پرش به محتوا

معنویت محمد(ص) در عرفان اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' .' به '.'
جز (جایگزینی متن - '[[ ' به '[[')
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.')
 
خط ۳۳: خط ۳۳:
[[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] در کتاب «[[الشواهد الربوبية في المناهج السلوكية|الشواهد الربوبیه]]» پیامبر را کسی می‌داند که در میانۀ عالم معقول و محسوس ایستاده و دائما در حال رفت‌وآمد در میان جهان صورت و معناست و با هر دو انس دارد. او هم مشتاق لقا و رضای حق است و هم مشتاق هدایت و اکمال مردم. پیامبر هرچند به معراج حقایق رسیده و قربی نادر یافته و ملکوت آسمان و زمین را مشاهده کرده، اما هر روز از نردبان آسمان پایین می‌آید تا دلیل راه خواستگاران حق باشد و آنان را بر بال حکمت و رحمت خود بنشاند تا در ناسوت، محرم لاهوت باشند و در خاک، هوای افلاک بپرورند. مولانا می‌گفت پیامبر کسی است که از نردبان آسمان بالا رفته و به معراج حق نائل شده و وصال را تجربه کرده، اما برای یاری و تعلیم دیگران بارها از این نردبان پایین می‌آید و مشفقانه، انسان‌ها را یاری می‌کند. این همان تفاوت پیامبری با نظایر آن است.
[[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] در کتاب «[[الشواهد الربوبية في المناهج السلوكية|الشواهد الربوبیه]]» پیامبر را کسی می‌داند که در میانۀ عالم معقول و محسوس ایستاده و دائما در حال رفت‌وآمد در میان جهان صورت و معناست و با هر دو انس دارد. او هم مشتاق لقا و رضای حق است و هم مشتاق هدایت و اکمال مردم. پیامبر هرچند به معراج حقایق رسیده و قربی نادر یافته و ملکوت آسمان و زمین را مشاهده کرده، اما هر روز از نردبان آسمان پایین می‌آید تا دلیل راه خواستگاران حق باشد و آنان را بر بال حکمت و رحمت خود بنشاند تا در ناسوت، محرم لاهوت باشند و در خاک، هوای افلاک بپرورند. مولانا می‌گفت پیامبر کسی است که از نردبان آسمان بالا رفته و به معراج حق نائل شده و وصال را تجربه کرده، اما برای یاری و تعلیم دیگران بارها از این نردبان پایین می‌آید و مشفقانه، انسان‌ها را یاری می‌کند. این همان تفاوت پیامبری با نظایر آن است.


معنویت پیامبران جهان تکه‌تکه ما را یکپارچه می‌کرد و توحید معنایش همین بود که همۀ امور قرار است مرا یگانه کند؛ چنان‌که پروردگارم یگانه است و این اعم از ایمان و اعتقاد و عمل و اخلاق و خوردن و آشامیدن و .... بود.
معنویت پیامبران جهان تکه‌تکه ما را یکپارچه می‌کرد و توحید معنایش همین بود که همۀ امور قرار است مرا یگانه کند؛ چنان‌که پروردگارم یگانه است و این اعم از ایمان و اعتقاد و عمل و اخلاق و خوردن و آشامیدن و.... بود.


[[شمس تبریزی، محمد|شمس تبریزی]] به‌خوبی دانسته بود که معنای توحید برای انسان، یکپارچگی وجود انسان است و آن‌که به دنبال اثبات یگانگی خداست، توحید را نشناخته است: «از عالم توحید تو را چه؟ از آن‌که او واحد است تو را چه؟ چو تو صد هزار بیشی. هر جزوت به طرفی. هر جزوت به عالمی. تا تو این اجزا را در واحدی او درنبازی و خرج نکنی، تا او تو را از واحدی خود همرنگ کند، سرت بماناد و سِرت! سجدۀ تو مقبول است».
[[شمس تبریزی، محمد|شمس تبریزی]] به‌خوبی دانسته بود که معنای توحید برای انسان، یکپارچگی وجود انسان است و آن‌که به دنبال اثبات یگانگی خداست، توحید را نشناخته است: «از عالم توحید تو را چه؟ از آن‌که او واحد است تو را چه؟ چو تو صد هزار بیشی. هر جزوت به طرفی. هر جزوت به عالمی. تا تو این اجزا را در واحدی او درنبازی و خرج نکنی، تا او تو را از واحدی خود همرنگ کند، سرت بماناد و سِرت! سجدۀ تو مقبول است».
خط ۴۷: خط ۴۷:
جایگاه حضرت محمد(ص)  در نظام هستی از نظر عارفان در فصل دوم بررسی شده است. در روایتی از پیامبر نقل شده که من پیامبر بودم، در حالی که آدم(ع) میان آب و گل بود؛ یعنی خلقتش به پایان نرسیده بود. بسیاری از عرفا این روایت را نقل کرده و دلالت آن را مرتبط با جان و وجود معنوی پیامبر دانسته‌اند. به باور ایشان جان حضرت محمد(ص)  بیش از همۀ انسان‌ها نزد خداوند موجود بوده است. روزبهان بقلی ذیل آیۀ «و أنا اول المسلمین» همین روایت را نقل کرده و می‌گوید این روایت اشاره به تقدم روح و گوهر محمد(ص) بر هستی و اهل آن دارد.
جایگاه حضرت محمد(ص)  در نظام هستی از نظر عارفان در فصل دوم بررسی شده است. در روایتی از پیامبر نقل شده که من پیامبر بودم، در حالی که آدم(ع) میان آب و گل بود؛ یعنی خلقتش به پایان نرسیده بود. بسیاری از عرفا این روایت را نقل کرده و دلالت آن را مرتبط با جان و وجود معنوی پیامبر دانسته‌اند. به باور ایشان جان حضرت محمد(ص)  بیش از همۀ انسان‌ها نزد خداوند موجود بوده است. روزبهان بقلی ذیل آیۀ «و أنا اول المسلمین» همین روایت را نقل کرده و می‌گوید این روایت اشاره به تقدم روح و گوهر محمد(ص) بر هستی و اهل آن دارد.


یکی از واژگان کلیدی و محوری در اندیشۀ اسلامی که ارتباط مستکمی با وجود رسول خدا(ص) دارد، وحی است. او فصل تمایزبخش خود با دیگر انسان‌ها را تنها در همین وحی می‌دانست. مسائل مربوط به وحی از قبیل واژه‌شناسی، مفهوم‌شناسی آن در ذهنیت عرب، ضرورت وحی، الهام و وحی، ویژگی‌های اقسام وحی نبوی و .... در فصل سوم مورد بررسی قرار گرفته است.
یکی از واژگان کلیدی و محوری در اندیشۀ اسلامی که ارتباط مستکمی با وجود رسول خدا(ص) دارد، وحی است. او فصل تمایزبخش خود با دیگر انسان‌ها را تنها در همین وحی می‌دانست. مسائل مربوط به وحی از قبیل واژه‌شناسی، مفهوم‌شناسی آن در ذهنیت عرب، ضرورت وحی، الهام و وحی، ویژگی‌های اقسام وحی نبوی و.... در فصل سوم مورد بررسی قرار گرفته است.


نقطه‌ای که دین و عرفان در آن به گونۀ تام و تمامی به یکدیگر می‌رسند، باور به امکان معراج برای انسان است. علت و حکمت معراج، معراج محمد(ص) و دیگر پیامبران، ادلۀ معراج، معنای روحانی بودن معراج و ... از مباحثی است که در فصل چهارم بدان پرداخته شده است.
نقطه‌ای که دین و عرفان در آن به گونۀ تام و تمامی به یکدیگر می‌رسند، باور به امکان معراج برای انسان است. علت و حکمت معراج، معراج محمد(ص) و دیگر پیامبران، ادلۀ معراج، معنای روحانی بودن معراج و... از مباحثی است که در فصل چهارم بدان پرداخته شده است.


[[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]] می‌گوید پیامبران نایبان و خلفای حق متعال‌اند و چون امکان تجسم و تجسد خداوند وجود ندارد، آنان عظمت ذات و اسماء و صفات و افعال الهی را نمایندگی می‌کنند. این نیابت صرف انتقال پیام از طریق گفتار نیست و اعم از پیام گفترای و پیام کرداری است. اخلاق حضرت محمد(ص)  اخلاق الهی است؛ زیرا خودش فرمود پروردگارم مرا به بهترین صورت ادب و تربیت کرد. دربارۀ اخلاق پیامبر و چیستی اخلاق و مباحث مربوط به آن در فصل پنجم بحث و بررسی صورت گرفته است.
[[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]] می‌گوید پیامبران نایبان و خلفای حق متعال‌اند و چون امکان تجسم و تجسد خداوند وجود ندارد، آنان عظمت ذات و اسماء و صفات و افعال الهی را نمایندگی می‌کنند. این نیابت صرف انتقال پیام از طریق گفتار نیست و اعم از پیام گفترای و پیام کرداری است. اخلاق حضرت محمد(ص)  اخلاق الهی است؛ زیرا خودش فرمود پروردگارم مرا به بهترین صورت ادب و تربیت کرد. دربارۀ اخلاق پیامبر و چیستی اخلاق و مباحث مربوط به آن در فصل پنجم بحث و بررسی صورت گرفته است.
خط ۵۵: خط ۵۵:
در فصل ششم ابتدا به بحثی لغوی دربارل ختم و نبوت پرداخته شده و سپس ادلۀ ختم نبوت بیان شده است. معنای خاتمیت نزد عارفان دیگر موضوعی است که در این فصل بدان پرداخته شده است.
در فصل ششم ابتدا به بحثی لغوی دربارل ختم و نبوت پرداخته شده و سپس ادلۀ ختم نبوت بیان شده است. معنای خاتمیت نزد عارفان دیگر موضوعی است که در این فصل بدان پرداخته شده است.


فصل پایانی کتاب اختصاص به بررسی صلوات از دیدگاه عرفا دارد. آثار معنوی صلوات، کیفیت صلوات، معانی صلوات خدا و خلق و .... مباحثی است که در این مورد بررسی قرار گرفته است.<ref> [https://literaturelib.com/books/4815 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>
فصل پایانی کتاب اختصاص به بررسی صلوات از دیدگاه عرفا دارد. آثار معنوی صلوات، کیفیت صلوات، معانی صلوات خدا و خلق و.... مباحثی است که در این مورد بررسی قرار گرفته است.<ref> [https://literaturelib.com/books/4815 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>