پرش به محتوا

احمد سرهندی، احمد بن عبدالاحد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ''
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به '')
خط ۲۹: خط ۲۹:
| اساتید = کمال‌الدین کشمیری، یعقوب کشمیری؛  
| اساتید = کمال‌الدین کشمیری، یعقوب کشمیری؛  
| مشایخ = بهلول بدخشی، خواجه محمدباقی بالله، خواجه محمد خواجگی؛
| مشایخ = بهلول بدخشی، خواجه محمدباقی بالله، خواجه محمد خواجگی؛
‌| معاصرین = محمدهاشم بدخشانی کشمی، شیخ محمد طاهر لاهوری، اکبرشاه، فیضی، محمد بن فخرالدین رستمداری، حاجی سلطان، جهانگیر شاه؛  
‌| معاصرین =محمدهاشم بدخشانی کشمی، شیخ محمد طاهر لاهوری، اکبرشاه، فیضی، محمد بن فخرالدین رستمداری، حاجی سلطان، جهانگیر شاه؛  
| شاگردان = محمدهاشم کشمی، شیخ بدرالدین؛
| شاگردان = محمدهاشم کشمی، شیخ بدرالدین؛
| اجازه اجتهاد از =
| اجازه اجتهاد از =
خط ۵۶: خط ۵۶:
==تحصیلات، اساتید، تدریس، تصنیف==
==تحصیلات، اساتید، تدریس، تصنیف==


تحصیلات مقدماتی را در همان شهر، نزد پدرش که مردی فاضل و عارف مشرب و از مشایخ طریقۀ صابریۀ چشتیه بود، فرا گرفت و گفته‌اند که در خردسالی حافظ قرآن شد. در آغاز دوران جوانی برای تکمیل تحصیلات به سیالکوت رفت و در آنجا علوم معقول را از مولانا [[کمال‌الدین کشمیری]]، و حدیث و فقه را از شیخ یعقوب کشمیری فرا گرفت و از قاضی بهلول بدخشی، شاگرد شیخ عبدالرحمان بن فهد، اجازۀ روایت گرفت و به اشاره و تصویب او به تدریس صحاح سته و کتاب‌های تفسیر مشغول شد  و در ضمن تدریس علوم، برخی رسالات نیز به زبان فارسی و عربی تصنیف کرد.
تحصیلات مقدماتی را در همان شهر، نزد پدرش که مردی فاضل و عارف مشرب و از مشایخ طریقۀ صابریۀ چشتیه بود، فرا گرفت و گفته‌اند که در خردسالی حافظ قرآن شد. در آغاز دوران جوانی برای تکمیل تحصیلات به سیالکوت رفت و در آنجا علوم معقول را از مولانا [[کمال‌الدین کشمیری]]، و حدیث و فقه را از شیخ یعقوب کشمیری فرا گرفت و از قاضی بهلول بدخشی، شاگرد شیخ عبدالرحمان بن فهد، اجازۀ روایت گرفت و به اشاره و تصویب او به تدریس صحاح سته و کتاب‌های تفسیر مشغول شدو در ضمن تدریس علوم، برخی رسالات نیز به زبان فارسی و عربی تصنیف کرد.


دربارۀ سیاست دینی اکبرشاه و «دین الهی» او بسیار سخن گفته‌اند. انگیزۀ بدعت‌گذاری و دین‌سازی او هرچه بوده باشد ـ خواه غرور و خیال‌پردازی‌های جاهلانه، خواه احساس نیاز به ایجاد تفاهم مشترک و وحدت و توافق میان کیش‌ها و گروه‌های مختلف و رفع تفرقه‌ها و خصومت‌ها در قلمرو حکومت خود ـ به هر حال اغلب اقدامات او در این راستا با اصول شریعت اسلام مغایر به نظر می‌رسید و موجب اعتراض و آزردگی فقها و متشرعان شده بود.
دربارۀ سیاست دینی اکبرشاه و «دین الهی» او بسیار سخن گفته‌اند. انگیزۀ بدعت‌گذاری و دین‌سازی او هرچه بوده باشد ـ خواه غرور و خیال‌پردازی‌های جاهلانه، خواه احساس نیاز به ایجاد تفاهم مشترک و وحدت و توافق میان کیش‌ها و گروه‌های مختلف و رفع تفرقه‌ها و خصومت‌ها در قلمرو حکومت خود ـ به هر حال اغلب اقدامات او در این راستا با اصول شریعت اسلام مغایر به نظر می‌رسید و موجب اعتراض و آزردگی فقها و متشرعان شده بود.


در این احوال، محیط پرجنب‌وجوش و پر گفت‌وگوی اگره و گرمی بازار مباحثات دینی و علمی، شیخ احمد جوان را به سوی خود جلب کرد. اینکه فریدمان گفته است که وی به سبب فضل و دانشش به دربار اکبرشاه دعوت شد و در مدت نامعلوم اقامت خود در آنجا، ابوالفضل را در کارهای ادبی او یاری می‌کرد، درست به نظر نمی‌رسد. شیخ احمد در اگره، با آنکه جوانی کم سن و سال بود، ظاهراً به معرفی استادش شیخ یعقوب کشمیری  به مجالسی که در خانۀ ابوالفضل و فیضی تشکیل می‌شد، راه یافت. فیضی در آن اوقات به نوشتن تفسیر سواطع الالهام به زبان عربی - که از آغاز تا انجام آن همۀ کلمات به حروف بی‌نقطه است - مشغول بود.  
در این احوال، محیط پرجنب‌وجوش و پر گفت‌وگوی اگره و گرمی بازار مباحثات دینی و علمی، شیخ احمد جوان را به سوی خود جلب کرد. اینکه فریدمان گفته است که وی به سبب فضل و دانشش به دربار اکبرشاه دعوت شد و در مدت نامعلوم اقامت خود در آنجا، ابوالفضل را در کارهای ادبی او یاری می‌کرد، درست به نظر نمی‌رسد. شیخ احمد در اگره، با آنکه جوانی کم سن و سال بود، ظاهراً به معرفی استادش شیخ یعقوب کشمیریبه مجالسی که در خانۀ ابوالفضل و فیضی تشکیل می‌شد، راه یافت. فیضی در آن اوقات به نوشتن تفسیر سواطع الالهام به زبان عربی - که از آغاز تا انجام آن همۀ کلمات به حروف بی‌نقطه است - مشغول بود.  


شیخ احمد در این ایام دو رساله تصنیف کرد: یکی به نام اثبات النبوة، به زبان عربی و شدیداً متأثر از المنقذ من الضلال غزالی که در آن به تلویح و تصریح، عقاید و اعمال اکبرشاه و ابوالفضل را مورد انتقاد قرار داد و به اثبات معنی بعثت و نبوت و خاتمیت و بیان حقیقت معجزات انبیا و مذمت آراء فلاسفه پرداخت. دیگری نوشته‌ای است به زبان فارسی با عنوان «رساله در رد روافض» که درحقیقت پاسخ به نامه‌ای است که مولانا محمد بن فخرالدین رستمداری معروف به مشکِّک، از علمای مشهد مقدس در جواب به فتوای علمای ماوراءالنهر نوشته بود.
شیخ احمد در این ایام دو رساله تصنیف کرد: یکی به نام اثبات النبوة، به زبان عربی و شدیداً متأثر از المنقذ من الضلال غزالی که در آن به تلویح و تصریح، عقاید و اعمال اکبرشاه و ابوالفضل را مورد انتقاد قرار داد و به اثبات معنی بعثت و نبوت و خاتمیت و بیان حقیقت معجزات انبیا و مذمت آراء فلاسفه پرداخت. دیگری نوشته‌ای است به زبان فارسی با عنوان «رساله در رد روافض» که درحقیقت پاسخ به نامه‌ای است که مولانا محمد بن فخرالدین رستمداری معروف به مشکِّک، از علمای مشهد مقدس در جواب به فتوای علمای ماوراءالنهر نوشته بود.