پرش به محتوا

ابن مسکویه، احمد بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ارسطو' به 'ارسطو'
جز (جایگزینی متن - 'الذريعة' به 'الذريعة ')
جز (جایگزینی متن - 'ارسطو' به 'ارسطو')
خط ۱۳۸: خط ۱۳۸:




ابو على در غالب زمينه‌هاى حكمت نظرى و عملى به ويژه در فن تهذيب اخلاق به جدّ كوشيده و عمرى دراز بر سر آن نهاده است، تا آنجا كه برخى لقب «معلم سوم» به وى داده‌اند (نك‍: امين، 158/3). مسكويه حتى به تاريخ به عنوان آزمايشگاه فلسفۀ عملى خود مى‌نگريست، چنانكه مى‌توان او را پيشرو نويسندگان علمى تاريخ به شمار آورد. از ويژگيهاى تفكر او، توجه به اندرزنامه‌هاى ملل گوناگون است كه آنها را در جاويدان خرد گرد آورده است. وى در تفكر فلسفى خود بيش از همه متأثر از ارسطو و افلاطون است. بر حسب موضوعها و مباحث فلسفى، گاه ارسطويى و گاه افلاطونى است. در تهذيب الاخلاق او الفوز الاصغر علاوه بر اين دو فيلسوف، از سقراط، جالينوس، فيثاغورس، فرفوريوس، پروكلوس (برقلس) نقل قول كرده و آراء آنان را مورد نقد قرار داده است، اما به رواقيان توجه چندانى نشان نمى‌دهد. وى در حوزۀ اسلام و به فيلسوفانى همچون، كندى، ابو عثمان دمشقى (در تهذيب و الفوز) و ابو الحسن عامرى (در جاويدان خرد) نظر داشته است و به قرآن كريم و حديث پيامبر (ص) و پيشوايان دين استناد مى‌كند و نتيجۀ كوششهاى عقلانى فلاسفه و دعوت پيامبران را يك چيز مى‌داند. ابو على بر اين باور است كه هر كس خود را بپيرايد و بپرورد و رام عقل شود، از حس و اوهام حسى دور خواهد شد و به جايى خواهد رسيد كه حكيمان رسيده‌اند و چيزى خواهد ديد كه حكيمان ديده‌اند و پيامبران مردم را به سوى آن خوانده‌اند و اين «چيز» هم به توضيح او، توحيد و لزوم به كار بستن احكام عدل و اقامۀ سياستهاى الهى بسته به زمان و شرايط است (الفوز، 17-18).
ابو على در غالب زمينه‌هاى حكمت نظرى و عملى به ويژه در فن تهذيب اخلاق به جدّ كوشيده و عمرى دراز بر سر آن نهاده است، تا آنجا كه برخى لقب «معلم سوم» به وى داده‌اند (نك‍: امين، 158/3). مسكويه حتى به تاريخ به عنوان آزمايشگاه فلسفۀ عملى خود مى‌نگريست، چنانكه مى‌توان او را پيشرو نويسندگان علمى تاريخ به شمار آورد. از ويژگيهاى تفكر او، توجه به اندرزنامه‌هاى ملل گوناگون است كه آنها را در جاويدان خرد گرد آورده است. وى در تفكر فلسفى خود بيش از همه متأثر از [[ارسطو]] و افلاطون است. بر حسب موضوعها و مباحث فلسفى، گاه [[ارسطو]]يى و گاه افلاطونى است. در تهذيب الاخلاق او الفوز الاصغر علاوه بر اين دو فيلسوف، از سقراط، جالينوس، فيثاغورس، فرفوريوس، پروكلوس (برقلس) نقل قول كرده و آراء آنان را مورد نقد قرار داده است، اما به رواقيان توجه چندانى نشان نمى‌دهد. وى در حوزۀ اسلام و به فيلسوفانى همچون، كندى، ابو عثمان دمشقى (در تهذيب و الفوز) و ابو الحسن عامرى (در جاويدان خرد) نظر داشته است و به قرآن كريم و حديث پيامبر (ص) و پيشوايان دين استناد مى‌كند و نتيجۀ كوششهاى عقلانى فلاسفه و دعوت پيامبران را يك چيز مى‌داند. ابو على بر اين باور است كه هر كس خود را بپيرايد و بپرورد و رام عقل شود، از حس و اوهام حسى دور خواهد شد و به جايى خواهد رسيد كه حكيمان رسيده‌اند و چيزى خواهد ديد كه حكيمان ديده‌اند و پيامبران مردم را به سوى آن خوانده‌اند و اين «چيز» هم به توضيح او، توحيد و لزوم به كار بستن احكام عدل و اقامۀ سياستهاى الهى بسته به زمان و شرايط است (الفوز، 17-18).


در حكمت نظرى دو كتاب عمده از او ياد كرده‌اند: الفوز الاصغر و الفوز الاكبر. اثر اخير در دست نيست و ظاهرا بر سامان الفوز الاصغر، ولى به تفصيل نوشته شده است. ابو سليمان «دو فوز صغير و كبير» را در فهرست آثار ابو على آورده است (ص 347).
در حكمت نظرى دو كتاب عمده از او ياد كرده‌اند: الفوز الاصغر و الفوز الاكبر. اثر اخير در دست نيست و ظاهرا بر سامان الفوز الاصغر، ولى به تفصيل نوشته شده است. ابو سليمان «دو فوز صغير و كبير» را در فهرست آثار ابو على آورده است (ص 347).
خط ۱۵۶: خط ۱۵۶:
حركت دوم، او را از ذات خويش برون مى‌برد: «شقاوت» (ص 63).
حركت دوم، او را از ذات خويش برون مى‌برد: «شقاوت» (ص 63).


مسكويه در اينجا توهّم ترك دنيا را كه از تفسير حركت دوم نفس پديد مى‌آيد، رد مى‌كند و به تفسير سخن ارسطو مى‌پردازد كه گويد: انسان به طبع خود شهرنشين است (ص 64-65). فصل نهم در راههاى تحصيل سعادت و فصل دهم در حالت نفس پس از جدا شدن از تن است. وى در جاى ديگر اين فصل، به هنگام نكوهش سرپيچى از فرمان عقل، خرد را «نخستين پيامبر خدا به سوى خلق» خوانده است (ص 82).
مسكويه در اينجا توهّم ترك دنيا را كه از تفسير حركت دوم نفس پديد مى‌آيد، رد مى‌كند و به تفسير سخن [[ارسطو]] مى‌پردازد كه گويد: انسان به طبع خود شهرنشين است (ص 64-65). فصل نهم در راههاى تحصيل سعادت و فصل دهم در حالت نفس پس از جدا شدن از تن است. وى در جاى ديگر اين فصل، به هنگام نكوهش سرپيچى از فرمان عقل، خرد را «نخستين پيامبر خدا به سوى خلق» خوانده است (ص 82).


بخش سوم اين كتاب در نبوت و حاوى 10 فصل است. فصل نخست تا سوم در مراتب موجودات گيتى و پيوستگى آنها به يكديگر است (ص 85) و اينكه انسان جهانى است كوچك كه نيروهاى او به سان نيروهاى جهان بزرگ، به يكديگر پيوسته است (ص 92).
بخش سوم اين كتاب در نبوت و حاوى 10 فصل است. فصل نخست تا سوم در مراتب موجودات گيتى و پيوستگى آنها به يكديگر است (ص 85) و اينكه انسان جهانى است كوچك كه نيروهاى او به سان نيروهاى جهان بزرگ، به يكديگر پيوسته است (ص 92).
خط ۱۶۶: خط ۱۶۶:
اما در حكمت عملى، ابو على داراى 3 اثر مهم است: تهذيب الاخلاق، ترتيب السعادات و جاويدان خرد. بنا بر تهذيب الاخلاق، غرض از تهذيب، رسيدن به خوبى است كه به يارى آن كردار آدمى نيكو شود و ملكۀ او گردد كه اين جز به آموزش منظم ميسّر نيست.
اما در حكمت عملى، ابو على داراى 3 اثر مهم است: تهذيب الاخلاق، ترتيب السعادات و جاويدان خرد. بنا بر تهذيب الاخلاق، غرض از تهذيب، رسيدن به خوبى است كه به يارى آن كردار آدمى نيكو شود و ملكۀ او گردد كه اين جز به آموزش منظم ميسّر نيست.


شرط اول شناخت روان است (ص 1). روان در تن آدمى براى وصول به كمال و سعادت فرجامين است. پس بايد نيروها و تواناييهاى مثبت او را باز شناسيم و درست به كار گيريم تا به پايۀ برين انسانى دست يابيم و از نيروهاى منفى آن كه ما را از رسيدن بدان پايه باز مى‌دارند، آگاه گرديم (مقدمۀ تهذيب). ابو على در تهذيب و شناخت كمال نفس نظر رواقيان و ادلّۀ جالينوس و نظر ارسطو را در باب نيكى و بدى كه آيا به سرشت است، يا به تربيت، يا به هر دو، نقد كرده و سرانجام پذيرفته است كه آدمى به بركت پيرايش خوى خويش مى‌تواند نيكو شود و به كمال رسد (همان، 31 به بعد). او براى نيل به كمال، تربيت بر پايۀ شرع را، به ويژه در كودكى، شرط نخستين مى‌داند و مى‌افزايد كه آنگاه آدمى بايد در كتب استدلالى اخلاق بنگرد تا ادب در نفس او به برهان استوار شود؛به آموزش رياضيات پردازد و به سخن و برهان درست خوى گيرد. سپس به ترتيب و به تدريج به علو مى‌پردازد كه در «ترتيب السعادات»، ترتيب و منزلت آنها را بيان داشته است (ص 49).
شرط اول شناخت روان است (ص 1). روان در تن آدمى براى وصول به كمال و سعادت فرجامين است. پس بايد نيروها و تواناييهاى مثبت او را باز شناسيم و درست به كار گيريم تا به پايۀ برين انسانى دست يابيم و از نيروهاى منفى آن كه ما را از رسيدن بدان پايه باز مى‌دارند، آگاه گرديم (مقدمۀ تهذيب). ابو على در تهذيب و شناخت كمال نفس نظر رواقيان و ادلّۀ جالينوس و نظر [[ارسطو]] را در باب نيكى و بدى كه آيا به سرشت است، يا به تربيت، يا به هر دو، نقد كرده و سرانجام پذيرفته است كه آدمى به بركت پيرايش خوى خويش مى‌تواند نيكو شود و به كمال رسد (همان، 31 به بعد). او براى نيل به كمال، تربيت بر پايۀ شرع را، به ويژه در كودكى، شرط نخستين مى‌داند و مى‌افزايد كه آنگاه آدمى بايد در كتب استدلالى اخلاق بنگرد تا ادب در نفس او به برهان استوار شود؛به آموزش رياضيات پردازد و به سخن و برهان درست خوى گيرد. سپس به ترتيب و به تدريج به علو مى‌پردازد كه در «ترتيب السعادات»، ترتيب و منزلت آنها را بيان داشته است (ص 49).


در آن كتاب درجات سعادت را بر حسب مكتب ارسطو باز نموده است.
در آن كتاب درجات سعادت را بر حسب مكتب [[ارسطو]] باز نموده است.


سعادت در اين تقرير بر 3 گونه است: سعادت روان، سعادت تن و سعادت بيرون از تن. سعادت روان فراگرفتن علوم و معارف و سرانجام وصول به حكمت است كه بالاترين سعادتهاست. سعادت تن مانند زيبايى، تناسب اندام و تندرستى، و سعادت بيرون از تن مانند داشتن فرزندان خوب، دوستان خوب، رفاه، نژادگى و احترام اجتماعى (نك‍: ص 263، قس: تهذيب، 79). وى سپس در تهذيب (ص 125) «عدالت» را حد وسط ميان دو «جور» مى‌داند، زيرا زيادت و نقصان، هر دو جور است و جور در دو طرف عدالت واقع شده است، چنانكه فضايل حد وسط ميان رذايلند.
سعادت در اين تقرير بر 3 گونه است: سعادت روان، سعادت تن و سعادت بيرون از تن. سعادت روان فراگرفتن علوم و معارف و سرانجام وصول به حكمت است كه بالاترين سعادتهاست. سعادت تن مانند زيبايى، تناسب اندام و تندرستى، و سعادت بيرون از تن مانند داشتن فرزندان خوب، دوستان خوب، رفاه، نژادگى و احترام اجتماعى (نك‍: ص 263، قس: تهذيب، 79). وى سپس در تهذيب (ص 125) «عدالت» را حد وسط ميان دو «جور» مى‌داند، زيرا زيادت و نقصان، هر دو جور است و جور در دو طرف عدالت واقع شده است، چنانكه فضايل حد وسط ميان رذايلند.
خط ۱۷۶: خط ۱۷۶:
بيشتر اخلاق‌نويسان بعدى به گونه‌اى از تهذيب الاخلاق مسكويه تأثير پذيرفته‌اند. نصير الدين طوسى اخلاق ناصرى را بر پايۀ همين كتاب مسكويه نوشته است. وى به مسكويه ارادت ويژه‌اى داشته و در ابياتى كه به تازى سروده، او و كتابش را ستوده است (ص 35-36).
بيشتر اخلاق‌نويسان بعدى به گونه‌اى از تهذيب الاخلاق مسكويه تأثير پذيرفته‌اند. نصير الدين طوسى اخلاق ناصرى را بر پايۀ همين كتاب مسكويه نوشته است. وى به مسكويه ارادت ويژه‌اى داشته و در ابياتى كه به تازى سروده، او و كتابش را ستوده است (ص 35-36).


در فلسفۀ سياسى يا سياست مدن، اثرى از مسكويه بر جاى نمانده است، ولى كتابى در اين باب به نام السياسة للملك به او نسبت داده‌اند (خوانسارى، 255/1؛امين، 160/3؛مدرس، 208/8). چنين مى‌نمايد كه فلسفۀ سياسى مسكويه را در چارچوب بخش سوم حكمت عملى او بايد بررسى كرد كه به احتمال بسيار بر همان شيوۀ [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و پيش از او ارسطو و افلاطون نوشته شده و امتيازهاى روش شناختى مسكويه را بايد خود دارد.
در فلسفۀ سياسى يا سياست مدن، اثرى از مسكويه بر جاى نمانده است، ولى كتابى در اين باب به نام السياسة للملك به او نسبت داده‌اند (خوانسارى، 255/1؛امين، 160/3؛مدرس، 208/8). چنين مى‌نمايد كه فلسفۀ سياسى مسكويه را در چارچوب بخش سوم حكمت عملى او بايد بررسى كرد كه به احتمال بسيار بر همان شيوۀ [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و پيش از او [[ارسطو]] و افلاطون نوشته شده و امتيازهاى روش شناختى مسكويه را بايد خود دارد.


مسكويه، چنانكه در علم اخلاق از او ديده‌ايم، هم در توضيح استدلالى اصول علم اخلاق كوشيده و هم در جزئيات كه همان استقرار در اندرزها و اندرزنامه‌ها و عملكردهاست، تلاش كرده است. نمونۀ نخست، كتاب تهذيب الاخلاق، و نمونۀ زمينۀ دوم، كتاب جاويدان خرد و برخى آثار ديگر اوست. در فلسفۀ سياسى نيز در هر دو زمينۀ علم سياست كوشيده است. يكى فلسفى و استدلالى كه با عنوان ياد شده در فهرستها آمده است؛دوم استقصاى موارد و عملكردهاى مردان سياست كه اين زمينه را به ويژه در تجارب الامم از طريق شناخت ديدگاه و معيارهايى كه در گزينش حوادث تاريخ از خود نشان داده و در مقدمه‌اش باز نموده، يا تعليقهايى كه باز در تجارب الامم بر حوادث تاريخ نوشته است، مى‌توان باز شناخت.
مسكويه، چنانكه در علم اخلاق از او ديده‌ايم، هم در توضيح استدلالى اصول علم اخلاق كوشيده و هم در جزئيات كه همان استقرار در اندرزها و اندرزنامه‌ها و عملكردهاست، تلاش كرده است. نمونۀ نخست، كتاب تهذيب الاخلاق، و نمونۀ زمينۀ دوم، كتاب جاويدان خرد و برخى آثار ديگر اوست. در فلسفۀ سياسى نيز در هر دو زمينۀ علم سياست كوشيده است. يكى فلسفى و استدلالى كه با عنوان ياد شده در فهرستها آمده است؛دوم استقصاى موارد و عملكردهاى مردان سياست كه اين زمينه را به ويژه در تجارب الامم از طريق شناخت ديدگاه و معيارهايى كه در گزينش حوادث تاريخ از خود نشان داده و در مقدمه‌اش باز نموده، يا تعليقهايى كه باز در تجارب الامم بر حوادث تاريخ نوشته است، مى‌توان باز شناخت.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش