پرش به محتوا

فرهنگ اصطلاحات منطقی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'أساس الاقتباس' به 'أساس الاقتباس'
جز (جایگزینی متن - 'بوعلى سينا' به 'بوعلى سينا ')
جز (جایگزینی متن - 'أساس الاقتباس' به 'أساس الاقتباس')
خط ۴۸: خط ۴۸:
در اين اثر در مجموع، معانى تعداد 779 واژه و اصطلاح توضيح داده شده است.
در اين اثر در مجموع، معانى تعداد 779 واژه و اصطلاح توضيح داده شده است.


روش نويسنده در اين اثر استناد مستقيم به منابع اصلى علم منطق است؛ به اين معنا كه براى شرح هريك از اصطلاحات، جمله يا جملاتى از كتاب‌هاى «أساس الاقتباس»، «الإشارات و التنبيهات»، «دانشنامه علائى»، «درّة التاج»، «الشفاء (المنطق)» «معيار العلم»، «منظومه» حاج [[سبزواری، هادی|ملا هادى سبزوارى]] و «النجاة» آورده و به همان اكتفا كرده و در توضيح، اندكى افزوده است.
روش نويسنده در اين اثر استناد مستقيم به منابع اصلى علم منطق است؛ به اين معنا كه براى شرح هريك از اصطلاحات، جمله يا جملاتى از كتاب‌هاى «[[أساس الاقتباس]]»، «الإشارات و التنبيهات»، «دانشنامه علائى»، «درّة التاج»، «الشفاء (المنطق)» «معيار العلم»، «منظومه» حاج [[سبزواری، هادی|ملا هادى سبزوارى]] و «النجاة» آورده و به همان اكتفا كرده و در توضيح، اندكى افزوده است.


نويسنده گاه از نمودار نيز براى تفهيم مطالب استفاده كرده است <ref>ر.ك: متن كتاب، ص32، 69، 76 و 276</ref>.
نويسنده گاه از نمودار نيز براى تفهيم مطالب استفاده كرده است <ref>ر.ك: متن كتاب، ص32، 69، 76 و 276</ref>.
خط ۶۱: خط ۶۱:
و چون نسبت به آن زبان بيگانه‌ام، به آن تن نمى‌دادم، امّا اصرارها پيوسته تكرار شد و البته در ضرورت آن هم محلّى براى هيچ‌گونه ترديد نبود. اين بود كه براى انجام اين مهم از فرهنگ كلان فلسفى لالاند (استاد افتخارى فلسفه در دانشگاه پاريس و رئيس انجمن فرانسوى فلسفه) استمداد جستم...» <ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص5-7</ref>.
و چون نسبت به آن زبان بيگانه‌ام، به آن تن نمى‌دادم، امّا اصرارها پيوسته تكرار شد و البته در ضرورت آن هم محلّى براى هيچ‌گونه ترديد نبود. اين بود كه براى انجام اين مهم از فرهنگ كلان فلسفى لالاند (استاد افتخارى فلسفه در دانشگاه پاريس و رئيس انجمن فرانسوى فلسفه) استمداد جستم...» <ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص5-7</ref>.


2. نويسنده در مقدمه چاپ اول كه آن را در تاريخ ارديبهشت 1356ش، نوشته تأكيد كرده است: «... اين فرهنگ، حاصل سال‌ها كوشش و مجاهدت و ممارست است و نتيجه مراجعه به كتاب‌هاى متعدد منطق. عمده كتاب‌هاى منطق اسلامى، از منطق شفا و نجات و اشارات و دانشنامه شيخ تا منطق منظومه [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]]، مورد مراجعه دقيق قرار گرفته است. مخصوصا كتاب جامع و بى‌مانند «أساس الاقتباس» كه بيش از هر كتاب ديگر بدان استناد و استشهاد شده است؛ زيرا خواجه طوسى (قده) همه مباحث منطق را با تفصيل و موشكافى تامّ در آن فراهم آورده است كه «كلّ الصّيد في جوف الفرا». عبارت فارسى آن نيز سليس است و از تعقيد به‌دور؛ درست برخلاف كتاب «درّة التاج» اثر شاگرد خواجه كه سبكى دارد بسيار ثقيل و پيچيده و بدعبارت... اينجانب در تعريف و توضيح، همواره الفاظ متداول و صريح و مأنوس را به كار گرفته‌ام، نه الفاظ مجاز و مستعار و نامأنوس... بسيارى از اين اصطلاحات داراى معانى متعدد ديگر هم هست و در منطق به يك معنى به كار مى‌رود و در علوم ديگر يا در عرف به معنى ديگر و معلوم است كه در اين فرهنگ معنى منطقى آن آورده شده نه همه معانى آن.
2. نويسنده در مقدمه چاپ اول كه آن را در تاريخ ارديبهشت 1356ش، نوشته تأكيد كرده است: «... اين فرهنگ، حاصل سال‌ها كوشش و مجاهدت و ممارست است و نتيجه مراجعه به كتاب‌هاى متعدد منطق. عمده كتاب‌هاى منطق اسلامى، از منطق شفا و نجات و اشارات و دانشنامه شيخ تا منطق منظومه [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]]، مورد مراجعه دقيق قرار گرفته است. مخصوصا كتاب جامع و بى‌مانند «[[أساس الاقتباس]]» كه بيش از هر كتاب ديگر بدان استناد و استشهاد شده است؛ زيرا خواجه طوسى (قده) همه مباحث منطق را با تفصيل و موشكافى تامّ در آن فراهم آورده است كه «كلّ الصّيد في جوف الفرا». عبارت فارسى آن نيز سليس است و از تعقيد به‌دور؛ درست برخلاف كتاب «درّة التاج» اثر شاگرد خواجه كه سبكى دارد بسيار ثقيل و پيچيده و بدعبارت... اينجانب در تعريف و توضيح، همواره الفاظ متداول و صريح و مأنوس را به كار گرفته‌ام، نه الفاظ مجاز و مستعار و نامأنوس... بسيارى از اين اصطلاحات داراى معانى متعدد ديگر هم هست و در منطق به يك معنى به كار مى‌رود و در علوم ديگر يا در عرف به معنى ديگر و معلوم است كه در اين فرهنگ معنى منطقى آن آورده شده نه همه معانى آن.


... معمولا اگر اصطلاحى معادل‌هاى ديگر نيز داشته، آن معادل‌ها نيز به‌عنوان مترادف ذكر شده و نيز اصطلاح ضدّ آن... مشخص شده است، تا مراجعه‌كننده اصطلاحات مترادف و نيز اصطلاحات متقابل را نيز بازشناسد و فى‌المثل بداند كه ماهيت و حقيقت و طبيعت و ذات در بسيارى از موارد درست به‌عنوان مترادف به كار مى‌رود (اگرچه گاه اختلاف دقيقى هم در معنى آنها وجود دارد)...» <ref>ر.ك: همان، ص9-11</ref>.
... معمولا اگر اصطلاحى معادل‌هاى ديگر نيز داشته، آن معادل‌ها نيز به‌عنوان مترادف ذكر شده و نيز اصطلاح ضدّ آن... مشخص شده است، تا مراجعه‌كننده اصطلاحات مترادف و نيز اصطلاحات متقابل را نيز بازشناسد و فى‌المثل بداند كه ماهيت و حقيقت و طبيعت و ذات در بسيارى از موارد درست به‌عنوان مترادف به كار مى‌رود (اگرچه گاه اختلاف دقيقى هم در معنى آنها وجود دارد)...» <ref>ر.ك: همان، ص9-11</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش