المنتخب من كنايات الأدباء و إشارات البلغاء: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
| پیش از =  
| پیش از =  
}}
}}
'''المنتخب من کنايات الأدباء وإشارات البلغاء''' اثر قاضی ابوالعباس احمد بن محمد جرجانی ثقفی (متوفی 482ق)، کتابی است که در آن، منتخبی از کنایات و اشارات ادبا و بلغا معروف عرب، گردآمده و همراه با «الکناية والتعريض» ابومنصور عبدالملک بن محمد ثعالبی ([[ثعالبی، عبدالملک بن محمد]]) (350-429ق)، منتشر شده است.
'''المنتخب من کنايات الأدباء وإشارات البلغاء''' اثر [[جرجانی، احمد بن محمد|قاضی ابوالعباس احمد بن محمد جرجانی ثقفی]] (متوفی 482ق)، کتابی است که در آن، منتخبی از کنایات و اشارات ادبا و بلغا معروف عرب، گردآمده و همراه با «الکناية والتعريض» [[ثعالبی، عبدالملک بن محمد|ابومنصور عبدالملک بن محمد ثعالبی]] (350-429ق)، منتشر شده است.


==المنتخب من کنايات الأدباء وإشارات البلغاء==
==المنتخب من کنايات الأدباء وإشارات البلغاء==
کتاب با مقدمه‌ای از محقق در اشاره به اهمیت ادبیات و جایگاه صناعاتی همچون کنایات و اشارات در آن، آغاز<ref>مقدمه محقق، ص2- 5</ref> و مطالب در بیست و چهار باب، تنظیم شده است.
کتاب با مقدمه‌ای از محقق در اشاره به اهمیت ادبیات و جایگاه صناعاتی همچون کنایات و اشارات در آن، آغاز<ref>مقدمه محقق، ص2- 5</ref> و مطالب در بیست و چهار باب، تنظیم شده است.
فصل نخست، به کنایات وارد شده در قرآن و آثار، اختصاص یافته است که از جمله آنها، کنایه‌ای است که در آیه 75 سوره مائده: « مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّيقَةٌ ۖ كَانَا يَأْكُلَانِ الطَّعَامَ» (مسیح پسر مریم پیغمبری بیش نبود که پیش از او پیغمبرانی آمده‌اند و مادرش هم زنی راستگو و با ایمان بود و هر دو (به حکم بشریت) غذا تناول می‌کردند) وجود دارد. نویسنده، در این آیه، خوردن غذا را استعاره از مدفوع و ادرار دانسته زیرا از آن ناشی می‌شود و در تأیید آن به این امر استدلال نموده که عرب گاهی چیزی را به اسم معلول می‌نامد، مانند آنکه به گیاه، شبنم می‌گویند زیرا از آن تولید می‌شود<ref>متن کتاب، ص6</ref>.
 
فصل نخست، به کنایات وارد شده در قرآن و آثار، اختصاص یافته است که از جمله آنها، کنایه‌ای است که در آیه 75 سوره مائده: «مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّيقَةٌ ۖ كَانَا يَأْكُلَانِ الطَّعَامَ» (مسیح پسر مریم پیغمبری بیش نبود که پیش از او پیغمبرانی آمده‌اند و مادرش هم زنی راستگو و با ایمان بود و هر دو (به حکم بشریت) غذا تناول می‌کردند) وجود دارد. نویسنده، در این آیه، خوردن غذا را استعاره از مدفوع و ادرار دانسته زیرا از آن ناشی می‌شود و در تأیید آن به این امر استدلال نموده که عرب گاهی چیزی را به اسم معلول می‌نامد، مانند آنکه به گیاه، شبنم می‌گویند زیرا از آن تولید می‌شود<ref>متن کتاب، ص6</ref>.


در فصل دوم، استعارات و کنایات مربوط به زنا و آنچه مربوط به آن است، آمده است. در یکی از این کنایات، چنین آمده است: «فلانة لا ترد يد لامس» (فلانی دست هیچ لمس‌کننده‌ای را رد نمی‌کند) که این اصطلاح، کنایه از زنی است که با اختیار زنا می‌دهد<ref> همان، ص9</ref>. در فصل سوم، کنایاتی ذکر شده است که برای امور مرتبط با جماع و آمیزش و قوت و ضعف در آن استفاده می‌شود<ref>همان، ص16</ref>.
در فصل دوم، استعارات و کنایات مربوط به زنا و آنچه مربوط به آن است، آمده است. در یکی از این کنایات، چنین آمده است: «فلانة لا ترد يد لامس» (فلانی دست هیچ لمس‌کننده‌ای را رد نمی‌کند) که این اصطلاح، کنایه از زنی است که با اختیار زنا می‌دهد<ref> همان، ص9</ref>. در فصل سوم، کنایاتی ذکر شده است که برای امور مرتبط با جماع و آمیزش و قوت و ضعف در آن استفاده می‌شود<ref>همان، ص16</ref>.
از دیگر موضوعات کتاب که به ذکر معروف‌ترین کنایات و استعارات عرب درباره آنها پرداخته شده، می‌توان به اموری همچون لواط، سحق، قیادت، مرگ، قتل و... اشاره نمود.
از دیگر موضوعات کتاب که به ذکر معروف‌ترین کنایات و استعارات عرب درباره آنها پرداخته شده، می‌توان به اموری همچون لواط، سحق، قیادت، مرگ، قتل و... اشاره نمود.