۱۴۶٬۱۵۴
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
| خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
از زمان شناخت هر چه بیشترِ نظریۀ آمیزۀ مفهومی در اواخر دهۀ 1990، توجه بیشتری به جنبههای روانی و بافتی زبان اختصاص یافته است. این تمرکز بر «پردازش زبان در جریان» و ماهیت باز ـ انتهابودن آن در کاربرد واقعی زبانشناسی شناختی را به «رویکردهای کاربردشناختی» نزدیکتر کرده است، رویکردهایی که بر وابستگی بافت و نامعینبودن فهم تأکید دارند ... به باور ما، نوعی تبادل مفید میتواند بین ایدههای کاربردشناسی (شناخت ـ پایه) و تفکرشناختی وجود داشته باشد. | از زمان شناخت هر چه بیشترِ نظریۀ آمیزۀ مفهومی در اواخر دهۀ 1990، توجه بیشتری به جنبههای روانی و بافتی زبان اختصاص یافته است. این تمرکز بر «پردازش زبان در جریان» و ماهیت باز ـ انتهابودن آن در کاربرد واقعی زبانشناسی شناختی را به «رویکردهای کاربردشناختی» نزدیکتر کرده است، رویکردهایی که بر وابستگی بافت و نامعینبودن فهم تأکید دارند... به باور ما، نوعی تبادل مفید میتواند بین ایدههای کاربردشناسی (شناخت ـ پایه) و تفکرشناختی وجود داشته باشد. | ||
مثل دیگر حوزههای میانرشتهای، رشتۀ زبانشناسی شناختی، با گستردهتر کردن دامنۀ خود و همکاری جدی و پیوسته با حوزههای همجوار در علومشناختی ـ و حتا بیولوژی تکاملی ـ بیتردید غنیتر و مستحکمتر خواهد شد. اما با مشکلاتی هم مواجه میشود، از جمله، مثلاً این خطر که پیچیدگی موضوعات و جدلهای روانشناختی، عصبشناختی و زیستشناختی در وامگیری گزینشی و اجتنابناپذیر از این رشتهها ناپدید میشود. بدون توجه به اینکه زبانشناسان شناختی در آینده چگونه با این موضوع برخورد میکنند، آنچه در این مرحله بدیهی به نطر میرسد این است که رویکرد شناختی به زبان قطعاً پابرجا خواهد بود و تأثیر ماندگاری بر اینکه زبانشناسان چگونه دربارۀ زبان نظریهپردازی میکنند بر جای خواهد گذاشت. | مثل دیگر حوزههای میانرشتهای، رشتۀ زبانشناسی شناختی، با گستردهتر کردن دامنۀ خود و همکاری جدی و پیوسته با حوزههای همجوار در علومشناختی ـ و حتا بیولوژی تکاملی ـ بیتردید غنیتر و مستحکمتر خواهد شد. اما با مشکلاتی هم مواجه میشود، از جمله، مثلاً این خطر که پیچیدگی موضوعات و جدلهای روانشناختی، عصبشناختی و زیستشناختی در وامگیری گزینشی و اجتنابناپذیر از این رشتهها ناپدید میشود. بدون توجه به اینکه زبانشناسان شناختی در آینده چگونه با این موضوع برخورد میکنند، آنچه در این مرحله بدیهی به نطر میرسد این است که رویکرد شناختی به زبان قطعاً پابرجا خواهد بود و تأثیر ماندگاری بر اینکه زبانشناسان چگونه دربارۀ زبان نظریهپردازی میکنند بر جای خواهد گذاشت. | ||