۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رسول جعفريان' به 'رسول جعفريان') |
جز (جایگزینی متن - 'امام على(ع)' به 'امام على (ع)') |
||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
باب دهم نيز به بيان فرزندان ايشان از تمامى همسرانشان در طى هيجده حديث اختصاص دارد. | باب دهم نيز به بيان فرزندان ايشان از تمامى همسرانشان در طى هيجده حديث اختصاص دارد. | ||
از ميان آثار مربوط به تاريخ شهادت امام على(ع) كتاب ابن ابى الدنيا، كهنترين كتابى است كه برجاى مانده است. | از ميان آثار مربوط به تاريخ شهادت [[امام على (ع)]] كتاب ابن ابى الدنيا، كهنترين كتابى است كه برجاى مانده است. | ||
به گفته [[رسول جعفريان]]، «نويسنده كتاب ابوبكر عبدالله بن محمد بن عبيد معروف به ابن ابى الدنيا قرشى (281 208ق) از علماى محدث - مورخ است كه آثار بيشمارى به صورت تكنگارى در حوزههاى مختلف حديثى و بعضاً تاريخى دارد. سبك و سياق او نگارش اخبار به صورت روايات مستقل است كه جمعاً تحت يك عنوان كلى فراهم مىآورد. وى شخصيتى كم مانند در تأليف و تنوع موضوعاتى است كه به آن پرداخته و آثار بيشمارى، هر چند برخى از آنها كوچك است، از خود برجاى گذاشته است. براى اهميت اثر او را بدانيم بايد توجه كنيم كه وى سى سال زودتر از طبرى مورخ درگذشته و بنابراين يك نسل از او جلوتر است.» | به گفته [[رسول جعفريان]]، «نويسنده كتاب ابوبكر عبدالله بن محمد بن عبيد معروف به ابن ابى الدنيا قرشى (281 208ق) از علماى محدث - مورخ است كه آثار بيشمارى به صورت تكنگارى در حوزههاى مختلف حديثى و بعضاً تاريخى دارد. سبك و سياق او نگارش اخبار به صورت روايات مستقل است كه جمعاً تحت يك عنوان كلى فراهم مىآورد. وى شخصيتى كم مانند در تأليف و تنوع موضوعاتى است كه به آن پرداخته و آثار بيشمارى، هر چند برخى از آنها كوچك است، از خود برجاى گذاشته است. براى اهميت اثر او را بدانيم بايد توجه كنيم كه وى سى سال زودتر از طبرى مورخ درگذشته و بنابراين يك نسل از او جلوتر است.» | ||
كتاب در مجموع داراى 119 روايت است كه نويسنده آنها را با سند و از مآخذ مختلف تاريخى نقل كرده است. هر روايت تاريخى داستانى را درباره بخشى از ماجراى شهادت امام على(ع)، همينطور پيشزمينهها و نيز آثار و تبعات آن گزارش نموده است. تمامى اين روايات توسط شخصى به نام حافظ حسين بن صفوان برذعى متوفاى 340ق به نقل از ابن ابى الدنيا روايت شده و نام او در آغاز همه اسناد ديده مى شود در واقع وى راوى آثار ابن ابى الدنياست. | كتاب در مجموع داراى 119 روايت است كه نويسنده آنها را با سند و از مآخذ مختلف تاريخى نقل كرده است. هر روايت تاريخى داستانى را درباره بخشى از ماجراى شهادت [[امام على (ع)]]، همينطور پيشزمينهها و نيز آثار و تبعات آن گزارش نموده است. تمامى اين روايات توسط شخصى به نام حافظ حسين بن صفوان برذعى متوفاى 340ق به نقل از ابن ابى الدنيا روايت شده و نام او در آغاز همه اسناد ديده مى شود در واقع وى راوى آثار ابن ابى الدنياست. | ||
راوى يا راويان هر خبرى بين ابن ابى الدنيا تا اصل خبر در آغاز بيشتر نقلها آمده است. برخى از آنها مورخان شيعى و برخى نيز به اصطلاح از عامه مىباشند. براى مثل اين سند: «... از جابر بن عبدالله جعفى، از محمد بن على [امام باقر] ...» سپس متن وصيت امام على را به امام مجتبى(ع) نقل كرده است. | راوى يا راويان هر خبرى بين ابن ابى الدنيا تا اصل خبر در آغاز بيشتر نقلها آمده است. برخى از آنها مورخان شيعى و برخى نيز به اصطلاح از عامه مىباشند. براى مثل اين سند: «... از جابر بن عبدالله جعفى، از محمد بن على [امام باقر] ...» سپس متن وصيت امام على را به امام مجتبى(ع) نقل كرده است. | ||
نخستين روايت از وقت بيرون آمدن امام على(ع) پيش از اذان صبح به سوى مسجد است كه مرغان برابر وى درآمدند و آواز سردادند. همراهان آنان را دور كردند اما حضرت فرمودند: مرانيد كه نوحه گرند. | نخستين روايت از وقت بيرون آمدن [[امام على (ع)]] پيش از اذان صبح به سوى مسجد است كه مرغان برابر وى درآمدند و آواز سردادند. همراهان آنان را دور كردند اما حضرت فرمودند: مرانيد كه نوحه گرند. | ||
روايات مربوط به شهادت امام على(ع) در اين كتاب متفاوت نقل شده است در واقع، ابن ابى الدنيا جامع اين نقلهاست و درست همانطور كه در كتابى مانند [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] ملاحظه مىكنيم، روايات متفاوت و متعارضى درباره يك واقعه آورده مىشود. | روايات مربوط به شهادت [[امام على (ع)]] در اين كتاب متفاوت نقل شده است در واقع، ابن ابى الدنيا جامع اين نقلهاست و درست همانطور كه در كتابى مانند [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] ملاحظه مىكنيم، روايات متفاوت و متعارضى درباره يك واقعه آورده مىشود. | ||
در روايت 12 به نقل از امام باقر(ع) آمده است: «آنگاه كه خداوند اراده كرد كه كرامت شهادت با ضربت ابن ملجم نصيب امام على(ع) شود، ابن ملجم شب را در مسجد بنى اسد بود. وقتى هوا تاريك شد به خانهاى از خانههاى كنديان رفت. يك جمعه پيش از آن امام روى منبر از زبان رسول خدا (ص)نقل كرد كه آن حضرت به من فرمود: لايبغضك مؤمن و لا يحبك كافر. و افزود:من در خواب ديدم كه شيطانى ضربتى بر من زده و ريش مرا به خون سرم تر كرده است، اما اين مرا ناراحت نكرد... اين بود تا شب معهود كه ابن ملجم در كنارى كمين كرد. وقتى امام براى نماز وارد مسجد شد، ابن ملجم ضربه خود را فرود آورد. محمد بن حنيفه نزديك آن حضرت ايستاده بود، او را گرفت. مردم نيز بر ابن ملجم يورش بردند تا او را بكشند. امام على(ع) فرمود: صبر كنيد. او را نكشيد. اگر ماندم او را قصاص خواهم كرد يا خواهم بخشيد. اگر نماندم، همان اصل نفس در برابر نفس.در روايت 97 آمده است: عبدالملك بن سليمان گويد: به عطاء گفتم: آيا احدى از اصحاب رسول الله فقيهتر از على بود؟ گفت: نه والله من كسى را نمىشناسم. | در روايت 12 به نقل از امام باقر(ع) آمده است: «آنگاه كه خداوند اراده كرد كه كرامت شهادت با ضربت ابن ملجم نصيب [[امام على (ع)]] شود، ابن ملجم شب را در مسجد بنى اسد بود. وقتى هوا تاريك شد به خانهاى از خانههاى كنديان رفت. يك جمعه پيش از آن امام روى منبر از زبان رسول خدا (ص)نقل كرد كه آن حضرت به من فرمود: لايبغضك مؤمن و لا يحبك كافر. و افزود:من در خواب ديدم كه شيطانى ضربتى بر من زده و ريش مرا به خون سرم تر كرده است، اما اين مرا ناراحت نكرد... اين بود تا شب معهود كه ابن ملجم در كنارى كمين كرد. وقتى امام براى نماز وارد مسجد شد، ابن ملجم ضربه خود را فرود آورد. محمد بن حنيفه نزديك آن حضرت ايستاده بود، او را گرفت. مردم نيز بر ابن ملجم يورش بردند تا او را بكشند. [[امام على (ع)]] فرمود: صبر كنيد. او را نكشيد. اگر ماندم او را قصاص خواهم كرد يا خواهم بخشيد. اگر نماندم، همان اصل نفس در برابر نفس.در روايت 97 آمده است: عبدالملك بن سليمان گويد: به عطاء گفتم: آيا احدى از اصحاب رسول الله فقيهتر از على بود؟ گفت: نه والله من كسى را نمىشناسم. | ||
== وضعيت كتاب: == | == وضعيت كتاب: == |
ویرایش