا رحل اقامت گزيد و از همانجا نيز همسر اختيار كرد، به همين جهت به هر سه محل نسبت داده مىشود، بلخى، مروزى خراسانى. مرو نيز از شهرهاى معروف خراسان قديم بود كه علماى زيادى در خود داشت، از آن جمله [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] و سفيان ثورى است، قبر چهار صحابى پيغمبر (ص) نيز در آن شهر است. هم اكنون مرو و بلخ از كشور افغانستان، محسوب مىشوند. | ||
مقاتل كه فردى باهوش، با فراست و داراى انديشهاى بلند و ذكاوت خاصى بود. در افكارش از بلخ و مرو، متأثر گشته است و برخى، تفكر، نزديك به تشبيه او را در ذات و صفات الهى متأثر از وضعيت فكرى و دينى بلخ مىدانند. | مقاتل كه فردى باهوش، با فراست و داراى انديشهاى بلند و ذكاوت خاصى بود. در افكارش از بلخ و مرو، متأثر گشته است و برخى، تفكر، نزديك به تشبيه او را در ذات و صفات الهى متأثر از وضعيت فكرى و دينى بلخ مىدانند. | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
آیتالله خويى (ره) نيز در معجم خود نظر شيخ طوسى را مبنى بر اينكه مقاتل از اصحاب امام باقر (ع) و امام صادق (ع) بوده نقل نموده و مىفرمايد: او از امام صادق (ع) روايت كرده است و حسن بن محبوب از او روايت مىنمايد. ابن نديم در الفهرست او را از متأخران زيديه به شمار مىآورد و تأليفاتى را به وى نسبت مىدهد. | آیتالله خويى (ره) نيز در معجم خود نظر شيخ طوسى را مبنى بر اينكه مقاتل از اصحاب امام باقر (ع) و امام صادق (ع) بوده نقل نموده و مىفرمايد: او از امام صادق (ع) روايت كرده است و حسن بن محبوب از او روايت مىنمايد. ابن نديم در الفهرست او را از متأخران زيديه به شمار مىآورد و تأليفاتى را به وى نسبت مىدهد. | ||
آنرى لائوست موقعيت او را در جهان تسنن چنين خلاصه مىكند: «نويسندگان سنى از او به انحاء مختلف سخن گفتهاند، گاهى به شدت به او تاختهاند و گاهى هم، به مناسبت از ثقه بودن او ياد كردهاند؛ از شرحى كه خطيب بغدادى دربارۀ او مىآورد، چنين برمىآيد كه در مقاتل دو شخصيت وجود دارد كه محافل سنى مذهب كهن دربارۀ آنها به نحوى بسيار متفاوت داورى كردهاند. او از يك سو مفسر قرآن است و از سوى ديگر محدّث. از آن جهت كه مفسر است، از چند استثناء كه بگذريم، بر روى هم گواهى گواهانى كه خطيب بغدادى نقل مىكند، بيشتر ستايشآميز است. در درجۀ اول سخن معروف شافعى است كه گفته است: همۀ مردم وامدار سه كساند، مقاتل در تفسير و... (همگان در تفسير ريزهخوار نعمت مقاتل بن سليمان هستند.) از احمد بن حنبل كه در قضاوتهاى خود همواره سخت محتاط بود دربارۀ مقاتل پرسيدهاند در جواب گفته است: «او كتابهايى نوشته است كه دربارۀ آنها چون و چرا كردهاند، ولى به عقيدۀ من تا اندازهاى از علم قرآن آگاه بوده است.» ابن مبارك (متوفى 180) هم كه حنفى متمايل به تصوف بوده است، گفته: «چه عالى مىبود تفسير مقاتل اگر خودش هم مرد ثقهاى بود.» ابن مبارك در اين عبارت دو انتقادى را كه از مقاتل مفسر كردهاند خلاصه مىكند، از يك سو او را سرزنش مىكردند كه با مسيحيان و يهوديان مشورت مىكند و اظهارنظرهاى آنها را در زمينۀ تفسير مىپذيرد. و از سوى ديگر مىگفتند او از تفسيرهاى اسلاف خود، غير مستقيم (بلا سماع) و بدون ذكر اسناد، اقتباس مىكند. | آنرى لائوست موقعيت او را در جهان تسنن چنين خلاصه مىكند: «نويسندگان سنى از او به انحاء مختلف سخن گفتهاند، گاهى به شدت به او تاختهاند و گاهى هم، به مناسبت از ثقه بودن او ياد كردهاند؛ از شرحى كه خطيب بغدادى دربارۀ او مىآورد، چنين برمىآيد كه در مقاتل دو شخصيت وجود دارد كه محافل سنى مذهب كهن دربارۀ آنها به نحوى بسيار متفاوت داورى كردهاند. او از يك سو مفسر قرآن است و از سوى ديگر محدّث. از آن جهت كه مفسر است، از چند استثناء كه بگذريم، بر روى هم گواهى گواهانى كه خطيب بغدادى نقل مىكند، بيشتر ستايشآميز است. در درجۀ اول سخن معروف شافعى است كه گفته است: همۀ مردم وامدار سه كساند، مقاتل در تفسير و... (همگان در تفسير ريزهخوار نعمت مقاتل بن سليمان هستند.) از [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] كه در قضاوتهاى خود همواره سخت محتاط بود دربارۀ مقاتل پرسيدهاند در جواب گفته است: «او كتابهايى نوشته است كه دربارۀ آنها چون و چرا كردهاند، ولى به عقيدۀ من تا اندازهاى از علم قرآن آگاه بوده است.» ابن مبارك (متوفى 180) هم كه حنفى متمايل به تصوف بوده است، گفته: «چه عالى مىبود تفسير مقاتل اگر خودش هم مرد ثقهاى بود.» ابن مبارك در اين عبارت دو انتقادى را كه از مقاتل مفسر كردهاند خلاصه مىكند، از يك سو او را سرزنش مىكردند كه با مسيحيان و يهوديان مشورت مىكند و اظهارنظرهاى آنها را در زمينۀ تفسير مىپذيرد. و از سوى ديگر مىگفتند او از تفسيرهاى اسلاف خود، غير مستقيم (بلا سماع) و بدون ذكر اسناد، اقتباس مىكند. | ||
مفسران بعدى از اين بابت كمتر متوقع بودند و به همين سبب است كه مثلا ثعلبى (متوفى 427 ه) و [[بغوی، حسین بن مسعود|بغوى]] (متوفى 510) هيچ ترديدى روا نمىدارند، در اينكه مقاتل را در زمرۀ ثقات در تفسير و در كنار ابن عباس و قتاده و مجاهد و حسن بصرى به شمار آورند. از همه پرمعنىتر روش ملطى (متوفى 377) است كه بخش بزرگى از كتاب «تفسير المتشابه» مقاتل را در تنبيه خود نقل كرده است. برخى ديگر نيز مانند قشيرى و خرگوشى يا كراميان، غالبا بىهيچ پردهپوشى سخنان او را در آثار خود آوردهاند. | مفسران بعدى از اين بابت كمتر متوقع بودند و به همين سبب است كه مثلا ثعلبى (متوفى 427 ه) و [[بغوی، حسین بن مسعود|بغوى]] (متوفى 510) هيچ ترديدى روا نمىدارند، در اينكه مقاتل را در زمرۀ ثقات در تفسير و در كنار ابن عباس و قتاده و مجاهد و حسن بصرى به شمار آورند. از همه پرمعنىتر روش ملطى (متوفى 377) است كه بخش بزرگى از كتاب «تفسير المتشابه» مقاتل را در تنبيه خود نقل كرده است. برخى ديگر نيز مانند قشيرى و خرگوشى يا كراميان، غالبا بىهيچ پردهپوشى سخنان او را در آثار خود آوردهاند. |
ویرایش