مجله استبداد؛ نشریات ایران در عصر مشروطه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' می ک' به ' می‌ک'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' می ک' به ' می‌ک')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
خط ۳۱: خط ۳۱:
دورانی که بلافاصله بعد از انقلاب مشروطۀ ایران آمد، شاهد شکوفایی مطبوعات سیاسی بود. نشریات ادواری این دوره افزون بر گزارش وقایع و بازتاب اخبار داخلی و بین‌المللی، نقش مهمی در ترویج و بحث افکاری داشتند که جنبش مشروطه‌خواهی مطرح کرده بود. شیوه‌ای که این مطبوعات برای بازتاب اندیشه‌های مختلف برمی‌گزیدند تا فضای حدیدی برای بیان عقاید بگشایند، درخور توجه ویژه است.
دورانی که بلافاصله بعد از انقلاب مشروطۀ ایران آمد، شاهد شکوفایی مطبوعات سیاسی بود. نشریات ادواری این دوره افزون بر گزارش وقایع و بازتاب اخبار داخلی و بین‌المللی، نقش مهمی در ترویج و بحث افکاری داشتند که جنبش مشروطه‌خواهی مطرح کرده بود. شیوه‌ای که این مطبوعات برای بازتاب اندیشه‌های مختلف برمی‌گزیدند تا فضای حدیدی برای بیان عقاید بگشایند، درخور توجه ویژه است.


ادبیات جنبش مشروطۀ ایران، همانند بسیاری از تحولات و انقلاب‌های مدرن، رگه‌های غنی و متنوعی از هجو و طنز سیاسی را در اشکال گوناگون دربر داشت. مقالات مطبوعاتی، رسالات و اشعار سیاسی مواضع متفاوت و تازه‌ای را در یک موقعیت چند چهره و موقعیت تاریخی بیان می کردند. بر این منوال نگارش هجو و طنز سیاسی را می‌توان در طی دهه‌ای بررسی کرد که هم مبشر آغازهایی نو بود (مانند گسترش سریع رسانه‌های جمعی، رشد افکار عمومی ملی و بین‌المللی، تأثیرات متقابل و وام‌گیری‌ها در زمینۀ هجو و طنز سیاسی، چه در لحن و چه در شکل آن) و هم خبر از فرجام‌هایی می‌داد (مانند پایان وابستگی ضمنی طنز به ادبیات کلاسیک فارسی که دربردارندۀ کنایات و لطایف ادبی ظریفی بود که فهم‌شان تنها در ذهنی و زبانی ساخته و پرداخته می‌شد)؛ آغازها و فرجام‌هایی که معمولاً در پیوند با مفاهیم کلی سنت و مدرنیته نگریسته و بررسی می‌گردند.
ادبیات جنبش مشروطۀ ایران، همانند بسیاری از تحولات و انقلاب‌های مدرن، رگه‌های غنی و متنوعی از هجو و طنز سیاسی را در اشکال گوناگون دربر داشت. مقالات مطبوعاتی، رسالات و اشعار سیاسی مواضع متفاوت و تازه‌ای را در یک موقعیت چند چهره و موقعیت تاریخی بیان می‌کردند. بر این منوال نگارش هجو و طنز سیاسی را می‌توان در طی دهه‌ای بررسی کرد که هم مبشر آغازهایی نو بود (مانند گسترش سریع رسانه‌های جمعی، رشد افکار عمومی ملی و بین‌المللی، تأثیرات متقابل و وام‌گیری‌ها در زمینۀ هجو و طنز سیاسی، چه در لحن و چه در شکل آن) و هم خبر از فرجام‌هایی می‌داد (مانند پایان وابستگی ضمنی طنز به ادبیات کلاسیک فارسی که دربردارندۀ کنایات و لطایف ادبی ظریفی بود که فهم‌شان تنها در ذهنی و زبانی ساخته و پرداخته می‌شد)؛ آغازها و فرجام‌هایی که معمولاً در پیوند با مفاهیم کلی سنت و مدرنیته نگریسته و بررسی می‌گردند.


هجو و طنز سیاسی اغلب به وسیلۀ نویسندگان و شاعرانی به کار بسته می‌شد که خواهان تحول و اصلاحات بودند. در واقع گرایش آنها به تحول رهیافت و ذهنیتی پویا به آنان بخشیده بود، ذهنیتی که بسیاری از مخالفانشان اغلب فاقد آن بودند. هجوپردازان مهارت چشمگیری را در رویارویی با موضوعات اجتماعی و فرهنگی عوام به کار می‌گرفتند تا ادعاهای پوچ و مخرب را برملا سازند و به ریشخند آرند و از این راه خوانندگانشان را متحول سازند. همین قضیه در مورد استفاده از کاریکاتور در طنز و هجویه‌های مصور هم صادق بود. در مقابل کسانی که مخالف تحول بودند، اغلب اهل طنز نبودند و در اظهارنظرهایشان از سر خشم به فحاشی متوسل می‌شدند و به طور مستقیم به تحول‌خواهان حمله می‌کردند و آنها را به بی‌اخلاقی، عناد، مکر سیاسی و حتی ارتداد متهم می‌کردند و در نتیجه ناخواسته آب به آسیاب مخالفان خود می‌ریختند.
هجو و طنز سیاسی اغلب به وسیلۀ نویسندگان و شاعرانی به کار بسته می‌شد که خواهان تحول و اصلاحات بودند. در واقع گرایش آنها به تحول رهیافت و ذهنیتی پویا به آنان بخشیده بود، ذهنیتی که بسیاری از مخالفانشان اغلب فاقد آن بودند. هجوپردازان مهارت چشمگیری را در رویارویی با موضوعات اجتماعی و فرهنگی عوام به کار می‌گرفتند تا ادعاهای پوچ و مخرب را برملا سازند و به ریشخند آرند و از این راه خوانندگانشان را متحول سازند. همین قضیه در مورد استفاده از کاریکاتور در طنز و هجویه‌های مصور هم صادق بود. در مقابل کسانی که مخالف تحول بودند، اغلب اهل طنز نبودند و در اظهارنظرهایشان از سر خشم به فحاشی متوسل می‌شدند و به طور مستقیم به تحول‌خواهان حمله می‌کردند و آنها را به بی‌اخلاقی، عناد، مکر سیاسی و حتی ارتداد متهم می‌کردند و در نتیجه ناخواسته آب به آسیاب مخالفان خود می‌ریختند.