بیدل دهلوی، میرزا عبدالقادر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">
{{جعبه اطلاعات زندگی‌نامه
[[پرونده:NUR48211.jpg|بندانگشتی|]]
| عنوان = بیدل دهلوی
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
| تصویر = NUR48211.jpg
|-
| اندازه تصویر =
! نام!! data-type="authorName" |بیدل دهلوی، میرزا عبدالقادر
| توضیح تصویر =
| نام کامل = ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی
| نام‌های دیگر =
| لقب =
| تخلص = بیدل
| نسب = از قبیله برلاس (ارلاس) ترکان جغتایی
| نام پدر = میرزا عبدالخالق
| ولادت = ۱۰۵۴ق / ۱۶۴۴م
| محل تولد = عظیم‌آباد هندوستان (پتنه کنونی)
| کشور تولد =
| محل زندگی = دهلی
| رحلت = ۱۱۳۳ق / ۱۷۲۰م
| شهادت =
| مدفن = خانه‌اش در دهلی (منتقل شده به محله جغتایی‌های قریه «خواجه رواش» در شمال کابل)
| طول عمر =
| نام همسر =
| فرزندان =
| خویشاوندان = میرزا قلندر (عمو)، میرزا ظریف (دایی)
| دین = اسلام
| مذهب =
| پیشه = شاعر، صوفی
| درجه علمی =
| دانشگاه =
| علایق پژوهشی =
| منصب =
| پس از =
| پیش از =
| اساتید = {{فهرست جعبه عمودی | [[شاه قاسم هواللهی]] | [[شاه کابلی]] | [[شاه فاضل]] | [[شیخ کمال بهاری]]}}
| مشایخ =
| معاصرین =
| شاگردان =
| اجازه اجتهاد از =
| آثار = {{فهرست جعبه عمودی | [[دیوان بیدل دهلوی]] | [[مثنوی عرفان]] | [[چهار عنصر]] | [[نکات]]}}
| سبک نوشتاری = سبک هندی
| وبگاه =
| امضا =
| کد مؤلف = AUTHORCODE48211AUTHORCODE
}}


|-
'''ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی''' (۱۰۵۴-۱۱۳۳ق/۱۶۴۴-۱۷۲۰م)، متخلص به «بیدل»، شاعر پارسی‌سرای هند و صوفی و نماینده برجسته سبک هندی است. وی در الهیات، ریاضیات، طبیعیات، طب، نجوم، رمل، جفر، تاریخ و موسیقی دست داشت و به‌جز بنگالی که زبان مادری او بود، به زبان‌های فارسی، اردو و سانسکریت نیز تسلط داشت. از مهمترین آثار او می‌توان به «دیوان بیدل دهلوی»، «مثنوی عرفان»، «چهار عنصر» و «نکات» اشاره کرد.
|نام‌های دیگر
| data-type="authorOtherNames" |
|-
|نام پدر
| data-type="authorfatherName" |میرزا عبدالخالق
 
|-
|متولد
| data-type="authorbirthDate" | 1054ق / 1644م
 
 
|-
|محل تولد
| data-type="authorBirthPlace" |عظیم‌آباد هندوستان (پتنه کنونی)
 
|-
|رحلت
| data-type="authorDeathDate" |1133ق
|-
|اساتید
| data-type="authorTeachers" |
|-
|برخی آثار
| data-type="authorWritings" |[[دیوان بیدل دهلوی]]
 
[[گزیده اشعار بیدل]]
 
[[احوال و آثار میرزا عبدالقادر بیدل]]
 
|- class="articleCode"
|کد مؤلف
| data-type="authorCode" |AUTHORCODE48211AUTHORCODE
|}
</div>
 
 
'''ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی''' (1054-1133ق/1644-1720م)، متخلص به «بیدل»، شاعر پارسی‌سرای هند و صوفی و نماینده برجسته سبک هندی است.


==ولادت==
==ولادت==
ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی، شاعر و صوفی هندی، در سال 1054ق/ 1644م، در عظیم‌آباد هندوستان (پتنه کنونی)، متولد شد<ref>ر.ک: جلالی پندری، یدالله، ج13، ص364</ref>.
==نسب==
پدرش میرزا عبدالخالق، از قبیله برلاس (و به روایتی ارلاس یا ارلات) ترکان جغتایی بود و درعین‌حال که در زمره سپاهیان بود، منشی صوفیانه داشت و به صوفیان «قادریه» هندوستان ارادت می‌ورزید و به توصیه مرشدان خود بود که پسر خویش را همنام شیخ عبدالقادر گیلانی (صوفی مشهور سده‌های 5 و6ق) گردانید<ref>ر.ک: همان</ref>.
==تحصیلات و شاعری==
بیدل پیش از رسیدن به 5 سالگی، پدر خویش را از دست داد و نزد مادر به آموختن قرآن و الفبای فارسی پرداخت. پس از یک سال‌ونیم، مادرش نیز از دنیا رفت و سرپرستی او را عمویش، میرزا قلندر که چون برادر فردی سپاهی با خوی درویشی بود، برعهده گرفت. بیدل به سفارش عموی خود به آموختن ادبیات عرب پرداخت، اما چون به 10 سالگی رسید، میرزا قلندر او را از مدرسه بازداشت و برای رهنمونی وی به معرفت حق، او را با خود به حلقه درویشان برد<ref>ر.ک: همان</ref>.
میرزا قلندر شاعری درس ناخوانده بود که نکته‌سنجی‌های او در شکل‌گیری شخصیت شاعری بیدل بی‌تأثیر نبوده است؛ چنانکه او همواره ذوق شاعرانه خود را از عموی خویش می‌دانست. سپاهی‌گری میرزا قلندر باعث شد که بیدل در 1069ق، در 17 سالگی به سپاهیان میرزا عبداللطیف، از امرای شاهزاده شجاع (فرزند شاه جهان)، بپیوندند، اما در جریان جنگ قدرت میان فرزندان شاه شجاع، بیدل آنان را رها ساخت و همراه میرزا ظریف دایی خود به شهر «کَتَک» (در استان اریسه در شمال هند) رفت و 4 سال نزد او به سر برد<ref>ر.ک: همان</ref>.
میرزا ظریف مردی فاضل بود و فقه، حدیث و عرفان تدریس می‌کرد و برخی از شاعران و صوفیان بزرگ هند، مانند شاه قاسم هواللهی که در تحولات روحی بیدل تأثیر داشتند، به مجلس او رفت‌وآمد می‌کردند. بیدل که از مدتی پیش مطالعه آثار منظوم را شروع کرده و به سرودن شعر پرداخته بود، در این زمان با تخلص «رمزی» حضور خود را در جمع شاعران اعلام کرد. او سرانجام تخلص «بیدل» را برگزید<ref>ر.ک: همان</ref>.
میرزا ظریف در 1075ق/1664م، درگذشت و بیدل روانه دهلی شد و در آنجا به حلقه ارادتمندان صوفی دیگری به نام «شاه کابلی» پیوست<ref>ر.ک: همان، ص364-365</ref>.
کم‌کم بیدل توجه حکمرانان هندوستان را به خود جلب کرد. در آغاز امیر کامگار خان (فرزند جعفرخان، دایی و وزیر اورنگ زیب)، از بیدل حمایت کرد و چون وی به دکن رفت، بیدل به دربار عاقل خان رازی پیوست<ref>ر.ک: همان، ص365</ref>.


بیدل در 1080ق، ازدواج کرد، اما صاحب فرزندی نشد و ناگزیر «خاطر از وسوسه انتظار توالد و تناسل پرداخت»<ref>ر.ک: همان</ref>.
ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی، شاعر و صوفی هندی، در سال ۱۰۵۴ق/ ۱۶۴۴م، در عظیم‌آباد هندوستان (پتنه کنونی)، متولد شد.<ref>ر.ک: جلالی پندری، یدالله، ج13، ص364</ref> پدرش میرزا عبدالخالق، از قبیله برلاس (و به روایتی ارلاس یا ارلات) ترکان جغتایی بود و درعین‌حال که در زمره سپاهیان بود، منشی صوفیانه داشت و به صوفیان «قادریه» هندوستان ارادت می‌ورزید و به توصیه مرشدان خود بود که پسر خویش را همنام شیخ عبدالقادر گیلانی (صوفی مشهور سده‌های ۵ و۶ق) گردانید.<ref>ر.ک: همان</ref>.


خانه بیدل در دهلی، محل تجمع یاران شاعر او بود و از «سر شام» تا «نیمه‌شب» ابتدا بیدل و سپس دیگران اشعار خود را می‌خواندند. گفته‌اند که بزرگان شهر نیز در این مجلس حضور می‌یافتند و بیدل اشعار خود را با صلابت و مهابت می‌خوانده است. همچنین در شعرخوانی‌های این مجلس نسبت به اقتفا و انتقاد دیگران از اشعار خود تعصب می‌ورزید. ظاهراً این مجلس نخستین هسته مجالس «بیدل خوانی» را تشکیل می‌دهد. بیدل تا پایان عمر در آن خانه به رفاه می‌زیست و سرگرم فراهم آوردن آثار منظوم و منثور خود بود. او در همین ایام درخواست بهادرشاه را برای سرودن «شاهنامه گورکانی» نپذیرفت؛ چه، این امر را با روحیه درویشی خود ناسازگار می‌دید<ref>ر.ک: همان</ref>.
==تحصیلات==
بیدل پیش از رسیدن به ۵ سالگی، پدر خویش را از دست داد و نزد مادر به آموختن قرآن و الفبای فارسی پرداخت. پس از یک سال‌ونیم، مادرش نیز از دنیا رفت و سرپرستی او را عمویش، میرزا قلندر که چون برادر فردی سپاهی با خوی درویشی بود، برعهده گرفت. بیدل به سفارش عموی خود به آموختن ادبیات عرب پرداخت، اما چون به ۱۰ سالگی رسید، میرزا قلندر او را از مدرسه بازداشت و برای رهنمونی وی به معرفت حق، او را با خود به حلقه درویشان برد.<ref>ر.ک: همان</ref> میرزا قلندر شاعری درس ناخوانده بود که نکته‌سنجی‌های او در شکل‌گیری شخصیت شاعری بیدل بی‌تأثیر نبوده است. بیدل در ۱۰۶۹ق، در ۱۷ سالگی به سپاهیان میرزا عبداللطیف، از امرای شاهزاده شجاع (فرزند شاه جهان)، پیوست، اما در جریان جنگ قدرت میان فرزندان شاه شجاع، بیدل آنان را رها ساخت و همراه میرزا ظریف دایی خود به شهر «کَتَک» (در استان اریسه در شمال هند) رفت و ۴ سال نزد او به سر برد<ref>ر.ک: همان</ref>. میرزا ظریف مردی فاضل بود و فقه، حدیث و عرفان تدریس می‌کرد و برخی از شاعران و صوفیان بزرگ هند، مانند شاه قاسم هواللهی که در تحولات روحی بیدل تأثیر داشتند، به مجلس او رفت‌وآمد می‌کردند. بیدل که از مدتی پیش مطالعه آثار منظوم را شروع کرده و به سرودن شعر پرداخته بود، در این زمان با تخلص «رمزی» حضور خود را در جمع شاعران اعلام کرد. او سرانجام تخلص «بیدل» را برگزید.<ref>ر.ک: همان</ref>.


بیدل در اواخر عمر به هنگام قتل محمدفرخ سیر (1131ق) که از حکمرانان حامی او بود، شعری سرود و سپس از بیم آزار دشمنان حاکم مقتول به لاهور گریخت و نزدیک به دو سال در آن شهر زیست و پس از پایان حکومت شورشیان به دهلی بازگشت<ref>ر.ک: همان</ref>.
==فعالیت‌ها==
میرزا ظریف در ۱۰۷۵ق/۱۶۶۴م، درگذشت و بیدل روانه دهلی شد و در آنجا به حلقه ارادتمندان صوفی دیگری به نام «شاه کابلی» پیوست. <ref>ر.ک: همان، ص364-365</ref> کم‌کم بیدل توجه حکمرانان هندوستان را به خود جلب کرد. در آغاز امیر کامگار خان (فرزند جعفرخان، دایی و وزیر اورنگ زیب)، از بیدل حمایت کرد و چون وی به دکن رفت، بیدل به دربار عاقل خان رازی پیوست<ref>ر.ک: همان، ص365</ref>. بیدل در ۱۰۸۰ق، ازدواج کرد، اما صاحب فرزندی نشد.<ref>ر.ک: همان</ref> خانه بیدل در دهلی، محل تجمع یاران شاعر او بود و از «سر شام» تا «نیمه‌شب» ابتدا بیدل و سپس دیگران اشعار خود را می‌خواندند. گفته‌اند که بزرگان شهر نیز در این مجلس حضور می‌یافتند و بیدل اشعار خود را با صلابت و مهابت می‌خوانده است. همچنین در شعرخوانی‌های این مجلس نسبت به اقتفا و انتقاد دیگران از اشعار خود تعصب می‌ورزید. ظاهراً این مجلس نخستین هسته مجالس «بیدل خوانی» را تشکیل می‌دهد. بیدل تا پایان عمر در آن خانه به رفاه می‌زیست و سرگرم فراهم آوردن آثار منظوم و منثور خود بود. او در همین ایام درخواست بهادرشاه را برای سرودن «شاهنامه گورکانی» نپذیرفت؛ چه، این امر را با روحیه درویشی خود ناسازگار می‌دید.<ref>ر.ک: همان</ref> بیدل در اواخر عمر به هنگام قتل محمدفرخ سیر (۱۱۳۱ق) که از حکمرانان حامی او بود، شعری سرود و سپس از بیم آزار دشمنان حاکم مقتول به لاهور گریخت و نزدیک به دو سال در آن شهر زیست و پس از پایان حکومت شورشیان به دهلی بازگشت.<ref>ر.ک: همان</ref>.


==وفات==
==وفات==
سرانجام، بیدل در چهارم صفر 1333ق/24 نوامبر 1720م، در دهلی درگذشت و در خانه‌اش به خاک سپرده شد، اما اکنون آثاری از آرامگاه وی در آنجا نیست و این موضوع باعث شد تا تصور شود که بعداً جنازه بیدل را به محله جغتایی‌های قریه «خواجه رواش» (در شمال کابل) انتقال داده‌اند<ref>ر.ک: همان</ref>.
سرانجام، بیدل در چهارم صفر ۱۱۳۳ق/۲۴ نوامبر ۱۷۲۰م، در دهلی درگذشت و در خانه‌اش به خاک سپرده شد، اما اکنون آثاری از آرامگاه وی در آنجا نیست و این موضوع باعث شد تا تصور شود که بعداً جنازه بیدل را به محله جغتایی‌های قریه «خواجه رواش» (در شمال کابل) انتقال داده‌اند.<ref>ر.ک: همان</ref>.
 
==مهارت‌ها==
بیدل در الهیات، ریاضیات، طبیعیات، طب، نجوم، رمل، جفر، تاریخ و موسیقی دست داشت و از علوم ظاهر نیز بی‌بهره نبود و به‌جز بنگالی که زبان مادری او بود، به زبان‌های فارسی، اردو و سانسکریت نیز تسلط داشته است<ref>ر.ک: همان</ref>.


==آراء و اندیشه‌ها==
بااینکه پدر و عموی بیدل اهل سنت بوده‌اند، اما در آثار وی دل‌بستگی خاصی به مذهب پدران دیده نمی‌شود و در منظومه‌های او از جانشینان پیامبر(ص) سخنی به میان نمی‌آید. در یک اثر منثور او از «جناب ولایت‌مآب علی مرتضی» یاد می‌شود و قصیده‌ای نیز «در منقبت اسدالله الغالب... كرم الله وجهه» دارد<ref>ر.ک: همان</ref>.


==شعر==
==شعر==