ابن‌ عطا آدمی، احمد بن‌ محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ''
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به '')
 
خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:
به‌ نظر مى‌رسد که‌ سير و سلوک‌ ابن‌ عطا، بيش‌ از آنکه‌ حاصل‌ تعليم‌ گرفتن‌ از استادی باشد، نتيجه تفکرات‌ و تأملات‌ خود وی در دوره «غلبه‌» بوده‌ است‌، با اين‌همه‌ روابط او با بزرگان‌ صوفيه آن‌ عصر اين‌ گمان‌ را به‌ خاطر القاء مى‌کند که‌ وی از شاگردان‌ و مريدان‌ آنان‌ باشد، چنانکه‌ برخى‌ ابن‌ عطا را مريد جنيد دانسته‌اند، مريدی که‌ بعدها درپى‌ مناظره‌ای از او کناره‌ گرفت‌ و جنيد نيز که‌ رنجيده‌ خاطر شده‌ بود، او را نفرين‌ کرد.
به‌ نظر مى‌رسد که‌ سير و سلوک‌ ابن‌ عطا، بيش‌ از آنکه‌ حاصل‌ تعليم‌ گرفتن‌ از استادی باشد، نتيجه تفکرات‌ و تأملات‌ خود وی در دوره «غلبه‌» بوده‌ است‌، با اين‌همه‌ روابط او با بزرگان‌ صوفيه آن‌ عصر اين‌ گمان‌ را به‌ خاطر القاء مى‌کند که‌ وی از شاگردان‌ و مريدان‌ آنان‌ باشد، چنانکه‌ برخى‌ ابن‌ عطا را مريد جنيد دانسته‌اند، مريدی که‌ بعدها درپى‌ مناظره‌ای از او کناره‌ گرفت‌ و جنيد نيز که‌ رنجيده‌ خاطر شده‌ بود، او را نفرين‌ کرد.


از سوی ديگر قشيری او را از «اقران‌» جنيد به‌ شمار آورده‌  و [[ابن ملقن، عمر بن علی|ابن‌ ملقّن‌]] از حضور ابن‌ عطا بر بالين‌ جنيد در واپسين‌ دم‌ حيات‌ او سخن‌ گفته‌، چنانکه‌ آخرين‌ کلماتى‌ که‌ جنيد بر زبان‌ رانده‌ خطاب‌ به‌ ابن‌ عطا بوده‌ است‌.
از سوی ديگر قشيری او را از «اقران‌» جنيد به‌ شمار آورده‌و [[ابن ملقن، عمر بن علی|ابن‌ ملقّن‌]] از حضور ابن‌ عطا بر بالين‌ جنيد در واپسين‌ دم‌ حيات‌ او سخن‌ گفته‌، چنانکه‌ آخرين‌ کلماتى‌ که‌ جنيد بر زبان‌ رانده‌ خطاب‌ به‌ ابن‌ عطا بوده‌ است‌.


کسانى‌ چون‌ سلمى‌، ابن‌ ملقّن‌ و شعرانى‌ تنها به‌ مصاحبت‌ جنيد با ابن‌ عطا اشاره‌ کرده‌اند و از ارتباط آنان‌ به‌ عنوان‌ مريد و مراد سخنى‌ نگفته‌اند. اما هم‌ اينان‌ و هم‌ کسانى‌ که‌ به‌ ارتباط مريد و مرادی اين‌ دو اشاره‌ کرده‌اند، مناظرات‌ عرفانى‌ ميان‌ آنان‌ را به‌ تفصيل‌ بيان‌ داشته‌اند و از آنجا که‌ اينگونه‌ مناظرات‌ معمولاً جز ميان‌ دو شيخ‌ هم‌ طراز صورت‌ نمى‌گرفته‌، مى‌توان‌ گفت‌ که‌ مصاحبت‌ جنيد با ابن‌ عطا همچون‌ مصاحبت‌ دو عارف‌ هم‌ سنگ‌ و هم‌ طراز بوده‌ است‌.
کسانى‌ چون‌ سلمى‌، ابن‌ ملقّن‌ و شعرانى‌ تنها به‌ مصاحبت‌ جنيد با ابن‌ عطا اشاره‌ کرده‌اند و از ارتباط آنان‌ به‌ عنوان‌ مريد و مراد سخنى‌ نگفته‌اند. اما هم‌ اينان‌ و هم‌ کسانى‌ که‌ به‌ ارتباط مريد و مرادی اين‌ دو اشاره‌ کرده‌اند، مناظرات‌ عرفانى‌ ميان‌ آنان‌ را به‌ تفصيل‌ بيان‌ داشته‌اند و از آنجا که‌ اينگونه‌ مناظرات‌ معمولاً جز ميان‌ دو شيخ‌ هم‌ طراز صورت‌ نمى‌گرفته‌، مى‌توان‌ گفت‌ که‌ مصاحبت‌ جنيد با ابن‌ عطا همچون‌ مصاحبت‌ دو عارف‌ هم‌ سنگ‌ و هم‌ طراز بوده‌ است‌.
خط ۱۱۶: خط ۱۱۶:
به‌ زمان‌ يا چگونگى‌ آشنايى‌ ابن‌ عطا با حلاج‌ اشاره‌ای نشده‌ است‌، اما دلايلى‌ در دست‌ است‌ که‌ از صميميت‌ و حتى‌ يکدلى‌ اين‌ دو حکايت‌ دارد: روايت‌ مشهور به‌ «جن‌»؛ دو مکتوب‌ حلاج‌ به‌ ابن‌ عطا؛ ملاقات‌ پنهانى‌ اين‌ دو در زندان‌ و سپس‌ ارتباط پنهانى‌ آنان‌ از طريق‌ ابن‌ خفيف‌؛ نگهداری رقعه‌های حلاج‌ و احتمالاً حفظ طواسين‌ او از خطر نابودی؛ محاکمه‌ و سرانجام‌ کشته‌ شدن‌ ابن‌ عطا به‌ سبب‌ دفاع‌ از نظريه «عين‌ الجمع‌» [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج‌]].
به‌ زمان‌ يا چگونگى‌ آشنايى‌ ابن‌ عطا با حلاج‌ اشاره‌ای نشده‌ است‌، اما دلايلى‌ در دست‌ است‌ که‌ از صميميت‌ و حتى‌ يکدلى‌ اين‌ دو حکايت‌ دارد: روايت‌ مشهور به‌ «جن‌»؛ دو مکتوب‌ حلاج‌ به‌ ابن‌ عطا؛ ملاقات‌ پنهانى‌ اين‌ دو در زندان‌ و سپس‌ ارتباط پنهانى‌ آنان‌ از طريق‌ ابن‌ خفيف‌؛ نگهداری رقعه‌های حلاج‌ و احتمالاً حفظ طواسين‌ او از خطر نابودی؛ محاکمه‌ و سرانجام‌ کشته‌ شدن‌ ابن‌ عطا به‌ سبب‌ دفاع‌ از نظريه «عين‌ الجمع‌» [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج‌]].


1. روايت‌ جن‌:
1.روايت‌ جن‌:


ابن‌ عطا کرامات‌ [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج‌]] را از جانب‌ حق‌ مى‌دانسته‌، اما اعتقاد خويش‌ را جز نزد محرمان‌ راز آشکار نمى‌کرده‌ و نزد ديگران‌ وی را «مخدوم‌ جن‌» مى‌خوانده‌ است‌.
ابن‌ عطا کرامات‌ [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج‌]] را از جانب‌ حق‌ مى‌دانسته‌، اما اعتقاد خويش‌ را جز نزد محرمان‌ راز آشکار نمى‌کرده‌ و نزد ديگران‌ وی را «مخدوم‌ جن‌» مى‌خوانده‌ است‌.
خط ۱۲۶: خط ۱۲۶:
از مضمون‌ اين‌ روايت‌ چنين‌ برمى‌آيد که‌ ابن‌ عطا نيز بر اين‌ شايعه‌ دامن‌ مى‌زده‌ تا اين‌ حقيقت‌ را از نظر پنهان‌ دارد که‌ از ديدگاه‌ وی، قول‌ و فعل‌ حلاج‌ ظهور قول‌وفعل‌ خداوند بوده‌است‌.
از مضمون‌ اين‌ روايت‌ چنين‌ برمى‌آيد که‌ ابن‌ عطا نيز بر اين‌ شايعه‌ دامن‌ مى‌زده‌ تا اين‌ حقيقت‌ را از نظر پنهان‌ دارد که‌ از ديدگاه‌ وی، قول‌ و فعل‌ حلاج‌ ظهور قول‌وفعل‌ خداوند بوده‌است‌.
   
   
2. دو مکتوب‌ حلاج‌ به‌ ابن‌ عطا:
2.دو مکتوب‌ حلاج‌ به‌ ابن‌ عطا:


اين‌ مکتوب‌ها ظاهراً هر دو در زندان‌ نوشته‌ شده‌ و مکتوب‌ نخست‌ از طريق‌ على‌ بن‌ عبدالله‌ بن‌ جهم‌ روايت‌ شده‌ است‌. حلاج‌ در اين‌ نامه‌ عشق‌ پرسوز و گداز خود را به‌ ابن‌ عطا (لواعج‌ اسرار محبتک‌) چنان‌ دانسته‌ که‌ هيچ‌ مکتوبى‌ بيانگر آن‌ و هيچ‌ حسابى‌ شمارگر آن‌ و هيچ‌ عتابى‌ ويرانگر آن‌ نتواند بود؛ سپس‌ با سروده‌ای در اين‌ باب‌ نامه‌ را به‌ پايان‌ رسانده‌ است‌.
اين‌ مکتوب‌ها ظاهراً هر دو در زندان‌ نوشته‌ شده‌ و مکتوب‌ نخست‌ از طريق‌ على‌ بن‌ عبدالله‌ بن‌ جهم‌ روايت‌ شده‌ است‌. حلاج‌ در اين‌ نامه‌ عشق‌ پرسوز و گداز خود را به‌ ابن‌ عطا (لواعج‌ اسرار محبتک‌) چنان‌ دانسته‌ که‌ هيچ‌ مکتوبى‌ بيانگر آن‌ و هيچ‌ حسابى‌ شمارگر آن‌ و هيچ‌ عتابى‌ ويرانگر آن‌ نتواند بود؛ سپس‌ با سروده‌ای در اين‌ باب‌ نامه‌ را به‌ پايان‌ رسانده‌ است‌.
خط ۱۳۲: خط ۱۳۲:
اما مکتوب‌ دوم‌ بسى‌ شورانگيزتر است‌، چه‌ حلاج‌ در آن‌ قرب‌ ابن‌ عطا را فوق‌ تحمل‌ خويش‌ دانسته‌، قربى‌ که‌ آتش‌ بر وجود او زده‌ (فاحرقتنا) و به‌ فنايش‌ کشانده‌ است‌؛ در انتهای نامه‌ نيز شعری سروده‌ و در آن‌ عشق‌ خود را به‌ ابن‌ عطا همان‌ عشق‌ به‌ خداوند دانسته‌ است‌.  
اما مکتوب‌ دوم‌ بسى‌ شورانگيزتر است‌، چه‌ حلاج‌ در آن‌ قرب‌ ابن‌ عطا را فوق‌ تحمل‌ خويش‌ دانسته‌، قربى‌ که‌ آتش‌ بر وجود او زده‌ (فاحرقتنا) و به‌ فنايش‌ کشانده‌ است‌؛ در انتهای نامه‌ نيز شعری سروده‌ و در آن‌ عشق‌ خود را به‌ ابن‌ عطا همان‌ عشق‌ به‌ خداوند دانسته‌ است‌.  


3. ديدارهای پنهانى‌ در زندان‌:
3.ديدارهای پنهانى‌ در زندان‌:


ابن‌ عطا در زندان‌ به‌ ديدار حلاج‌ نايل‌ آمده‌ و در آنجا حلاج‌ برخى‌ از رقعه‌های خود را بدو سپرده‌ است‌. به‌ روايت‌ پسر حلاج‌ چون‌ حلاج‌ را از ديدار ديگران‌ منع‌ کردند، يک‌ بار ابن‌ عطا به‌ حيله‌ به‌ جايگاه‌ او درآمد و ديگر بار پسرش‌، ابن‌ خفيف‌ را در آنجا ديده‌ است‌.
ابن‌ عطا در زندان‌ به‌ ديدار حلاج‌ نايل‌ آمده‌ و در آنجا حلاج‌ برخى‌ از رقعه‌های خود را بدو سپرده‌ است‌. به‌ روايت‌ پسر حلاج‌ چون‌ حلاج‌ را از ديدار ديگران‌ منع‌ کردند، يک‌ بار ابن‌ عطا به‌ حيله‌ به‌ جايگاه‌ او درآمد و ديگر بار پسرش‌، ابن‌ خفيف‌ را در آنجا ديده‌ است‌.
خط ۱۴۴: خط ۱۴۴:
ابن‌ عطا نيز که‌ مرگ‌ خود را محتمل‌ مى‌ديد، پيشاپيش‌ نوشته‌های خود و آثار حلاج‌ را به‌ وصى‌ خويش‌ ابوعمرو انماطى‌ سپرد و از طريق‌ انماطى‌ اين‌ رقعه‌ها به‌ سلمى‌ رسيد و او نيز از آن‌ها در تأليف‌ حقائق‌ التفسير بهره‌ جست‌.
ابن‌ عطا نيز که‌ مرگ‌ خود را محتمل‌ مى‌ديد، پيشاپيش‌ نوشته‌های خود و آثار حلاج‌ را به‌ وصى‌ خويش‌ ابوعمرو انماطى‌ سپرد و از طريق‌ انماطى‌ اين‌ رقعه‌ها به‌ سلمى‌ رسيد و او نيز از آن‌ها در تأليف‌ حقائق‌ التفسير بهره‌ جست‌.


4. محاکمه‌ و مرگ‌:
4.محاکمه‌ و مرگ‌:


چون‌ حامدِ وزير مکتوبى‌ از حلاج‌ با عنوان‌ «من‌ الرحمان‌ الرحيم‌ الى‌ فلان‌ بن‌ فلان‌» به‌ دست‌ آورد، از خود وی در اين‌ باب‌ جويا شد. حلاج‌ آن‌ را تأييد کرد. حامد گفت‌: پس‌ از ادعای نبوت‌، اکنون‌ ادعای ربوبيت‌ نيز مى‌کنى‌؟ حلاج‌ گفت‌ که‌ نزد ما اين‌ سخن‌ به‌ معنای «عين‌ الجمع‌» است‌. وزير از او خواست‌ که‌ همراهان‌ خويش‌ را در اين‌ قول‌ برشمرد. حلاج‌ نيز از ابن‌ عطا، جريری و شبلى‌ نام‌ برد. چون‌ بر جريری سخن‌ حلاج‌ را عرضه‌ کردند، وی گوينده چنين‌ سخنى‌ را مستوجب‌ قتل‌ دانست‌، اما شبلى‌ گفت‌ که‌ بايد او را از اين‌ سخن‌ بازداشت‌.
چون‌ حامدِ وزير مکتوبى‌ از حلاج‌ با عنوان‌ «من‌ الرحمان‌ الرحيم‌ الى‌ فلان‌ بن‌ فلان‌» به‌ دست‌ آورد، از خود وی در اين‌ باب‌ جويا شد. حلاج‌ آن‌ را تأييد کرد. حامد گفت‌: پس‌ از ادعای نبوت‌، اکنون‌ ادعای ربوبيت‌ نيز مى‌کنى‌؟ حلاج‌ گفت‌ که‌ نزد ما اين‌ سخن‌ به‌ معنای «عين‌ الجمع‌» است‌. وزير از او خواست‌ که‌ همراهان‌ خويش‌ را در اين‌ قول‌ برشمرد. حلاج‌ نيز از ابن‌ عطا، جريری و شبلى‌ نام‌ برد. چون‌ بر جريری سخن‌ حلاج‌ را عرضه‌ کردند، وی گوينده چنين‌ سخنى‌ را مستوجب‌ قتل‌ دانست‌، اما شبلى‌ گفت‌ که‌ بايد او را از اين‌ سخن‌ بازداشت‌.