۱۴۶٬۰۰۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
# «آيا انتخاب خلفا بر اساس مراجعه به افكار عمومى بود؟»: نحوۀ انتخاب ابوبكر، نحوۀ انتخاب خليفۀ دوم، انتخاب خليفه سوم از طريق شورا و راههاى ديگر براى گزينش امام. | # «آيا انتخاب خلفا بر اساس مراجعه به افكار عمومى بود؟»: نحوۀ انتخاب ابوبكر، نحوۀ انتخاب خليفۀ دوم، انتخاب خليفه سوم از طريق شورا و راههاى ديگر براى گزينش امام. | ||
# «تراژدى سقيفه»: آغاز جريان، روحيات و بينش اجتماعى رأىدهندگان و دو شاهد زنده تاريخى. | # «تراژدى سقيفه»: آغاز جريان، روحيات و بينش اجتماعى رأىدهندگان و دو شاهد زنده تاريخى. | ||
# «سرگذشت سقيفه»: سخنرانى سعد، ابوبكر، حباب بن منذر، عمر و ابوعُبيده، ارزيابى انتخاب سقيفه، جز حكومت ظاهرى چيز ديگرى مطرح نبود، پيشنهاد ابوسفيان به على(ع) و منطق على(ع) در سزاوارى خويش براى خلافت. | # «سرگذشت سقيفه»: سخنرانى سعد، ابوبكر، حباب بن منذر، عمر و ابوعُبيده، ارزيابى انتخاب سقيفه، جز حكومت ظاهرى چيز ديگرى مطرح نبود، پيشنهاد ابوسفيان به [[امام علی علیهالسلام|على(ع)]] و منطق [[امام علی علیهالسلام|على(ع)]] در سزاوارى خويش براى خلافت. | ||
# «پس از بيعت سقيفه»: پيكى به سراغ سعد بن عباده مىرود، دعوت بنىهاشم براى بيعت، يورش به خانۀ وحى، داورى تاريخ در هجوم به خانۀ وحى و چگونه على(ع) را به مسجد بردند؟ | # «پس از بيعت سقيفه»: پيكى به سراغ سعد بن عباده مىرود، دعوت بنىهاشم براى بيعت، يورش به خانۀ وحى، داورى تاريخ در هجوم به خانۀ وحى و چگونه [[امام علی علیهالسلام|على(ع)]] را به مسجد بردند؟ | ||
==نمونه مباحث== | ==نمونه مباحث== | ||
| خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
كسانى كه مىگويند پيروى از آنان مخصوص به احكام دين و امور مربوط به حلال و حرام است، بدون دليل موضوع پيروى را محدود نموده و از وسعت آن مىكاهند، در حالى كه در حديث چنين قيد و شرطى وجود ندارد. بنابراين حديث سفينه بسان ديگر احاديثى كه در اين زمينه وارد شده است، گواه بر تعيين آنان براى زعامت اسلامى است و اينكه جز آنان شخصى براى اين مقام لياقت ندارد. | كسانى كه مىگويند پيروى از آنان مخصوص به احكام دين و امور مربوط به حلال و حرام است، بدون دليل موضوع پيروى را محدود نموده و از وسعت آن مىكاهند، در حالى كه در حديث چنين قيد و شرطى وجود ندارد. بنابراين حديث سفينه بسان ديگر احاديثى كه در اين زمينه وارد شده است، گواه بر تعيين آنان براى زعامت اسلامى است و اينكه جز آنان شخصى براى اين مقام لياقت ندارد. | ||
گذشته از اين، حديث يادشده روشنترين گواه بر عصمت و مصونيت آنان از خطا و اشتباه و لغزش و گناه است، زيرا يك فرد خطاكار يا گنهكار كه خود بر لب پرتگاه سقوط و در وادى نابودى است، چگونه مىتواند ناجى ديگران و هادى گمراهان گردد؟ | گذشته از اين، حديث يادشده روشنترين گواه بر عصمت و مصونيت آنان از خطا و اشتباه و لغزش و گناه است، زيرا يك فرد خطاكار يا گنهكار كه خود بر لب پرتگاه سقوط و در وادى نابودى است، چگونه مىتواند ناجى ديگران و هادى گمراهان گردد؟ | ||
هر گاه يك نفر با كمال بىغرضى و بىنظرى، بدون پيشداورى، در مضامين احاديث سهگانه (منزلت، ثقلین و سفینه نوح) دقت كند، خواهد يافت كه پيامبر گرامى خلأ مقام و منصب رهبرى را با تعيين رهبرانى پر كرده و امت را به پيروى از افراد معين رهبرى نموده است. <ref> متن کتاب، ص212. </ref> | هر گاه يك نفر با كمال بىغرضى و بىنظرى، بدون پيشداورى، در مضامين احاديث سهگانه (منزلت، ثقلین و سفینه نوح) دقت كند، خواهد يافت كه پيامبر گرامى خلأ مقام و منصب رهبرى را با تعيين رهبرانى پر كرده و امت را به پيروى از افراد معين رهبرى نموده است. <ref> متن کتاب، ص212. </ref> | ||