برتری بین بلاغت عرب و عجم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'فارسي' به 'فارسی'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فارسي' به 'فارسی')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۸: خط ۸:
[[شمیسا، سیروس]] (مترجم)
[[شمیسا، سیروس]] (مترجم)
|زبان  
|زبان  
| زبان =فارسي - عربي   
| زبان =فارسی - عربي   
| کد کنگره =4ب5ع / 3356 PIR ‏
| کد کنگره =4ب5ع / 3356 PIR ‏
| موضوع =فارسي -- معاني و بيان -- متون قديمي تا قرن 14  
| موضوع =فارسی -- معاني و بيان -- متون قديمي تا قرن 14  
زبان عربي - معاني و بيان - متون قديمي تا قرن 14
زبان عربي - معاني و بيان - متون قديمي تا قرن 14
زبان پهلوي--معاني و بيان  
زبان پهلوي--معاني و بيان  
ضرب المثل‏هاي ايراني
ضرب المثل‏هاي ايراني
ضرب‌المثل‌هاي فارسي -- ترجمه شده به عربي  
ضرب‌المثل‌هاي فارسی -- ترجمه شده به عربي  
|ناشر  
|ناشر  
| ناشر =قطره  
| ناشر =قطره  
خط ۳۹: خط ۳۹:
از قدیم‌الایام تاکنون در اینکه نویسندۀ این رساله کدام عسکری است، شک و شبهه بود. گاهی آن را جزء آثار [[عسکری، حسن بن عبدالله|ابوهلال عسکری]] و گاهی هم جزء آثار ابواحمد عسکری ذکر کرده‌اند و گاهی هم در فهرست آثار هیچ‌کدام از آنها، اسم چنین رساله‌ایی نیامده است. اما دکتر ارحیله در مقدمۀ خود می‌نویسد در اینکه رساله از ابواحمد عسکری است شکی نیست چون از ابوبکر بن درید که از استادانش بوده نام برده است و از استاد دیگرش ابوبکر الصولی روایت کرده است.
از قدیم‌الایام تاکنون در اینکه نویسندۀ این رساله کدام عسکری است، شک و شبهه بود. گاهی آن را جزء آثار [[عسکری، حسن بن عبدالله|ابوهلال عسکری]] و گاهی هم جزء آثار ابواحمد عسکری ذکر کرده‌اند و گاهی هم در فهرست آثار هیچ‌کدام از آنها، اسم چنین رساله‌ایی نیامده است. اما دکتر ارحیله در مقدمۀ خود می‌نویسد در اینکه رساله از ابواحمد عسکری است شکی نیست چون از ابوبکر بن درید که از استادانش بوده نام برده است و از استاد دیگرش ابوبکر الصولی روایت کرده است.


ابواحمد عسکری دایی [[عسکری، حسن بن عبدالله|ابوهلال عسکری]] (395 هـ) بود و سیزده سال قبل از خواهرزاده‌اش در هشتادونه سالگی درگذشت. عسکری یعنی منسوب به عسکر مُکرَم که شهری در اطراف اهواز در خوزستان بود. این رساله از ابوهلال است. قریب به اتفاق همۀ مطالب این رساله در آثار دیگر ابوهلال هم آمده است. حتی عبارت پهلوی «کنوذ منذ» که از همه چاپ‌های این رساله ساقط شده، در جمهرۀ‌الامثال او آمده است. جایی که صراحت تمام دارد که نویسندۀ این رساله ابوهلال عسکری است نه ابواحمد.
ابواحمد عسکری دایی [[عسکری، حسن بن عبدالله|ابوهلال عسکری]] (395 ه) بود و سیزده سال قبل از خواهرزاده‌اش در هشتادونه سالگی درگذشت. عسکری یعنی منسوب به عسکر مُکرَم که شهری در اطراف اهواز در خوزستان بود. این رساله از ابوهلال است. قریب به اتفاق همۀ مطالب این رساله در آثار دیگر ابوهلال هم آمده است. حتی عبارت پهلوی «کنوذ منذ» که از همه چاپ‌های این رساله ساقط شده، در جمهرۀ‌الامثال او آمده است. جایی که صراحت تمام دارد که نویسندۀ این رساله ابوهلال عسکری است نه ابواحمد.


بین وفات عبدالله بن المعتز در 296 هـ با ابواحمد هشتادوشش سال و با ابوهلال 99 سال فاصله بیشتر نیست و هنوز مسائل و مصطلحات بدیعی و بیانی چندان گسترده و رایج نشده است. لذا امروزه از دید ما ابوهلال یا ابواحمد بلاغت را در محدودۀ کوچکی بررسی کرده است، حال آنکه با توجه به دورۀ او و تاریخ بلاغت، اشکالی نیست و او بلاغت مصطلح و رایج در دورۀ خود و پیش از آن را در نظر داشته است. باری مدار بحث بلاغت نزد عسکری ایجاز است و ابداً توجهی به صنایع بدیعی و بیانی ندارد. عسکری بر این نکته که سخن بلیغ به لحاظ معنا هم باید والا باشد توجه دارد؛ اما هیچ کوششی در اینکه ساختار جملات معروف یا به اصطلاح کلمات قصار و امثال سائره را دریابد نکرده است، یا اینکه مثلاً در مواردی توضیح دهد یا اشاره کند که چند نکته و شگردی است که فلان سخن را بلیغ کرده است. برای روشن شدن مطلب مثالی آورده شده است: در ضرب المثل «رُبَّ ساعٍ لَقاعدٌ» علاوه بر ایجاز، ساخت مبتنی بر تضاد بین سَعَی و قَعَدَ است که کلام را اعجاب‌انگیز کرده است. سَعَی علاوه بر کوشیدن به معنی دویدن هم هست که متضاد قعود به معنی نشستن است، اگر نویسنده چنین توجیهات و معایییری را نادیده بگیرد، معلوم نمی‌شود که چرا برخی از کلمات قصار را درج کرده و برخی را نکرده است. بدیهی است که چنین انتقاداتی به هیچ‌وجه از ارزش بسیار این رسالۀ کم حجم مخصوصا برای ما ایرانیان نمی‌کاهد، زیرا در آن نکات و اشارات متعددی به میراث فرهنگی ایران شده است.
بین وفات عبدالله بن المعتز در 296 ه با ابواحمد هشتادوشش سال و با ابوهلال 99 سال فاصله بیشتر نیست و هنوز مسائل و مصطلحات بدیعی و بیانی چندان گسترده و رایج نشده است. لذا امروزه از دید ما ابوهلال یا ابواحمد بلاغت را در محدودۀ کوچکی بررسی کرده است، حال آنکه با توجه به دورۀ او و تاریخ بلاغت، اشکالی نیست و او بلاغت مصطلح و رایج در دورۀ خود و پیش از آن را در نظر داشته است. باری مدار بحث بلاغت نزد عسکری ایجاز است و ابداً توجهی به صنایع بدیعی و بیانی ندارد. عسکری بر این نکته که سخن بلیغ به لحاظ معنا هم باید والا باشد توجه دارد؛ اما هیچ کوششی در اینکه ساختار جملات معروف یا به اصطلاح کلمات قصار و امثال سائره را دریابد نکرده است، یا اینکه مثلاً در مواردی توضیح دهد یا اشاره کند که چند نکته و شگردی است که فلان سخن را بلیغ کرده است. برای روشن شدن مطلب مثالی آورده شده است: در ضرب المثل «رُبَّ ساعٍ لَقاعدٌ» علاوه بر ایجاز، ساخت مبتنی بر تضاد بین سَعَی و قَعَدَ است که کلام را اعجاب‌انگیز کرده است. سَعَی علاوه بر کوشیدن به معنی دویدن هم هست که متضاد قعود به معنی نشستن است، اگر نویسنده چنین توجیهات و معایییری را نادیده بگیرد، معلوم نمی‌شود که چرا برخی از کلمات قصار را درج کرده و برخی را نکرده است. بدیهی است که چنین انتقاداتی به هیچ‌وجه از ارزش بسیار این رسالۀ کم حجم مخصوصا برای ما ایرانیان نمی‌کاهد، زیرا در آن نکات و اشارات متعددی به میراث فرهنگی ایران شده است.


این رساله از جنبه‌های مختلفی حائز اهمیت است؛ مثلا اشاره‌های متعددی به عجم (ایرانیان پیش از اسلام) و اقوال آنان دارد و از نسل جدید ایرانیان مستعربه از وزرای ایرانی آل عباس چون خاندان برامکه اقوالی می‌آورد. یک اهمیت دیگر آن هم این است که بیشتر کوشیده اقوالی شفاهی را که از بزرگان شنیده یا برای او نقل کرده‌اند، بیاورد تا کار او تکراری نباشد و البته گاهی اقوالی را هم که دیگران نوشته‌اند ذکر می‌کند. همچنین در این رساله چند توقیع از شاهان ساسانی از قبیل اردشیر بابکان، انوشیروان، قباد (شیرویه) پسر خسرو پرویز آورده شده است. مراد از توقیع، جملات حکیمانه و ضرب‌المثل‌های شاهان و وزیران است که در جواب سؤال یا مسئله‌ای نوشته می‌شد و گاهی در پایان یا حواشی فرمان‌های حکومتی می‌آمد. یکی دیگر از اهمیت‌های این رساله وجود دو جملۀ قصار به زبان پهلوی است که مصحح آنها را به صورت درست پهلوی تصحیح کرده و معنای آنها را توضیح داده است.
این رساله از جنبه‌های مختلفی حائز اهمیت است؛ مثلا اشاره‌های متعددی به عجم (ایرانیان پیش از اسلام) و اقوال آنان دارد و از نسل جدید ایرانیان مستعربه از وزرای ایرانی آل عباس چون خاندان برامکه اقوالی می‌آورد. یک اهمیت دیگر آن هم این است که بیشتر کوشیده اقوالی شفاهی را که از بزرگان شنیده یا برای او نقل کرده‌اند، بیاورد تا کار او تکراری نباشد و البته گاهی اقوالی را هم که دیگران نوشته‌اند ذکر می‌کند. همچنین در این رساله چند توقیع از شاهان ساسانی از قبیل اردشیر بابکان، انوشیروان، قباد (شیرویه) پسر خسرو پرویز آورده شده است. مراد از توقیع، جملات حکیمانه و ضرب‌المثل‌های شاهان و وزیران است که در جواب سؤال یا مسئله‌ای نوشته می‌شد و گاهی در پایان یا حواشی فرمان‌های حکومتی می‌آمد. یکی دیگر از اهمیت‌های این رساله وجود دو جملۀ قصار به زبان پهلوی است که مصحح آنها را به صورت درست پهلوی تصحیح کرده و معنای آنها را توضیح داده است.