۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه های' به 'ههای') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
| خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
در این جریان ادبی، نکتۀ مهم آن است که نویسنده تا چه اندازه توانسته است به نوشتۀ خود صورت هنری ببخشد، و آن را به مرتبۀ ادبی درخور ارتقا دهد. گاهی در کار ادبی نویسندهای سیاستگرا، مانند احسان طبری، جنبۀ ایدولوژیک و تبلیغی بر جنبۀ هنری میچربد و نویسنده را در مرتبۀ مبلغ سیاسی میخکوب میکند. در عوض گاهی نیز بُعد صناعی و هنری اثری جامعه گرا بر وجه مرامی آن غلبه مییابد. بزرگ علوی از آن دسته نویسندگان سیاستپیشه بود که توانست در داستانهای باکفایت خود، وجه هنری را بر جنبۀ ایدئولوژیک غالب سازد. او دربارۀ مسائلی نوشت که تجربه کرده بود و چهرههایی را به صحنۀ داستانهایش راه داد که نیک میشناخت و با آن زندگی کرده بود.در عین حال، موفق شد برخی از داستانهایش را واقعیتر از تجربیات زندگی خود از کار درآورد. | در این جریان ادبی، نکتۀ مهم آن است که نویسنده تا چه اندازه توانسته است به نوشتۀ خود صورت هنری ببخشد، و آن را به مرتبۀ ادبی درخور ارتقا دهد. گاهی در کار ادبی نویسندهای سیاستگرا، مانند احسان طبری، جنبۀ ایدولوژیک و تبلیغی بر جنبۀ هنری میچربد و نویسنده را در مرتبۀ مبلغ سیاسی میخکوب میکند. در عوض گاهی نیز بُعد صناعی و هنری اثری جامعه گرا بر وجه مرامی آن غلبه مییابد. بزرگ علوی از آن دسته نویسندگان سیاستپیشه بود که توانست در داستانهای باکفایت خود، وجه هنری را بر جنبۀ ایدئولوژیک غالب سازد. او دربارۀ مسائلی نوشت که تجربه کرده بود و چهرههایی را به صحنۀ داستانهایش راه داد که نیک میشناخت و با آن زندگی کرده بود.در عین حال، موفق شد برخی از داستانهایش را واقعیتر از تجربیات زندگی خود از کار درآورد. | ||
در عرصۀ نقد ادبی ایران، علوی به عنوان مشهورترین نویسندۀ چپگرای ایران، موضوع بحث و جدل بوده است؛ برایش دل سوزاندهاند یا بر او خرده گرفتهاند که هنر خود را به نفع تبلغات حزبی فروکاسته است. واقعیت این است که او دچار دوگانگی عمیقی است: از سویی در مقالههایی که در دهۀ 1320ـ1330 نوشته، پیرو رئالیسم سوسیالیستی است. از سوی دیگر در داستانهای خود رمانتیک و سودایی ظاهر میگردد و معتقد به هژمونی کارگران جلوهگر نمیشود. در رمان «چشمهایش» بیش از سیاست، قصۀ عشق را میخوانیم زیرا به قول م. آزاد «علوی باطناً مردی سودایی است و در حقیقت توی خط آن حرفها [نیست]. چشمهایش و تکههایی از نامهها لحن و محتوای اشرافی اما انساندوستانه دارد ... علوی نویسنده بود و صادق و همین صداقت بود که شور و غوغا و یأس [داستانهای] او را از پشت امیدواری [سیاسی مقالههایش] نشان میداد». | در عرصۀ نقد ادبی ایران، علوی به عنوان مشهورترین نویسندۀ چپگرای ایران، موضوع بحث و جدل بوده است؛ برایش دل سوزاندهاند یا بر او خرده گرفتهاند که هنر خود را به نفع تبلغات حزبی فروکاسته است. واقعیت این است که او دچار دوگانگی عمیقی است: از سویی در مقالههایی که در دهۀ 1320ـ1330 نوشته، پیرو رئالیسم سوسیالیستی است. از سوی دیگر در داستانهای خود رمانتیک و سودایی ظاهر میگردد و معتقد به هژمونی کارگران جلوهگر نمیشود. در رمان «چشمهایش» بیش از سیاست، قصۀ عشق را میخوانیم زیرا به قول م. آزاد «علوی باطناً مردی سودایی است و در حقیقت توی خط آن حرفها [نیست]. چشمهایش و تکههایی از نامهها لحن و محتوای اشرافی اما انساندوستانه دارد... علوی نویسنده بود و صادق و همین صداقت بود که شور و غوغا و یأس [داستانهای] او را از پشت امیدواری [سیاسی مقالههایش] نشان میداد». | ||
نزدیکانش برآناند که صداقت او با سیاستبازی و تحزب در تضاد بود. پرویز ناتل خانلری او را «نویسندۀ صمیمی و احساساتی» باز میشناسد ـ نویسندهای تغزلی که خوش دارد حماسه سرایی کند. پیوستن او به حزب تودۀ ایران نیز، بیش از آنکه از باوری مرامی ناشی شود، حاصل نوعی کنجکاوی معلممنشانه است. خوش میگوید: «من نویسنده هستم، به کار سیاست نمیخورم». با این حال عمری را به وابستگی حزبی گذراند و از نوشتن آنچنان که باب طبعش بود دور افتاد. این امر از او چهرۀای تراژیک ساخت که با همۀ عشق به نوشتن، متعهد است نگارش مقالههای ایدئولوژیک را ادامه دهد. اما تنها بهرهای از ماجراجوییهایش را صرف ژرونالیسم و سیاست کرد و بهرۀ غالب را به نوشتن اختصاص داد. در این کتاب تلاش شده راهی به جهان داستانی علوی، شیوههای روایتگری و مضمونهای انسان دوستانۀ او بگشاید و تازگی کار داستانپردازی او را نشان دهد. | نزدیکانش برآناند که صداقت او با سیاستبازی و تحزب در تضاد بود. پرویز ناتل خانلری او را «نویسندۀ صمیمی و احساساتی» باز میشناسد ـ نویسندهای تغزلی که خوش دارد حماسه سرایی کند. پیوستن او به حزب تودۀ ایران نیز، بیش از آنکه از باوری مرامی ناشی شود، حاصل نوعی کنجکاوی معلممنشانه است. خوش میگوید: «من نویسنده هستم، به کار سیاست نمیخورم». با این حال عمری را به وابستگی حزبی گذراند و از نوشتن آنچنان که باب طبعش بود دور افتاد. این امر از او چهرۀای تراژیک ساخت که با همۀ عشق به نوشتن، متعهد است نگارش مقالههای ایدئولوژیک را ادامه دهد. اما تنها بهرهای از ماجراجوییهایش را صرف ژرونالیسم و سیاست کرد و بهرۀ غالب را به نوشتن اختصاص داد. در این کتاب تلاش شده راهی به جهان داستانی علوی، شیوههای روایتگری و مضمونهای انسان دوستانۀ او بگشاید و تازگی کار داستانپردازی او را نشان دهد. | ||