۱۴۶٬۲۸۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه اند.' به 'هاند.') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
| خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
«فرهنگ زندان» و مراودات و مناسبات رایج در آن، هرگز منفک از فرهنگ و مناسبات دنیای آزاد نیست؛ بنابراین بسیاری از واژهها و اصطلاحات رایج در زندان (فرهنگ کلامی زندان)، واژهها و اصطلاحاتیاند که ممکن است در خارج از محیط زندان نیز شنیده شده یا حتی از جانب افرادی به فراخور حال و مکان و زمان، به کار گرفته شوند. | «فرهنگ زندان» و مراودات و مناسبات رایج در آن، هرگز منفک از فرهنگ و مناسبات دنیای آزاد نیست؛ بنابراین بسیاری از واژهها و اصطلاحات رایج در زندان (فرهنگ کلامی زندان)، واژهها و اصطلاحاتیاند که ممکن است در خارج از محیط زندان نیز شنیده شده یا حتی از جانب افرادی به فراخور حال و مکان و زمان، به کار گرفته شوند. | ||
واژهها و اصطلاحات رایج و کاربردی در زندان را به لحاظ فرم و محتوا به چند دسته میتوان تقسیم کرد: 1. واژهها و اصطلاحات معطوف به محیط؛ این واژگان به بازتعریف مؤلفههای فیزیکی از زبان انحصاری اهالی زندان میپردازند. نکتۀ اساسی اما در نحوۀ نامگذاری و کاربرد این اصطلاحات است که از نظر برخی ساکنین زندان، عموماً شرط خودیبودن و پذیرش در جمع، بلدبودن یا بلدشدن و کاربرد روزانۀ واژگان و اصطلاحات بازتولیدشده در زندان است؛ برای نمونه آتشخانه، آخور آخری، اتاق کفترها، بند نسوان، پاس خیار، حبس تاریک و ... . | واژهها و اصطلاحات رایج و کاربردی در زندان را به لحاظ فرم و محتوا به چند دسته میتوان تقسیم کرد: 1. واژهها و اصطلاحات معطوف به محیط؛ این واژگان به بازتعریف مؤلفههای فیزیکی از زبان انحصاری اهالی زندان میپردازند. نکتۀ اساسی اما در نحوۀ نامگذاری و کاربرد این اصطلاحات است که از نظر برخی ساکنین زندان، عموماً شرط خودیبودن و پذیرش در جمع، بلدبودن یا بلدشدن و کاربرد روزانۀ واژگان و اصطلاحات بازتولیدشده در زندان است؛ برای نمونه آتشخانه، آخور آخری، اتاق کفترها، بند نسوان، پاس خیار، حبس تاریک و.... | ||
2. واژهها و اصطلاحات معطوف به شخصیت؛ انسانها در زندان عمدتاً موجوداتی میشوند غیرقابل پیشبینی با رفتارهای بهشدت حسی و تحریکپذیر، چیزی ورای آنچه بسیاری از آنها در دنیای آزاد از خود بروز و ظهور دادهاند. بسیاری از واژهها و اصطلاحات کاربردی در زندان افزون بر اینکه از ملزومات زیستن در این محدودۀ منحصربهفردند، تحت تأثیر این مؤلفۀ شخصیتی زندانیان خلق و استعمال میشوند؛ برای نمونه آبجیش پارتی شه، بتی محمودی، بغدادش خرابه، خار داره، دختر سعدی و .... . | 2. واژهها و اصطلاحات معطوف به شخصیت؛ انسانها در زندان عمدتاً موجوداتی میشوند غیرقابل پیشبینی با رفتارهای بهشدت حسی و تحریکپذیر، چیزی ورای آنچه بسیاری از آنها در دنیای آزاد از خود بروز و ظهور دادهاند. بسیاری از واژهها و اصطلاحات کاربردی در زندان افزون بر اینکه از ملزومات زیستن در این محدودۀ منحصربهفردند، تحت تأثیر این مؤلفۀ شخصیتی زندانیان خلق و استعمال میشوند؛ برای نمونه آبجیش پارتی شه، بتی محمودی، بغدادش خرابه، خار داره، دختر سعدی و..... | ||
3. واژهها و اصطلاحات معطوف به قوانین، مقررات و مقتضیات رایج در زندان؛ یعنی قوانینی که توسط نهادهای رسمی قضایی تدوین شده و زندانیان در طول مدت حبس، مجبور و محکوم به رعایت آن قوانین هستند؛ از قبیل آزادی مشروط، بازپروری، تحت الحفظ، تخفیف مجازات و ... . | 3. واژهها و اصطلاحات معطوف به قوانین، مقررات و مقتضیات رایج در زندان؛ یعنی قوانینی که توسط نهادهای رسمی قضایی تدوین شده و زندانیان در طول مدت حبس، مجبور و محکوم به رعایت آن قوانین هستند؛ از قبیل آزادی مشروط، بازپروری، تحت الحفظ، تخفیف مجازات و.... | ||
4. واژهها و اصطلاحات بدلی (نشانهها)؛ یعنی واژگان و اصطلاحات رمزگونه یا بدلی عموماً در زندانها توسط برخی زندانیان برای معرفی و تحلیل یا تقبیح و تشویق اعمال خلاف یا مغایر با هنجارها و قوانین رایج در زندان یا پنهانکاری اقداماتی که حضور و مداخلۀ عوامل غیرخودی در آن مطلوب به نظر نمیرسد، ساخته و کاربردی میشوند؛ از قبیل آپار شد، آجیل داد، آلبومدار، اوضاع کابله و ... . | 4. واژهها و اصطلاحات بدلی (نشانهها)؛ یعنی واژگان و اصطلاحات رمزگونه یا بدلی عموماً در زندانها توسط برخی زندانیان برای معرفی و تحلیل یا تقبیح و تشویق اعمال خلاف یا مغایر با هنجارها و قوانین رایج در زندان یا پنهانکاری اقداماتی که حضور و مداخلۀ عوامل غیرخودی در آن مطلوب به نظر نمیرسد، ساخته و کاربردی میشوند؛ از قبیل آپار شد، آجیل داد، آلبومدار، اوضاع کابله و.... | ||
5. واژهها و اصطلاحات توصیفی؛ از مقضیات زندان است که زندانیان در مراودات روزانه بسیاری از توصیفات کلامی و استعارههای طنزآلود بهره میگیرند. این نوع خلق یا گزینش واژگان، مختص محدودۀ زندان نیست و بسیاری از آنها در فرهنگ عامۀ ایرانی بهوفور دیده میشود؛ از قبیل آب رفت، افتاد تو تسبیح، بلبل تو گلوشه، خر تب میکنه و ... . | 5. واژهها و اصطلاحات توصیفی؛ از مقضیات زندان است که زندانیان در مراودات روزانه بسیاری از توصیفات کلامی و استعارههای طنزآلود بهره میگیرند. این نوع خلق یا گزینش واژگان، مختص محدودۀ زندان نیست و بسیاری از آنها در فرهنگ عامۀ ایرانی بهوفور دیده میشود؛ از قبیل آب رفت، افتاد تو تسبیح، بلبل تو گلوشه، خر تب میکنه و.... | ||
6. مثلها و بازیهای کلامی؛ از نقاط مشترک بین فرهنگ عامه در ایران و فرهنگ زندان، کاربرد حداکثری امثال و بازیهای کلامی است؛ از قبیل آشتی کنون دسمال گلی میخواد، نشینی تختی، میبینمیت به چشم اون وختی و ... . | 6. مثلها و بازیهای کلامی؛ از نقاط مشترک بین فرهنگ عامه در ایران و فرهنگ زندان، کاربرد حداکثری امثال و بازیهای کلامی است؛ از قبیل آشتی کنون دسمال گلی میخواد، نشینی تختی، میبینمیت به چشم اون وختی و.... | ||
7. کنایهها و متلکها؛ استفاده از واژهها و اصطلاحات کنایهآمیز از آنجا که در فرهنگ کلامی کاربردی دیروز و امروز ایرانیان جایگاه محکمی دارد، در خردهفرهنگ زندان هم برای ایجاد ارتباط بین اعضای اجتماع، سخت کارآمد است. در زندان اما عمدتاً زبان کنایهها و متلکها، بیرحمانه و نقادانه و هتاکانه است؛ از قبیل آنجلو، ادای تنگا رو درنیار، اسم شپشش منیژهاس، بخواب لحاف یخ کرد و .... . | 7. کنایهها و متلکها؛ استفاده از واژهها و اصطلاحات کنایهآمیز از آنجا که در فرهنگ کلامی کاربردی دیروز و امروز ایرانیان جایگاه محکمی دارد، در خردهفرهنگ زندان هم برای ایجاد ارتباط بین اعضای اجتماع، سخت کارآمد است. در زندان اما عمدتاً زبان کنایهها و متلکها، بیرحمانه و نقادانه و هتاکانه است؛ از قبیل آنجلو، ادای تنگا رو درنیار، اسم شپشش منیژهاس، بخواب لحاف یخ کرد و..... | ||
در این کتاب کوشیده شده با رعایت محدودیتهای موجود، شمایی معقول و نزدیک به واقعیتی از پدیدهای فرداست و دور از ذهن اکثریت جامعه ارائه شود. | در این کتاب کوشیده شده با رعایت محدودیتهای موجود، شمایی معقول و نزدیک به واقعیتی از پدیدهای فرداست و دور از ذهن اکثریت جامعه ارائه شود. | ||