۱۴۶٬۱۸۰
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
| خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
در آثار اصلی [[سهراب سپهری]]، یعنی صدای پای آب، مسافر، حجم سبز، مبنای عرفانی و دستگاه منسجم فکریای دیده میشود که به طور خلاصه چنین است: عارف (شناسا) که زندگی او سفر در جادۀ معرفت است، در لحظۀ حال زندگی میکند. ابن الوقت است و از ماضی و مستقبل بریده است. عارف وقت خود است و مترقب است تا نفحات را که همان واردات لحظههاست دریابد. مانند آبی جاری، در هر لحظۀ رود، تروتازه است. او در همۀ آنات، فقط یک نگاه تازه است و دیگر هیچ. جان او سرشار از دریافتهای ناب بدون شائبۀ گذشتههاست، خالی از پیشداوریها و دانش موروثی. | در آثار اصلی [[سهراب سپهری]]، یعنی صدای پای آب، مسافر، حجم سبز، مبنای عرفانی و دستگاه منسجم فکریای دیده میشود که به طور خلاصه چنین است: عارف (شناسا) که زندگی او سفر در جادۀ معرفت است، در لحظۀ حال زندگی میکند. ابن الوقت است و از ماضی و مستقبل بریده است. عارف وقت خود است و مترقب است تا نفحات را که همان واردات لحظههاست دریابد. مانند آبی جاری، در هر لحظۀ رود، تروتازه است. او در همۀ آنات، فقط یک نگاه تازه است و دیگر هیچ. جان او سرشار از دریافتهای ناب بدون شائبۀ گذشتههاست، خالی از پیشداوریها و دانش موروثی. | ||
در عرفان سپهری، طبیعت قائممقام خداست و جای او را میگیرد؛ بنابراین عرفان از آسمان به زمین میآید و شاعر به ستایش و تقدیس الهۀ زمین ـ مادر میپردازد که اتفاقاً قبل از خدای مذاهب، بزرگترین خدای اساطیری بینالنهرین و سپس آریائیان کوچیده به فلات ایران بود. در زیرساخت پنهان شعر فارسی ـ و بهویژه عرفان ایرانی ـ ستایش این الهه یا ایزدبانو را میتوان دید. اعتقاد به آرامش و صلح، خرسندبودن از داده و به آن رضادادن، تسلیم تقدیر بودن و آن را پذیرفتن، از رسم خوشایند زندگی لذت بردن، حال را دریافتن و از این دست مسائل که در اشعار سپهری دیده میشود و جزء عرفان اوست، سابقه در آراء کهنی چون فلسفۀ بودا و رواقیون یونان و روم و .... دارد و بنابراین طرح آن در این کتاب انجام نشده است. | در عرفان سپهری، طبیعت قائممقام خداست و جای او را میگیرد؛ بنابراین عرفان از آسمان به زمین میآید و شاعر به ستایش و تقدیس الهۀ زمین ـ مادر میپردازد که اتفاقاً قبل از خدای مذاهب، بزرگترین خدای اساطیری بینالنهرین و سپس آریائیان کوچیده به فلات ایران بود. در زیرساخت پنهان شعر فارسی ـ و بهویژه عرفان ایرانی ـ ستایش این الهه یا ایزدبانو را میتوان دید. اعتقاد به آرامش و صلح، خرسندبودن از داده و به آن رضادادن، تسلیم تقدیر بودن و آن را پذیرفتن، از رسم خوشایند زندگی لذت بردن، حال را دریافتن و از این دست مسائل که در اشعار سپهری دیده میشود و جزء عرفان اوست، سابقه در آراء کهنی چون فلسفۀ بودا و رواقیون یونان و روم و.... دارد و بنابراین طرح آن در این کتاب انجام نشده است. | ||
در این کتاب اشعار [[سهراب سپهری]]، شاعر بزرگ دورۀ ما از ابعاد گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است؛ هم فلسفۀ نگاه تازه که کلید فهم اشعار اوست، توضیح داده شده و هم مختصات ادبی و معیارهای فصاحت و بلاغت شعر او به لحاظ صنایع ادبی و صور خیال و عروض و نقد ادبی جدید بررسی شده است. چند شعر معروف او هم جزء به جزء مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. با این همه این کتاب فقط نگاهی به عظمت یک سپهر درخشان ادبی است. در این ویراست، نویسنده به شیوۀ خود ـ اختصار و ایجاز ـ جملاتی به کتاب افزوده و حک و اصلاحاتی انجام داده است.<ref> [https://literaturelib.com/books/4656 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | در این کتاب اشعار [[سهراب سپهری]]، شاعر بزرگ دورۀ ما از ابعاد گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است؛ هم فلسفۀ نگاه تازه که کلید فهم اشعار اوست، توضیح داده شده و هم مختصات ادبی و معیارهای فصاحت و بلاغت شعر او به لحاظ صنایع ادبی و صور خیال و عروض و نقد ادبی جدید بررسی شده است. چند شعر معروف او هم جزء به جزء مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. با این همه این کتاب فقط نگاهی به عظمت یک سپهر درخشان ادبی است. در این ویراست، نویسنده به شیوۀ خود ـ اختصار و ایجاز ـ جملاتی به کتاب افزوده و حک و اصلاحاتی انجام داده است.<ref> [https://literaturelib.com/books/4656 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | ||