بازاندیشی در آیین استنباط: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۵: خط ۲۵:
| پیش از =  
| پیش از =  
}}
}}
'''بازاندیشی در آیین استنباط: نگاهی به سیر تاریخی اصول فقه و رویکردهای نوین مصالح- مقاصدجویانه و هرمنوتیکی'''، نوشته [[سید احمد کاظمی موسوی]] (متولد ۹ شهریور ۱۳۱۸ رشت) حقوق‌دان، پژوهشگر دینی و استاد مطالعات اسلامی است. این کتاب به بررسی سیر تاریخی و تحولات اصول فقه پرداخته و رویکردهای نوین در اجتهاد، از جمله مقاصد شریعت و هرمنوتیک را برای بازنگری در شیوه استنباط احکام شرعی عرضه می‌کند.
'''بازاندیشی در آیین استنباط: نگاهی به سیر تاریخی اصول فقه و رویکردهای نوین مصالح- مقاصدجویانه و هرمنوتیکی'''، نوشته [[کاظمی موسوی، سید احمد|سید احمد کاظمی موسوی]] (متولد ۹ شهریور ۱۳۱۸ رشت) حقوق‌دان، پژوهشگر دینی و استاد مطالعات اسلامی است. این کتاب به بررسی سیر تاریخی و تحولات اصول فقه پرداخته و رویکردهای نوین در اجتهاد، از جمله مقاصد شریعت و هرمنوتیک را برای بازنگری در شیوه استنباط احکام شرعی عرضه می‌کند.


==ساختار==
==ساختار==
کتاب شامل مقدمه دکتر سید مصطفی محقق داماد، پیشگفتار نویسنده، درآمد، ده فصل اصلی، سخن پایانی، منابع، واژه‌نامه فارسی-انگلیسی و نمایه است.
کتاب شامل مقدمه دکتر [[محقق داماد، سید مصطفی|سید مصطفی محقق داماد]]، پیشگفتار نویسنده، درآمد، ده فصل اصلی، سخن پایانی، منابع، واژه‌نامه فارسی-انگلیسی و نمایه است.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
فصل یکم به پیدایش اصول فقه به‌عنوان آیین استنباط اختصاص دارد. در این فصل، ریشه‌های تاریخی اصول فقه، از جمله منابع چهارگانه (قرآن، سنت، اجماع، و قیاس) بررسی می‌شود و دیدگاه شافعی و رساله او به‌عنوان نخستین تدوین در این حوزه موردتوجه قرار می‌گیرد<ref>همان، ص15- 26</ref>.
فصل یکم به پیدایش اصول فقه به‌عنوان آیین استنباط اختصاص دارد. در این فصل، ریشه‌های تاریخی اصول فقه، از جمله منابع چهارگانه (قرآن، سنت، اجماع، و قیاس) بررسی می‌شود و دیدگاه شافعی و رساله او به‌عنوان نخستین تدوین در این حوزه موردتوجه قرار می‌گیرد<ref>همان، ص15- 26</ref>.


فصل دوم رویکرد متکلمان معتزلی و اشعری به اصول فقه را شرح می‌دهد. در این بخش، نقش علم کلام در شکل‌گیری و تکامل اصول فقه تحلیل شده و مباحث مطرح شده توسط متکلمانی چون ابو الحسین بصری و قاضی عبدالجبار موردبررسی قرار می‌گیرد<ref>همان، ص27- 37</ref>.
فصل دوم رویکرد متکلمان معتزلی و اشعری به اصول فقه را شرح می‌دهد. در این بخش، نقش علم کلام در شکل‌گیری و تکامل اصول فقه تحلیل شده و مباحث مطرح شده توسط متکلمانی چون [[بصری، محمد بن علی|ابوالحسین بصری]] و [[قاضی عبدالجبار بن احمد|قاضی عبدالجبار]] موردبررسی قرار می‌گیرد<ref>همان، ص27- 37</ref>.


فصل سوم به کارکرد اصول فقه نزد حنفیان نخستین می‌پردازد. این فصل چگونگی استفاده عملی حنفیان اولیه از اصول فقه را نشان می‌دهد، با تمرکز بر روش‌هایی مانند قیاس و بررسی سهم فقهایی چون ابوحنیفه و جصاص رازی در این زمینه<ref>همان، ص39- 49</ref>.
فصل سوم به کارکرد اصول فقه نزد حنفیان نخستین می‌پردازد. این فصل چگونگی استفاده عملی حنفیان اولیه از اصول فقه را نشان می‌دهد، با تمرکز بر روش‌هایی مانند قیاس و بررسی سهم فقهایی چون [[ابوحنیفه، نعمان بن ثابت|ابوحنیفه]] و [[جصاص، احمد بن علی|جصاص رازی]] در این زمینه<ref>همان، ص39- 49</ref>.


فصل چهارم روند پذیرش و پیشرفت اصول فقه در مذهب شیعه را دنبال می‌کند. این بخش به سیر تاریخی ورود مباحث اصولی به حوزه شیعه و نقش علمای بزرگی مانند سید مرتضی، شیخ مفید، و شیخ طوسی در تدوین و توسعه آن می‌پردازد<ref>همان، ص41- 68</ref>.
فصل چهارم روند پذیرش و پیشرفت اصول فقه در مذهب شیعه را دنبال می‌کند. این بخش به سیر تاریخی ورود مباحث اصولی به حوزه شیعه و نقش علمای بزرگی مانند [[سید مرتضی، علی بن حسین|سید مرتضی]]، [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]]، و [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]] در تدوین و توسعه آن می‌پردازد<ref>همان، ص41- 68</ref>.


فصل پنجم پیشرفت نظری اصول فقه و استفاده از موازین منطقی را تشریح می‌کند. این فصل چگونگی تأثیرپذیری اصول فقه از منطق و فلسفه را نشان داده و آرای متفکرانی چون ابن حزم، امام الحرمین جوینی، غزالی و فخرالدین رازی، آمدی و سبکی، در این باره مورد مداقه قرار می‌گیرد<ref>همان، ص69- 87</ref>.
فصل پنجم پیشرفت نظری اصول فقه و استفاده از موازین منطقی را تشریح می‌کند. این فصل چگونگی تأثیرپذیری اصول فقه از منطق و فلسفه را نشان داده و آرای متفکرانی چون [[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم]]، [[امام‌الحرمین، عبدالملک بن عبدالله|امام‌الحرمین جوینی]]، [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] و [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخرالدین رازی]]، [[آمدی، علی بن محمد|آمدی]] و [[سبکی، عبدالوهاب بن علی|سبکی]]، در این باره مورد مداقه قرار می‌گیرد<ref>همان، ص69- 87</ref>.


فصل ششم به موضوع راه‌یافتن ملاحظات اجتماعی در اصول فقه اختصاص دارد. در این بخش، جایگاه و اهمیت ملاحظات اجتماعی و مصالح (همچون مصالح مرسله و مقاصد شریعت) در فرایند استنباط احکام، به‌ویژه با تاکید بر تلاش‌های شاطبی، بحث<ref>همان، ص89- 103</ref>.
فصل ششم به موضوع راه‌یافتن ملاحظات اجتماعی در اصول فقه اختصاص دارد. در این بخش، جایگاه و اهمیت ملاحظات اجتماعی و مصالح (همچون مصالح مرسله و مقاصد شریعت) در فرایند استنباط احکام، به‌ویژه با تاکید بر تلاش‌های شاطبی، بحث<ref>همان، ص89- 103</ref>.


فصل هفتم بازاندیشی اصول فقه در دوره معاصر را بررسی می‌کند. این فصل به بررسی دیدگاه‌های معاصر اهل‌سنت و علمای حنفی دوره متاخر، ابن نجیم زین‌الدین، ولی‌الله دهلوی، شوکانی، محمد ابوزهره، وهبه زحیلی در خصوص کارایی و به‌روزرسانی اصول فقه می‌پردازد <ref>همان، ص105- 117</ref>.
فصل هفتم بازاندیشی اصول فقه در دوره معاصر را بررسی می‌کند. این فصل به بررسی دیدگاه‌های معاصر اهل‌سنت و علمای حنفی دوره متاخر، [[ابن نجیم، زین‌الدین بن ابراهیم|ابن نجیم زین‌الدین]]، [[شاه‌ولی‌الله، احمد بن عبدالرحیم|ولی‌الله دهلوی]]، [[شوکانی، محمد|شوکانی]]، [[ابوزهره، محمد|محمد ابوزهره]]، [[زحیلی، وهبه|وهبه زحیلی]] در خصوص کارایی و به‌روزرسانی اصول فقه می‌پردازد <ref>همان، ص105- 117</ref>.


فصل هشتم دور جدید اصول‌گرایی شیعه و گسترش اصول عملی را موردبحث قرار می‌دهد. این بخش تحولات متأخر اصول فقه شیعه، به‌خصوص گرایش به اصول عملی و نقش علمایی چون وحید بهبهانی، شیخ مرتضی انصاری و آخوند خراسانی، محمدرضا مظفر، در این حرکت را توضیح می‌دهد<ref>همان، ص119- 141</ref>.
فصل هشتم دور جدید اصول‌گرایی شیعه و گسترش اصول عملی را موردبحث قرار می‌دهد. این بخش تحولات متأخر اصول فقه شیعه، به‌خصوص گرایش به اصول عملی و نقش علمایی چون [[بهبهانی، محمدباقر بن محمداکمل|وحید بهبهانی]]، [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ مرتضی انصاری]] و [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آخوند خراسانی]]، [[مظفر، محمدرضا|محمدرضا مظفر]]، در این حرکت را توضیح می‌دهد<ref>همان، ص119- 141</ref>.


فصل نهم به رویکردهای نوین در آیین استنباط می‌پردازد. این فصل، رهیافت‌های فقهی معاصر و پیشنهادهای اصلاحی در روش استنباط را مطرح کرده و دیدگاه‌های متفکرانی مانند محمد اقبال، ابوزید و محمد کمالی را که بر مقاصد شریعت و واقعیات اجتماعی تأکید دارند، معرفی می‌کند<ref>همان، ص143- 173</ref>.
فصل نهم به رویکردهای نوین در آیین استنباط می‌پردازد. این فصل، رهیافت‌های فقهی معاصر و پیشنهادهای اصلاحی در روش استنباط را مطرح کرده و دیدگاه‌های متفکرانی مانند [[اقبال لاهوری، محمد|محمد اقبال]]، [[ابوزید، احمد بن سهل|ابوزید]] و [[محمد کمالی]] را که بر مقاصد شریعت و واقعیات اجتماعی تأکید دارند، معرفی می‌کند<ref>همان، ص143- 173</ref>.


فصل دهم موضوع هرمنوتیک جدید و تبدل فهم‌ها در خوانش شریعت را بررسی می‌کند. این فصل، اهمیت هرمنوتیک در درک متون دینی و شریعت را توضیح داده و تلاش‌هایی که برای بازنگری در تفسیر متون مقدس بر اساس ملاحظات تاریخی، زبانی، و اجتماعی صورت‌گرفته را واکاوی می‌کند و به دیدگاه نصر حامد ابوزید، محمد ارکون، محمد مجتهد شبستری، عبدالکریم سروش و جاسر عوده اشاره می‌کند<ref> همان، ص175- 196</ref>.
فصل دهم موضوع هرمنوتیک جدید و تبدل فهم‌ها در خوانش شریعت را بررسی می‌کند. این فصل، اهمیت هرمنوتیک در درک متون دینی و شریعت را توضیح داده و تلاش‌هایی که برای بازنگری در تفسیر متون مقدس بر اساس ملاحظات تاریخی، زبانی، و اجتماعی صورت‌گرفته را واکاوی می‌کند و به دیدگاه [[ابوزید، نصر حامد|نصر حامد ابوزید]]، [[محمد ارکون]]، [[مجتهد شبستری، محمد|محمد مجتهد شبستری]]، [[سروش، عبدالکریم|عبدالکریم سروش]] و [[جاسر عوده]] اشاره می‌کند<ref> همان، ص175- 196</ref>.


==پانویس==
==پانویس==