۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ']] ،' به ']]،') |
جز (جایگزینی متن - 'ابوعلى سينا' به 'ابوعلى سينا ') |
||
| خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
به باور وى، بدون بررسى و تحقيق و ارزيابى دقيق و عميق، نمىتوان از چگونگى بركات وجودى علامه در عصر ما، در احياى نفوس و از عمق انديشه قرآنى و تفكر فلسفى - عرفانى و محتواى آثار مكتوب آن بزرگوار، آگاه شد <ref>همان، ص64</ref>. | به باور وى، بدون بررسى و تحقيق و ارزيابى دقيق و عميق، نمىتوان از چگونگى بركات وجودى علامه در عصر ما، در احياى نفوس و از عمق انديشه قرآنى و تفكر فلسفى - عرفانى و محتواى آثار مكتوب آن بزرگوار، آگاه شد <ref>همان، ص64</ref>. | ||
در سومين فصل، در معرض تكفير بودن علامه، مورد بحث قرار گرفته و نقش علامه در احياى انديشه فلسفى شيعه و نيز احياى سنت تفسير قرآن در جهان تشيع، مورد ارزيابى قرار گرفته است. نويسنده به اين نكته اشاره دارد كه فلسفه و حكمت، پيش از علامه هم بهنحوى در حوزهها مطرح بود؛ يعنى در واقع از زمان ابوعلى سينا تا عصر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]و تا دوران [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] و تا امروز، اساتيدى در اين رشته وجود داشتهاند كه آثار ماندگارى هم از آنها بهجاى مانده است؛ اما متأسفانه تدريس «اسفار» [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]توسط علامه، با عكسالعملهاى منفى، حتى تا مرز تكفير، روبهرو شد تا اينكه ايشان مدتى به صلاحديد [[بروجردی، حسین|آيتالله بروجردى]]، آن را متوقف كرد؛ اما با مرور زمان و پيدايش تحولات، بهتدريج گرايشها در حوزه هم تغيير يافت و علامه با توجه به پشتكار و علاقه و احساس مسئوليتى كه در ترويج و تفسير قرآن و تدريس فلسفه در حوزهها احساس مىكرد، به تدريس ادامه داد تاآنكه حكمت و فلسفه در حوزه، جايگاه خود را پيدا كرد <ref>ر.ك: همان، ص86</ref>. | در سومين فصل، در معرض تكفير بودن علامه، مورد بحث قرار گرفته و نقش علامه در احياى انديشه فلسفى شيعه و نيز احياى سنت تفسير قرآن در جهان تشيع، مورد ارزيابى قرار گرفته است. نويسنده به اين نكته اشاره دارد كه فلسفه و حكمت، پيش از علامه هم بهنحوى در حوزهها مطرح بود؛ يعنى در واقع از زمان [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سينا]] تا عصر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]و تا دوران [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] و تا امروز، اساتيدى در اين رشته وجود داشتهاند كه آثار ماندگارى هم از آنها بهجاى مانده است؛ اما متأسفانه تدريس «اسفار» [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]توسط علامه، با عكسالعملهاى منفى، حتى تا مرز تكفير، روبهرو شد تا اينكه ايشان مدتى به صلاحديد [[بروجردی، حسین|آيتالله بروجردى]]، آن را متوقف كرد؛ اما با مرور زمان و پيدايش تحولات، بهتدريج گرايشها در حوزه هم تغيير يافت و علامه با توجه به پشتكار و علاقه و احساس مسئوليتى كه در ترويج و تفسير قرآن و تدريس فلسفه در حوزهها احساس مىكرد، به تدريس ادامه داد تاآنكه حكمت و فلسفه در حوزه، جايگاه خود را پيدا كرد <ref>ر.ك: همان، ص86</ref>. | ||
رابطه علامه با مراجع عظام، در فصل چهارم، بررسى شده است. نويسنده در اين فصل، به اين نكته اشاره دارد كه علامه با توجه به رسالتى كه بر عهده داشت، از جرگه «مرجعيت» خود را دور نمود تا بتواند به كار صرفا علمى، فرهنگى - تربيتى بپردازد و از غوغاهاى معروف حوزوى، خود را كنار نگه دارد و روى همين اصل، در معارك مربوطه، مطلقا شركت نمىكرد، ولى بااينحال، براى ايجاد وحدت صفوف و رفع كدورتها و سوء تفاهمات، در بين بزرگان، از هيچ تلاشى مضايقه نمىكرد و بلكه آن را يك وظيفه و تكليف شرعى براى خود مىدانست و روى همين اصل، با همه مراجع عظام قم، نجف، مشهد و تهران بدون استثناء، روابط حسنه و صميمانه داشت <ref>همان، ص101</ref>. | رابطه علامه با مراجع عظام، در فصل چهارم، بررسى شده است. نويسنده در اين فصل، به اين نكته اشاره دارد كه علامه با توجه به رسالتى كه بر عهده داشت، از جرگه «مرجعيت» خود را دور نمود تا بتواند به كار صرفا علمى، فرهنگى - تربيتى بپردازد و از غوغاهاى معروف حوزوى، خود را كنار نگه دارد و روى همين اصل، در معارك مربوطه، مطلقا شركت نمىكرد، ولى بااينحال، براى ايجاد وحدت صفوف و رفع كدورتها و سوء تفاهمات، در بين بزرگان، از هيچ تلاشى مضايقه نمىكرد و بلكه آن را يك وظيفه و تكليف شرعى براى خود مىدانست و روى همين اصل، با همه مراجع عظام قم، نجف، مشهد و تهران بدون استثناء، روابط حسنه و صميمانه داشت <ref>همان، ص101</ref>. | ||
ویرایش